سالي كه گذشت، بسياري را با خود برد و فرهنگ و ادب اين سرزمين هم چهرههايي را از دست داد؛ از آيتالله سيدجلالالدين آشتياني - متفكر برجستهي فلسفهي اسلامي - در آغازين روزهاي بهار تا كريم امامي - مترجم و ويراستار بنام - كه با تابستان رفت، و پاييز و زمستان كه آخرين بازماندههاي شاگردان نيما يوشيج - پدر شعر نو ايران - را با خود برد...
بهگزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، منوچهر آتشي و محمود مشرف آزاد تهراني (م. آزاد) از آخرين بازماندگان شاگردان نيما بودند.
منوچهر آتشي در سن 74 سالگي، 29 آبانماه امسال پس از جراحي كليه در بيمارستان سيناي تهران درگذشت و در خاك زادگاهش - بوشهر - آرام گرفت.
نخستين مجموعهي شعر او با عنوان «آهنگ ديگر» در سال 1339 در تهران چاپ شد. «آواز خاك»، «ديدار در فلق»، «وصف گل سوري»، «گندم و گيلاس»، «زيباتر از شكل قديم جهان»، «چه تلخ است اين سيب» و «حادثه در بامداد» ازجمله مجموعههاي شعر منتشرشدهي آتشي هستند و ترجمههاي آثاري چون «دلاله» (تورنتون وايلدر)، «لنين» (ماياكوفسكي) و «فونتامارا» (ايگناتسيو سيلونه) نيز در كارنامهي ادبي او بهچشم ميخورند.
آتشي همچنين پنج كتاب نقد بر آثار نيما يوشيج، مهدي اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد و سهراب سپهري منتشر كرد.
م. آزاد نيز 29 ديماه بهعلت پيشرفت سرطان روده، پس از تحمل رنج چندماههي بيماري درگذشت.
او متولد آذرماه سال 1312 بود. از دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران فارغالتحصيل شد و نخستين كتابش - «ديار شب» - را با مقدمهي احمد شاملو منتشر كرد.
«آيينهها تهي است»، «قصيدهي بلند باد»، «با من طلوع كن»، «گل باغ آشنايي» و «بايد عاشق شد و رفت» ديگر مجموعههاي شعر او هستند. م. آزاد همچنين حدود 50 جلد كتاب در زمينهي ادبيات كودكان و نوجوانان تأليف كرد.
بهرام اردبيلى - از شاعران جنبش مدرنيستى شعر نو در دههي 40 ، منسوب به «شعر ديگر» - بود كه اول اسفندماه امسال پس از يك توقف چندروزه در ايران درگذشت.
او البته سالها بود كه از دنياي شعر دور شده و به عرفان روآورده بود.
سيداسماعيل نواب صفا ـ ترانهسراي پيشكسوت ايران - هم 19 فروردين در سن 81 سالگي از دنيا رفت.
او همكاري خود را از سال 1326 در زمينهي ترانهسرايي و نويسندگي با راديو آغاز كرد و در سال 1335 به عضويت شوراي نويسندگان راديو درآمد. برنامهي محبوب «كارواني از شعر و موسيقي» را كه بين سالهاي 1339 تا 1342 از راديو پخش ميشد، بنيان گذاشت كه با حضور شاعران، نوازندگان و خوانندگان سرشناسي اجرا ميشد.
او كه يكي از خوشذوقترين و پركارترين تصنيفسرايان راديو محسوب ميشد، ترانهي «آمد نوبهار» را در سال 1327 سرود و خوانندگان مطرحي چون غلامحسين بنان، شعرهاي او را اجرا كردهاند.
سيدمحمد عباسيه كهن - شاعر گيلاني - دوم تيرماه در بيمارستاني در تهران با زندگي وداع كرد.
از عباسيه كهن متولد 1335 رشت، مجموعههاي شعر «رنگ نيلوفران»، «شهر من عشق»، «داوينچي آه ميكشد» ، «يك كاروان شقايق» و «بين خودمان باشد» منتشر شده و چند كتاب ازجمله «پژوهشي در سبك هندي (2 جلد)» نيز از او منتشر خواهد شد. او عضو شوراي شعر صدا و سيماي مركز گيلان بود و به تدريس اشتغال داشت.
محمدرضا آغاسي - شاعر مثنويسراي اهل بيت (ع) و دفاع مقدس - نيز سوم خردادماه پس از يك عمل جرحي قلب درگذشت.
او اوايل دههي 70 به جلسههاي شعرخواني وارد شد و بعدها حضور مستمر و پررنگي در اين عرصه داشت.
همچنين مهدي قهاري - شاعر کرماني - سوم ديماه دار فاني را وداع گفت.
از او کتابهايي ازجمله «ترديد آرش»، «اگر تمامي درياها جوهر شود»، «درختان قلم» و «در حضور نقره خاکسترت» منتشر شده است. قهاري برگزيده نخست بخش آزاد هفتمين جشنواره شعر رضوي استان کرمان بود و در سال گذشته نيز کتاب او بهعنوان کتاب سال استان در موضوع شعر برگزيده شد.
