همايش بزرگداشت استاد محمدتقي شريعتي پايان يافت
همايش بزرگداشت استاد محمدتقي شريعتي عصر امروز در تالار ابن خلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران ادامه يافت. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در نشست دوم اين همايش، دكتر طوبي كرماني به ايراد سخنراني پرداخت و گفت: در دنياي كنوني شايع شده است كه بشر عالم و متمدن به دين نيازي ندارد؛ اما اوضاع جهان نشان ميدهد كه بشر هرچه بهسوي ترقي پيش ميرود، احتياجش به دين بيشتر ميشود. وي با بيان اينكه روشنگري ديني از دستاوردهاي استاد محمدتقي شريعتي است، افزود: يكي از راههاي موفقيت استاد شريعتي، بازگشت به اسلام نخستين و ناب بود؛ اسلامي كه مانع سقوط در كهنهپرستي و حافظ در فرو رفتن در مدرنيسم استعماري است. بنابراين محمدتقي شريعتي چون كالبد استخواني شده است؛ تا ما استخواندار و محكم بمانيم و بايستيم و سرافراز، از اسلام منادي آزادي و آزادگي سخن بگوييم. در نشست سوم همايش، محمد اسفندياري به بحث درباره «مفسر نوگراي قرآن» پرداخت و اظهار داشت: براي شناخت روشنفكري ديني، بايد اغيار آنرا شناخت. ما داراي دو روشنفكري، يعني غيرروشنفكري ديني و ديگري غيرديني هستيم. غيرروشنفكري ديني و جريان سنتگرايي، به خرافات و علمگريزي معتقد بوده و روشنفكري غيرديني، به دين معتقد نبوده، ولي مدعي عقل، سياست و علم بوده است. وي افزود: اما روشنفكري ديني منهاي پيرايه و خرافات بوده و معتقد است كه ميتوان از ميوههاي درخت روشنفكري ديني استفاده كرد. البته ميتوان از پيشگامان روشنفكري ديني در جهان اسلام سيدجمالالدين اسدآبادي، محمد عبدو و اقبال لاهوري را نام برد، كه در ايران نقطه عطف روشنفكري ديني پس از شهريور سال 1320 با پيشگامان روشنفكري ديني، محمود طالقاني، مهدي بازرگان و محمدتقي شريعتي آغاز شد. اينان نه به روشنفكري غيرديني و نه به سنتگرايي تن دادند. اين پژوهشگر در ادامه با اشاره به اينكه روشنگري ديني غيرديني قابل جمع است، افزود: در سالهاي پيش از انقلاب عدهاي عنوان روشنفكري را غصب كردند و به دين خرده گرفتند و ماركسيست را روشنفكر ميدانستند؛ درحاليكه اتفاقا ماركسيستها روشنفكر نيستند و ما امروز به اين نتيجه رسيدهايم. او افزود: شايد در بعضي كشورها ابزار دموكراسي باشد، ولي حكومت دموكراتيك نباشد و برعكس، ممكن است در جامعهاي حكومت دموكراتيك باشد، ولي ابزار دموكراسي در آن وجود نداشته باشد؛ مانند حكومت اميرالمومنين (ع) كه دموكراتيك بود، ولي ابزارهاي دموكراتيك در آن وجود نداشت. بنابراين روشنفكري هم يك سلسله تشريفات دارد كه هر روشنفكر خردمني عقل را مقدم بر اين ميداند و به آن معتقد است. وي ادامه داد: استاد شريعتي از پيشگامان نهضت روشنفكري ديني در ايران بوده است. شريعتي علم زندگي را بلد نبود؛ ولي زندگي علمي را ميدانست و به جاي رفتن به دادگستري و زندگي مرفه، به امر معلمي و آموزش روي آورد. اسفندياري افزود: كتاب نهجالبلاغه كشف اصلاحطلبان ديني بود. در گذشته اين كتاب بيشتر از نظر ادبي و بلاغي مورد بررسي قرار ميگرفت، ولي روشنفكران ديني نهجالبلاغه را بهعنوان كتاب سياسي كشف كردند. استاد شريعتي دو وزنه و اهرم را در جامعه با نام قرآن و نهجالبلاغه وارد كرد. وي در پايان گفت: روشنفكري ديني در نظر استاد شريعتي تنها منبع معرفت نبود، بلكه منبع حركت هم بود. يعني به تغيير جامعه هم ميانديشيد. او حيات را مرادف با حركت ميدانست؛ همچنانكه با آثار مكتوب ارزشمند معلم دكتر علي شريعتي ميتوانش شناخت. در ادامهي اين نشست، دكتر پهلوان به بحث درباره جايگاه و امتيازهاي تفسير نوين پرداخت و اظهار داشت: درحقيقت، بزرگداشت شخصيتهايي كه تاريخ و فرهنگ را ساختند و نسلي را به لحاظ علمي، معنوي و سياسي هدايت كردند، داراي اهميت بسياري است. وي همچنين گفت: تفسير نوين كه