/جنبش دانشجويي ازگذشته تاامروز/‌ نجفي درگفت‌وگو باايسنا: جنبش دانشجويي متاثر ازشرايط جامعه دچار ابهام است بخش عمده‌اي ازجنبش دانشجويي به دولتي شدن تمايل دارد

جريان دانشجويي در ايران همواره مرجعي فكري براي جامعه محسوب مي‌شده است. به همين دليل مسوولان و گروه‌هاي سياسي بايد اهميت جايگاه و نقش اين قشر را دريابند و برخوردها و موضع‌گيري‌هايشان متناسب با جايگاه و نقش جريانات دانشجويي و دانشگاه‌ها باشد تا به سرخوردگي و انزواي آنها منجر نشود و از سوي ديگر دانشجو و دانشگاه را نسبت به رسالت تاريخي‌شان بيدار كند.

محمدعلي نجفي چهره آشنايي براي دانشگاه و دانشجويان است. او از سال 1360 مسووليت وزارت فرهنگ و آموزش عالي را در دولت مهندس موسوي بر عهده گرفت و در همان سالهاي ابتدايي انقلاب، به فرمان حضرت امام خميني (ره) به عضويت در ستاد انقلاب فرهنگي منصوب شد و نقشي موثر در انقلاب فرهنگي ايفا كرد. نجفي در دولت هاشمي رفسنجاني به وزارت آموزش و پرورش رفت و در دولت اول خاتمي مسووليت رياست سازمان برنامه و بودجه را عهده‌دار شد. او اكنون فارغ از مسووليت دولتي،‌ در دانشكده رياضي دانشگاه صنعتي شريف به تدريس مشغول است. ظهر يكي از روزهاي آذر ماه، در اتاق كوچكش پذيراي خبرنگاران ايسنا شد تا از خاطرات ارتباط با دانشجويان در اوايل انقلاب بگويد، از تهديدات و فرصت‌هاي پيش روي جنبش دانشجويي و از اعتقاد خاتمي به ابراز عقيده آزادانه دانشجويان و جريانات مخالف نگرش او.

* ركود فعاليت‌هاي دانشجويي در سالهاي ابتدايي انقلاب

دكتر محمدعلي نجفي، وزير اسبق علوم در گفت‌وگو با خبرنگار تاريخ خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در بررسي گذشته جنبش دانشجويي از گذشته تا امروز اظهار داشت: «جنبش دانشجويي شاهد تحولات مختلفي بوده كه بخاطر تقابل با رژيم شاهنشاهي در قبل از انقلاب بيشتر قابل بررسي است. البته جنبش دانشجويي قبل از انقلاب با گروه‌هاي سياسي فعال خارج از دانشگاه از جمله گروههاي مبارز با مشي مسلحانه مرتبط بود. به خاطر دارم در همين دانشگاه شريف انجمن‌هاي اسلامي دانشجويي يا ساير انجمن‌هاي دانشجويي به شكل‌هاي متفاوت و در پوشش‌هاي مختلف رشد پيدا مي‌كردند و با ساير گروه‌هاي سياسي خارج از دانشگاه ارتباط پيدا مي‌كردند.»

وي ادامه داد: «در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب تا آغاز انقلاب فرهنگي جنبش دانشجويي به شدت تحت تاثير گرو‌ه‌هاي سياسي قرار داشت. در سالهاي ابتدايي انقلاب فعاليت‌هاي دانشجويي با هرج و مرج و بدون هدف در داخل دانشگاه‌ها انجام مي‌شد كه اين وضعيت تا انقلاب فرهنگي ادامه داشت.»

نجفي گفت: «بعد از انقلاب فرهنگي، دفاتر تشكل‌هاي سياسي در دانشگاه‌ها تعطيل شد و بخاطر تعطيلي دانشگاه‌ها، آموزش و پژوهش و فعاليت‌هاي دانشجويي براي دو سال دچار ركود شد. در اين دوره يك جريان جديد در دانشگاهها شكل گرفت و آن هم تشكيل جهاد دانشگاهي بود كه در واقع خاستگاه دانشجويي داشت. جهاد دانشگاهي يك جرياني دانشگاهي و معتقد به فعاليت‌هاي سازنده در دانشگاه بود.»