آيتالله جعفر شمس گيلاني (لنگرودي) - امام جمعهي پيشين لنگرود، شاعر و مؤلف - دوم ديماه در سن 88 سالگي درگذشت. اهل ادبيات و شعر بود و مجموعهي شعر «خاطرات» و كتاب تحقيقي «گامهايي با تاريخ اسلام» از آثار بهجايماندهي اوست.
اما دو شاعر جوان هم رفتند؛ علي اخگر و نجمه زارع.
علي اخگر - شاعر 29 سالهي اهل چهارمحال و بختياري - كه حدود نه ماه بهدليل سانحهي رانندگي در بستر بيماري بود، هفتم خردادماه در فارسان درگذشت. او كارمند كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان بود و از سنين نوجواني شعرهاي خود را در مجلههاي ادبي منتشر ميكرد.
نجمه زارع ـ غزلسراي نوگراي كازروني - نيز در سن 23 سالگي و در پي مرگ مغزي ناشي از يك عمل جراحي، دار فاني را وداع گفت. او مجموعهي غزلي در دست انتشار و در جايزهها و رويدادهاي شعري حضور مستمري داشت.
ترجمهي ايران اما چهرهي مهمي را از دست داد؛ كريم امامي كه بويژه از معدود مترجمان ما بود كه به ترجمه و معرفي ادبيات خودمان پرداخت.
او سالها از بيماري سرطان رنج ميبرد و درنهايت، 18 تيرماه در تهران درگذشت. كريم امامي يكي از پيشگامان ترجمهي شعر فارسي به انگليسي بود كه او را از مقابلهگران بزرگ با تسلط توأمان به زبانهاي فارسي و انگليسي ميدانستند. از امامي علاوه بر ترجمهي شعرهايي از انگليسي به فارسي و برعكس، فرهنگ يكجلدي فارسي - انگليسي برجاي مانده است.
«با خشم بهياد آر» (نمايشنامهاي از جان آزبرن)، «گتسبي بزرگ» (اسكات فيتس جرالد)، «آپارتهيد» (آلكس لاگوما)، «گراهام گرين» (ديويد لاج) و «ماجراهاي شرلوك هلمز، كارآگاه خصوصي» (چهار جلدي / آرتور كانن دويل) و «عاشق هميشه تنهاست» ( گزيدهي شعرهاي سهراب سپهري به زبان انگليسي) از آثار منتشرشدهي اوست.
امامي همچنين با تأسيس نشر سروش، سالها به نشر كتابهاي مختلف پرداخت.
فرهاد اسكندري - مترجم شيرازي - نيز كه چندسالي به سرطان معده مبتلا بود، 21 تيرماه و در سن 48 سالگي دارفاني را وداع گفت.
او به ترجمهي ادبي در نشريهها و تدريس زبان انگليسي اشتغال داشت كه اين اواخر به خاطر بيماري، كار ادبياش را نميتوانست انجام دهد و ترجمهي كتابي را كه شروع كرده بود، نيمهكاره گذاشت.
دكتر محمد قريب هم مردادماه در سن 95 سالگي در اثر سكته مغزي دار فاني را وداع گفت.
او كه از شاگردان استاد عبدالعظيم قريب (بنيانگذار ادبيات نو فارسي) بود، بخشي از آثار تحقيقاتياش عمدتا در كتابهاي مختلف لغتنامه كه بهعنوان كتابهاي مرجع براي اهل ادب و تحقيق محسوب ميشود، انتشار يافته است. ازجمله كتابهاي مهم او، «نشر طوبي»، «تبيين لغات قرآن در خصوص شرح و تفسير لغات قرآني» و همچنين كتابهاي «واژهنامه نوين و فرهنگ اصيل اهل بيت (ع)» است.
اما نوروز 84، همزمان شد با درگذشت آيتالله سيدجلالالدين آشتياني، دكتر محمد مددپور و سيدعلي كمالي دزفولي.
آيتالله سيدجلالالدين آشتياني ـ متفكر برجستهي فلسفهي اسلامي ـ سوم فروردينماه پس از حدود هشت ماه بستري بودن، در سن 80 سالگي در مشهد درگذشت.
سيدجلال آشتياني به اعتقاد بيشتر كارشناسان، از فيلسوفان برجستهي جهان اسلام بوده و از پايههاي مهم انديشهي ملاصدرا در سنت شيعه تلقي ميشود. او براي تحصيل به حوزهي علميهي قم رفت. در آنجا از محضر استاداني چون حضرت امام (ره)، علامه طباطبايي و علامه قزويني بهره جست. چند سالي را به عتبات عاليات در عراق رفت و در سال 1342 ازسوي دانشگاه علوم معقول و منقول مشهد براي تدريس دعوت شد.