به قلم استاد شريعتي نوشته شده است، تاثير بسياري در قشر تحصيلكرده داشته است يعني به عنوان احياي انديشههاي فارسي قلمداد ميشود. قرآن كريم براي اينكه حقانيتش در اختيار مردم قرار گيرد نيازمند مفسر است. تفاسير قبل هم براي اين منظور كافي نبود و وقتي از استاد شريعتي پرسيدند كه تفسير الميزان كافي است، ايشان در صحبتهايشان تاكيد كردند كه هر دو سال يك بار بايد تفسير قرآن با آخرين دستاوردهاي سياسي، اجتماعي، علمي و فرهنگي نوشته شود. وي افزود: خود نگارش تفسير قرآن توسط استاد شريعتي مطلب مهمي است. معلمي چون استاد شريعتي احساس ميكند كه جوانان عصر ما نياز دارند كه حقايق قرآني در اختيارشان قرار گيرد. بنابراين امروز هم تفسير نياز است و اقتضا ميكند كه مطابق معلومات معاصر، تفسير نوشته شود؛ و از ويژگيهاي قرآن كريم، جاري بودن آن در قرون و اعصار است. او افزود: استاد شريعتي تلاش بسياري كرده است تا مفاهيم قرآن را به سادهترين شكل بيان كند تا همگان بتوانند آن را بفهمند. استاد شريعتي حتي عملكرد منفي بعضي از مبلفين و مقدسمآبان را باعث فروپاشي نهادهاي ديني ميداند و آن را امري ناپسند به شمار ميآورد و در بعضي موارد سختگيري بيش از حد مقدسمآبان و ترويج بعضي افراد كممايه و ناآگاه را باعث مشكلتر شدن وظيفهي علما ميداند. در ادامهي اين همايش، پروين منصوري درباره كانون نشر حقايق اسلامي سخن گفت و اظهار داشت: شناخت انسان تاثيرگذار در عرصههاي مختلف، سوژهي مهم محققان است و اين سوژهها هيچوقت بدون دليل نميتوانند مورد توجه محققان قرار گيرند. در شهريور سال 1320 هجوم متفقان و تصرف خراسان، استاد شريعتي را به ميدان عمل كشاند و اعتقاد راسخ ايشان باعث شد كه در عرصههاي مختلف اجتماعي نيز حضور يابد. به گزارش ايسنا، دكتر احمد بهشتي - استاد فلسفه - هم به بررسي وحدت امت اسلام از ديدگاه اسلام پرداخت و گفت: استاد شريعتي به بازگشت به قرآن معتقد بود و درحقيقت وحدت امت اسلامي هم از مبناي فكري و اعتقادي ايشان سرچشمه گرفته است. همچنان كه سيدجمالالدين اسدآبادي هم معتقد بود كه براي بازگشت به قرآن، اختلاف و تشتت و تورمگرايي در بين مسلمين بايد ريشهكن شود و از بين برود و يك امت بزرگ چندميلياردي بتواند يكصدا و همدست با يك ايده و عقيده و در يك خط حركت كند و به سعادت برسد تا در دنياي وانفساي كنوني جايگاه حقيقي خود را پيدا كند. در ايران هم مرحوم طالقاني و شريعتي به دنبال دستيابي به اسلام ناب بودند. وي افزود: مسلماني سنتي شايد اين باشد كه همان اعتقادات و خرافات پيرزنها و پيرمردها را شامل شود و آنها را به عنوان دين بپذيرند كه اين خيلي خطرناك است و داراي بار منفي است؛ اما اگر مسلماني سنتي به معناي اين باشد كه سنت معصومين (ع) را به جا آورد، ميتواند داراي بار مثبت باشد. بنابراين هم ميتواند داراي بار منفي و هم مثبت باشد. بهشتي افزود: بايد به صدر اسلام برگرديم. مسلمانان صدر اسلام چون ايمان داشتند، دنيا را متحول ساختند. چهطور آنها با دست خالي توانستند بدون امكانات، دنيا را متحول سازند، چرا ما نتوانيم!؟ پس ما هم ميتوانيم. وي افزود: استاد شريعتي با حالت شادي و غرور در بخشي از نوشتههايش يادآور شده است كه اسلام در حال حركت است؛ بهعنوان مثال، الجزاير كه استعمار فرانسه را به زانو درآورده است و اين بسيار ارزشمند است. او در پايان به شخصيت استاد شريعتي اشاره كرد و افزود: من به روح بزرگاني چون استاد شريعتي كه دغدغهشان بازگشت به اسلام ناب محمدي است، درود ميفرستم. در پايان نشست سوم اين همايش، دو نفر از شاگردان استاد شريعتي به بيان خاطراتي از استادشان پرداختند. اما يكي از همراهان محمدتقي شريعتي در كانون نشر حقايق اسلامي، گفت: استاد، موحدي دردمند، انساني طراز مكتب توحيد، عاشق خدا و خلق خدا بود. احمد طاهرزاده با اشاره به تشكيل جلسههاي