محمد مفتاحي: يادمان باشد كه آسمان شعر ما ابري است يادمان باشد كه هنر غالب ما ايرانيان، شعر است
بيمخاطب بودن شعر معاصر در درجه اول به شاعران ما برميگردد، چراكه شعر امروز نسبت به دهههاي 30،40 و 50 معناگريز، هنجارشكن، خالي از جنبههاي زيباشناختي و در يك كلام، مخاطبستيز شده است. محمد مفتاحي - شاعر - در ادامه گفتوگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در پاسخ به اين پرسش كه چرا مخاطب كه در همان شرايط شاعر امروز زندگي ميكند، با شعر معاصر نميتواند ارتباط برقرار كند، اظهار داشت: اين موضوع دلايل متفاوتي دارد؛ ازجمله اوضاع نشر، تعدد شاعران و كتابهاي شعر و اطلاعرساني ناكافي و بسياري از دلايل ديگر در نبود استقبال مخاطبان از شعر دخيل هستند. وي متذكر شد: بيمخاطب بودن شعر معاصر علل مهم اجتماعي، روان شناختي، هنري و... دارد كه بحث درباره آن به نشستهاي تخصصي نياز دارد. گروهي بهاشتباه تصور ميكنند كه «شعر» و بهمعناي عامتر، «هنر»، بايد با پيشرفت زمان رشد كند و تعالي يابد. مفتاحي يادآور شد: هنر در هر دورهاي بهتر از دورهي پيش از خود است، اما همانگونه كه مارسل پروست در «زمان بازيافته» - آخرين مجلد از رمان عظيم و تاثيرگذار «در جستوجوي زمان از دسترفته» - ميگويد: گذشت زمان، الزاما به پيشرفت هنرها نميانجامد. وي با بيان اين نكته كه ما اينك در دورهي رشد شعر نيستيم، افزود: كوششهايي كه صورت ميگيرد، انفرادي و سليقهيي است و اگر هم سازنده باشد، نتيجهي آن در آيندهاي دور شعر ما را فراميگيرد؛ اين را شاعران زيادي بهوضوح گفتهاند و شاعران فراواني هم با كنارهگيري از چاپ شعر در مجلهها و بهصورت كتاب اعلام كردهاند؛ دلايل اين هم متنوع است و مهمتر از همه اينكه اگر شاعر را مانند ديگر افراد جامعه تحت تاثير شرايط اجتماعي بدانيم، ماديگرايي، جايگزيني نازيباييها و... و روح شاعر را مكدر ميكند. اين شاعر درباره مشكل نشر كتابهاي شعر و تاثير آن در مخطاب نداشتن شعر گفت: در بحث فعاليت ناشران، مهمترين نكتهي قابل ذكر، كيفيت چاپ، توزيع نامناسب و بيدغدغه بودن آنهاست كه درنهايت، تمام اين عوامل به ناكامي يك شاعر و كتاب او در يافتن مخاطب ميانجامد. وي همچنين با اشاره به تعدد شاعران ادامه داد: تعدد شاعران و كتابهاي شعر به بحث شرايط اجتماعي مربوط ميشود. مخاطب هر سال آمار قابل توجهي از كتابهاي شعر شاعران را ميبيند و با توجه به زندگي ماشيني خود ترجيح ميدهد كه از هركدام شعري را بخواند و بگذرد؛ بدين ترتيب به عمق و محتواي شعرها دست نمييابد و مخاطب شعر محسوب نمي شود. مفتاحي در ادامه به مشكل اطلاعرساني ناكافي دربارهي شاعران و كتابهاي منتشرشده آنها اشاره و تصريح كرد: امروز كتابي كه چاپ ميشود، در انبارها ميماند، چون در ويترين كتابفروشيها جايي ندارد؛ بنابراين كسي هم از انتشار آن خبردار نميشود. در اين بخش، ناشران، نشريهها و بهطور كل رسانهها و البته منتقدان ادبي گناهكارند. نشريههاي ادبي ما در دو دههي اخير با محدود كردن شعر معاصر به افرادي محدود، شعر امروز را عقيم كردهاند. وي افزود: هر چند ميزان مطالعه و دغدغه كتابخواني در جامعه بسيار پايين است، اما يادمان باشد كه هنر غالب ما ايرانيان شعر است؛ شعري كه در مواقع مختلف به شكلهاي گوناگون فرياد، اعتراض، نكتهآموزي، اميدبخشي و... نقشهاي مهمي را در جامعه برعهده گرفته است. او در پايان تصريح كرد: گناه شعر نيست كه مخاطب ندارد، ماييم كه با چاپ شعرهايمان، اميد و اطمينان مخاطب را نسبت به شعر از بين ميبريم و ماييم كه شعر را ابزاري براي شهرت، محبوبيت و ... ميدانيم. يادمان باشد كه آسمان شعر ما ابري است. انتهاي پيام