مناظره هاي علمي ـ فلسفي او با هانري كربن بسيار مشهور است. آثار بهجاي مانده از او را در سه حوزهي تصحيح و شرح متنهاي عرفاني و فلسفي، تاليف و تحقيق در تاريخ فلسفه اسلامي ميتوان تقسيم كرد. استاد آشتياني با تصحيح و شرح متنهاي عرفاني و فلسفه خصوصا آثار پيروان حكمت متعاليهي صدرايي از به فراموشي سپرده شدن بسياري از نسخههاي خطي جلوگيري كرد.
مجموعهي چهارجلدي «حكماي اسلام بعد از صفويه»، «شرح بر مقدمهي تبصري»، «شرح بر زادالمسافر»، «نقدي بر تهانت الفلاسفه»، «هستي از نظر فلسفه و عرفان»، و «احوال و آثار و آراي ملاصدرا» از جمله آثار استاد است.
دكتر محمد مددپور - از متفكران و مؤلفان فلسفهي هنر - نيز سوم فروردينماه بر اثر سانحهي رانندگي در شمال كشور درگذشت.
مددپور متولد سال 1334 در شهرستان بندرانزلي، مدير دفتر مطالعات ديني پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي حوزهي هنري سازمان تبليغات اسلامي و عضو هيأت علمي دانشگاه شاهد بود. از آثار اين صاحبنظر فلسفهي هنر، به «سير فرهنگ و ادب در ادوار تاريخي»، مجموعهي چندجلدي «آشنايي با آراي متفكران دربارهي هنر»، مقالهي «مباني هنرهاي تجسمي در اسلام»، مجموعهي شش جلدي «سير تفكر معاصر در ايران»، «حكمت معنوي و ساحت هنر» و «مباحثي در حكمت و فلسفه هنر اسلامي» ميتوان اشاره كرد.
استاد سيدعلي كمالي دزفولي ـ مؤلف و مفسر كتابهاي علوم قرآني ـ نيز فروردينماه بدرود حيات گفت.
«شناخت قرآن»، «تفسير قرآن براي همه»، «عرفان و سلوك اسلامي»، «تاريخ اسلام»، «خاتمالنبيين (ص)» و «قرآن ثقل اكبر» ازجمله آثار او هستند.
همچنين آيتالله حاج شيخ محمدتقي بهلول - تاريخ زندهي حماسهي مسجد گوهرشاد - مردادماه درگذشت. محمدتقي بهلول در واقعه قيام مسجد گوهرشاد با سخنراني پرشور خود نقش اول را در قيام مردمي داشت.
وي مجتهد و به ادبيات عرب مسلط بود. شعر ميسرود. از تاريج انبياي اسلام آگاه بود و شاهدي زنده بر تاريخ يكصد ساله اخير ايران و جهان بود. همچنين به فقه اهل سنت مسلط بود و سابقه تدريس در دانشگاه الازهر مصر را داشت.
همچنين حاج شيخ محمد آخوندي كه بنيانگذار دارالكتب اسلاميه بود و بويژه در زمينه نشر ديني و معارف اسلامي فعاليت داشت، در مردادماه درگذشت.
آيتالله سيداحمد پيشوا - از علماي بنام فارس، مدير حوزهي علميه بيتالمهدي شيراز و عضو جامعهي روحانيت شيراز - نيز 23 بهمنماه دار فاني را وداع گفت.
دو نويسندهي ايراني هم هر دو بهعلت سرطان در خارج از كشور درگذشتند؛ جلال طوفان و پروين بيدار.
جلال طوفان - نويسنده و مترجم - كه بهمنماه در آمريكا درگذشت، در سال 1331 امتياز روزنامهي «طوفان جنوب» را گرفت و 35 شماره در جهرم نشر داد. بهخاطر مطالب منتشرشده در اولين شماره، دفتر روزنامه و خانهي او را آتش زدند و روزنامه تعطيل شد.
«شهرستان جهرم»، «کودتاي 28 مرداد» و «خانه بهدوشهاي من» از جمله آثار اوست.
زندگي پروين بيدار - جامعهشناس و نويسنده - نيز در سن 56 سالگي در انگليس پايان يافت.
گاردين دربارهي او نوشت: پروين بيدار دورهي تحصيلات ابتدايياش را در ايران به پايان رساند. آنگاه به انگليس رفت و ليسانس خود را در رشته جامعهشناسي در كالج بيركبك لندن گرفت. پس از آن در همين كالج مدرك كارشناسي ارشد خود و سپس دكتري خود را در رشتهي جامعهشناسي سياسي گرفت.
پس از آن با شوراي پناهندگان انگليس و سرويس جهاني دانشگاهي همكاري و در طرح «نجات كودكان در آسياي مركزي» (پاكستان) كار كرد.
وي همچنين در برنامهي ياري رساندن به مردم بوسني و هرزگوين و زنان افغاني نيز براي صندوق توسعهي سازمان ملل فعاليت كرده و چند كتاب هم نوشته است.
... تا سالي كه ميآيد؛ بي آنها، اما با خاطره، ياد و نوشتههايشان پي گرفته شود.
گزارش از: خبرنگار ايسنا، ساره دستاران
انتهاي پيام