عضو اسبق شوراي عالي انقلاب فرهنگي خاطرنشان كرد: «بعد از انقلاب فرهنگي فعاليت‌هاي دانشجويي با انجمن‌هاي اسلامي آغاز شد به طوري كه فعاليت‌هاي سياسي - اجتماعي خارج از انجمن‌ها يا اصلا ميسر نبود يا خيلي مشكل بود. بعد از انقلاب فرهنگي از سال 59 تا حدود سال 63 ، فعالان دانشجويي كه با نظام ارتباط داشتند و به امام علاقه‌مند بودند به شدت به ورود به مسائل اجرايي و اداري كشور گرايش پيدا كردند. اين گروهها سعي داشتند امور پاكسازي دانشگاه‌ها را در دست بگيرند، چون تفكري در آن زمان حاكم بود مبني بر اينكه ريشه اصلي مشكلات در دانشگاه است و دانشگاه بايد از تفكرات منحرف پاكسازي شود. بنابراين طبيعي بود اگر قرار است در دانشگاه‌ها پاكسازي صورت گيرد توسط خود دانشجويان انجام شود. به اين ترتيب بخشي از فعالان دانشجويي وارد جريان اجرايي ستاد انقلاب فرهنگي و بخشي ديگر نيز وارد وزارت شدند. اين بخش از فعالان دانشجويي معتقد بودند كه در تمام شئون دانشگاه بايد تغيير صورت گيرد، لذا براي پيگيري اجرايي اين تغييرات وارد وزارت شدند.»

نجفي ادامه داد: «در مرحله اول بازگشايي دانشگاهها، دانشجوياني كه 25 واحد درسي داشتند فراخوانده شدند؛ لذا فعاليت چنداني در دانشگاه‌ها وجود نداشت كه بتوان در ارتباط با جنبش دانشجويي تعريف كرد. در فاصله سالهاي 60 تا 63 كه متصدي وزارت آموزش عالي بودم، اصلي‌ترين جريانات دانشجويي يا در ستاد انقلاب فرهنگي فعال بودند يا در جهاد دانشگاهي و يا در وزارت فرهنگ و آموزش عالي. در سال 62 اولين گروه دانشجويان از طريق كنكور وارد دانشگاه شدند و بقيه دانشجويان غير از 25 واحدي‌ها كه درسشان را تمام كرده بودند فرا خوانده شدند و به تدريج كار واقعي دانشگاه‌ها شكل گرفت.»

نجفي يادآور شد: «در فاصله سالهاي 59 تا 63 ، وجهه همت جريانهاي دانشجويي به مسائل داخل دانشگاه معطوف مي‌شد، چراكه دانشگاه‌ها بعد از انقلاب فرهنگي سر و ساماني نداشتند. در بعضي از دانشگاهها در آن زمان عده‌اي از دانشجويان معتقد بودند استاد‌ها بايد مطيع و فرمانبردار دستورات و منويات دانشجويان باشند؛ و يا عنوان مي‌كردند دانشجو بايد تمام وظايف و مسووليت‌هاي دانشگاه‌ را عهده‌دار شود و حتي در مديريت دانشگاه فعال مايشاء باشد. البته بعضي جريانهاي دانشجويي منطقي‌تر و عاقلانه‌تر عمل مي‌كردند.»

وي افزود: «البته در اين دوره هم گرايش‌هاي افراطي وجود داشت. وقتي بحث بررسي صلاحيت دانشجويان قبلي مطرح بود، واقعاً گرايش‌هاي تندي وجود داشت كه اگر قرار بود آن تفكرات حاكم شوند شايد 60 درصد دانشجويان نبايد به دانشگاه برمي‌گشتند.»