شبانه استاد در دههي اول ماه محرم پس از اشغال نظامي ايران توسط قدرت انگليس، آمريكا و شوروي، گفت: يكي از ثمرات اين جلسات كه به تفسير و تحليل واقعه عاشورا ازسوي استاد اختصاص داشت، اين بود كه جمعي آمادگي خود را براي تهيه مكان مناسب براي تشكيل كانون «نشر حقايق اسلامي» اعلام كردند و اين كانون در سال 1323 افتتاح شد. وي افزود: استاد وجه تسميه كانون را اين ميدانستند كه اسلام، حقيقت، مغز و محتوايي دارد كه به مرور زمان به نفع صاحبان قدرت و به ضرر توده مردم به فراموشي سپرده شده و در رسالت كانون بازگشت به آن محتوا و حقيقت است. احمدزاده در ادامه از علاقهمندي استاد به قرآن و نهجالبلاغه سخن گفت و افزود: ملايمترين عكسالعملها به جلسات استاد اين بود كه ميگفتند كسي دارد با كلاه شاپو و كتوشلوار تفسير قرآن و تحليل واقعه عاشورا ميكند، درحاليكه در همان زمان دو نفر از روحانيان محبوب مشهد در جلسات استاد شركت كرده و وي را تشويق ميكردند و حتا آيتالله بروجردي در ديداري به او گفته بود كه با اين لباس و هيات، بهتر ميتوان نسل جوان را ارشاد كرد. وي درباره نقش استادش در نهضت ملي شدن نفت ايران اظهار داشت: استاد بهعنوان يك ايراني نسبت سلطه بيگانگان و غرب ثروت ملي حساس بود؛ ولي جهانبيني توحيدي و اسلامشناسي وي حساسيت او را در اين راستا بهشدت افزايش ميداد و بههمين خاطر در مقابل نهضت ملي ايران موضع گرفت و پس از ملي شدن صنعت نفت، در مراسم پايين كشيدن تابلو شركت ملي نفت انگليس و جايگزين كردن آن با تابلو شركت ملي نفت ايران شركت كرد. وي ادامه داد:استاد همچنين در برابر مردمي كه در اعتراض به انقلاب سفيد شاه گرد آمده بودند، سخنراني مهيجي ايراد كرد و بر تقاضاي مردم، در اعتصاب عمومي تاكيد كرد. همچنين پس از كودتاي 28 مرداد حركتي به نام نهضت مقاومت ملي با شركت آيتالله طالقاني و آيتالله زنجاني بهوجود آمد كه نيمهمخفي بود و به مبارزه عليه رژيم كودتا ميپرداختند. پس كانون نشر حقايق اسلامي نيز به نهضت مقاومت پيوست و مردم را به مبارزه دعوت كرد. احمدزاده افزود: 25 شهريور 1336 اعضاي نهضت مقاومت دستگير ميشوند كه در ميان اين افراد استاد شريعتي و فرزندش علي شريعتي و 17 نفر از اعضاي كانون وجود داشتند كه بهتدريج و با سپردن تعهد خارج نشدن از كشور، آزاد ميشوند. وي درباره سرانجام اين كانون گفت: كانون دوباره در تضاد ميان انگليس و آمريكا در دههي 40 افتتاح شد و در 15 خرداد 1342 مجدداً بسته شد و تا انقلاب بسته باقي ماند. او در پايان سخنان خود به دو نوآوري كانون يادشده اشاره كرد و گفت: يكي از اين نوآوريها برنامه برگزاري نماز عيد فطر در خارج شهر بود كه همان شب اعضاي كانون دستگير شدند و مردم به منزل آيتالله ميلاني رفتند، و ديگري، راهپيمايي روز عاشورا در سال 40 بود كه با حضور توده مردم برگزار شد و استاد خدا را بهخاطر آنكه توانسته آگاهي نسبت به قرآن، نهج البلاغه و امام حسين (ع) را به بخشي از مردم برساند، شكر كرد. در ادامه نسشت چهارم از اين بزرگداشت، سهيل محمودي به شعرخواني پرداخت و پيش از آن خاطرنشان كرد: بايد از عمق باورمندي اين شخصيتها و تاثيري كه با باورشان بر ما داشتند، بهرهمند شويم؛ چراكه جاي اين باورمندي در ميان ما خالي است. عدهاي از سخنرانان نشست چهارم ازجمله محمدجواد صاحبي، دكتر سيدحسن اسلامي، دكتر معصومه ريحان و حجتالاسلام سعيدي بهدليل كمبود وقت، از ارايهي مقالههاي خود صرف نظر كردند و همايش با ذكر خاطراتي از شاگردان استاد محمدتقي شريعتي به پايان رسيد. در نشستهاي صبح اين همايش، حجتالاسلام مهدي مهريزي، سارا شريعتي، قربان بهزادياننژاد، محمدمهدي ركني يزدي، دكتر محمدمهدي جعفري، دكتر طوبي كرماني، حجتالاسلام ايازي، محمد مرادي، دكتر حسين رزمجو و دكتر فرهودي و شعرخواني پرويز خرسند برگزار شده بود. انتهاي پيام