وزير اسبق آموزش عالي گزينش ونحوه تعيين صلاحيت دانش‌آموزاني كه از طريق اولين كنكور وارد دانشگاهها شده بودند را از ديگر مشكلات آن زمان دانست و افزود: «نحوه تعيين صلاحيت اين قبيل از دانش‌آموزان معقول و منطقي نبود. به عنوان مثال از مغازه‌داري كه در همسايگي يكي از دبيرستان‌ها بود در مورد كل دانش‌آموزان يك مدرسه سوال مي‌كردند با اين توجيه كه او شخص قابل اعتمادي است. مساله ديگر، بحث اداره دانشگاه‌ها بود كه بنده به عنوان وزير آموزش عالي با آن درگير بودم. من معتقد بودم از زماني كه دانشگاه‌ها باز مي‌شود، بايد در ابتداي كار با احتياط اختيارات را به مديريت دانشگاه واگذار كنيم و به تدريج اين اختيارات افزايش يابد تا اينكه در يك پروسه سه ساله مدير دانشگاه همه اختيارات اداري و آموزشي دانشگاه را در دست داشته باشد. برخي دوستان دانشجو و غير دانشجو در ستاد انقلاب فرهنگي با اين نظر مخالف بودند به همين دليل به تدريج مشكلات اداره دانشگاه‌ها سرباز كرد و من به عنوان وزير فرهنگ و آموزش عالي معتقد بودم بايد اختيارات به روساي دانشكده‌ها و دانشگاه‌ها بازگردد و شورا‌ها يا تعطيل شود يا اين نحوه از مديريت صرفا در مورد بعضي از مسائل عمومي دانشگاه عمل كند. اما جريان دانشجويي فعال در آن دوره كه خود را صاحب حق مي‌دانست قبول نمي‌كرد، چون آنان هم در تعطيل شدن دانشگاهها نقش مهمي داشتند و هم در دوره ركود دانشگاه‌ها خيلي تلاش كرده و براي حفظ شرايط دانشگاه زحمات زيادي كشيده بودند.»

* مبارزه با استبداد، محور فعاليت جنبش دانشجويي قبل از انقلاب

محمدعلي نجفي در ادامه گفت‌وگو با خبرگزاري دانشجويان ايران در تشريح اهداف جنبش دانشجويي قبل از انقلاب اظهار داشت: «جنبش دانشجويي قبل از انقلاب هدف و تعريف روشني داشت و مبارزه با استبداد رژيم شاهنشاهي محور حركت اين جنبش بود. ضمن آنكه همين محور اصلي به زيرمحور‌هايي تقسيم مي‌شد بطوري كه از دقيق‌ترين نوع مخالفت‌ها شروع مي‌شد تا دعوت سخنرانان مسلمان به دانشگاه‌ها در ارتباط با مسائل حاد مبارزه سياسي. در هر دانشگاهي حول و حوش روز 16 آذر تظاهرات و فعاليت‌هاي سياسي شديدي صورت مي‌گرفت و در حقيقت روز 6ا آذر از سال 32 تا 57 در دانشگاهها آبستن حوادث مهمي بوده است.»

وي ادامه داد: «بعد از انقلاب اين محوريت و هدف مشخص از بين رفت، حتي در برنامه بعضي جريانهاي دانشجويي كه مخالف سياست‌هاي جمهوري اسلامي بودند مبارزه با نظام به عنوان يك محور تعريف شده مطرح نبود. اين جريانات اگرچه در بعضي از مسائل با حكومت زاويه‌اي داشتند، اما هيچ‌گاه فعاليت‌هاي خود را در مقابل حكومت تعريف نمي‌كردند و مخالفت با نظام را يك هدف استراتژيك نمي‌دانستند. از سوي ديگر، بعضي از جريانهاي دانشگاهي نيز به شدت به حاكميت نزديك شدند.»

* جنبش دانشجويي شرايط كشور را تجزيه و تحليل كند

اين استاد دانشگاه شريف با ابراز اين عقيده كه بايد بعد از انقلاب اهداف جديدي براي جنبش دانشجويي تعريف مي‌شد تا از سردرگمي در اهداف نجات مي‌يافت و از ركود فعلي كه به بن بست در جنبش منجر شده آزاد مي‌شد، تصريح كرد: «به نظر من جنبش دانشجويي بايد شرايط كشور را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد و بررسي كند چه اتفاقاتي پيش روست و بر اساس آن تعريف، وظايف و مسووليت‌هايش را احصاء كند.»

* جنبش دانشجويي بايد حركت به سمت توسعه را سرعت ببخشد

وي در خصوص مهمترين وظايف جنبش دانشجويي در حال حاضر گفت: «كشور ما در حال گذار به سوي توسعه‌يافتگي است و اين عبور به هر حال انجام خواهد شد. مهمترين وظيفه جنبش دانشجويي و موثرترين نقشي كه اين جريان مي‌تواند ايفا كند، اين است كه حركت به سمت توسعه‌يافتگي را تسريع كند و بر اساس اين رسالت، تلاش‌ها وبرنامه‌هايش را پايه‌ريزي كند. البته اينكه توسعه‌يافتگي چه ابعاد و كاركردي در تحولات عمومي جامعه دارد قابل بحث است. البته بايد انگيزه و نيروي جديدي در فعاليت‌هاي دانشجويي ايجاد شود.»

* عدالت در حد شعار، كاربرد ندارد

نجفي در ادامه اظهار داشت: «جنبش دانشجويي در كشوري مثل ايران، عدالت‌خواه است اما واژه عدالت تا وقتي كه در حد شعار است ارزش كاربردي ندارد. اين شعار كلي كه از ابتداي تاريخ تفكر بشر مطرح بوده، همواره مورد تاييد هر عاقل و متفكري بوده و كسي از بي‌عدالتي دفاع نكرده است. همه به نوعي طرفدارعدالت بوده‌اند، بخصوص جريان دانشجويي كه به لحاظ فكري، اجتماعي و سياسي سالم‌تر و غير محافظه‌كارتر است.»

وي با طرح اين سوال كه عدالت در شرايط توسعه كشور چگونه تعريف مي‌شود؟ گفت: «براي اين كار بايد مفاهيم عدالت قضايي، عدالت اجتماعي و عدالت اقتصادي روشن ‌و كاربرد اين مفاهيم تبيين شود. بايد در نظر داشت جنبش دانشجويي هم متاثر از شرايط عمومي جامعه دچار اين ابهامات شده است. معتقدم تا كنون يك تفكر و الگوي روشن و مشخص براي حكومت‌داري عرضه نكرده‌ايم كه همه وجوه آن روشن و اجزايش به صورت دقيق مشخص باشد. لذا نه تنها جنبش دانشجويي، بلكه همه فعالان سياسي و فرهنگي در سردرگمي به سر مي‌برند.»

وزير اسبق آموزش عالي با بيان اينكه برطرف كردن ابهامات يكي از وظايف جنبش دانشجويي است، افزود: «حكومت وظيفه دارد آسايش و آرامش را براي آحاد جامعه فراهم نمايد. اين آسايش و آرامش هم جنبه جسمي و مادي دارد و هم جنبه روحي و معنوي. اين حيات طيبه مهيا نمي‌شود مگر آنكه در همه مسائل به توسعه‌يافتگي برسيم.»

* خطر دولتي شدن جنبش دانشجويي

اين استاد دانشگاه در ادامه گفت‌گو با ايسنا با بيان اينكه وضعيت فعلي جنبش دانشجويي مطلوب نيست، عدم وجود فعاليت جدي از سوي جنبش دانشجويي را يك نگراني جدي خواند و گفت: «نگراني ديگر اين است كه بخش عمده‌اي از جنبش دانشجويي به خاطر اعتقادش به نظام جمهوري اسلامي، بيش از آنچه بايد، به دولت و حكومت نزديك شده و تمايل به دولتي شدن دارد. دولت نيز سعي دارد اين جنبش را تحت تصرف خود در آورد. بخشي از گروه‌هاي دانشجويي در دانشگاه‌ها اغوا شده‌اند و فكر مي‌كنند به عنوان جنبش دانشجويي بايد از همه تصميمات دولت دفاع كنند.»

نجفي با بيان اينكه دلايل ركود جنبش دانشجويي را مي‌توان در سه عامل بررسي كرد، توضيح داد: «نبود اهداف معين در همه امور جامعه و تصميم‌گيريهاي كلان كشور، تلاش جرياناتي از بيرون جنبش دانشجويي براي تقويت تفرقه بين دانشجويان و برخورد دوگانه در 8 سال رياست جمهوري آقاي خاتمي با جنبش دانشجويي از عوامل ايجاد ركود در جنبش دانشجويي است.»

* جريانهاي بيرون دولت مخالف نگرش خاتمي به دانشجويان بودند

وزير اسبق آموزش عالي در خصوص برخورد دوگانه در زمان خاتمي، گفت: «آقاي خاتمي بخاطر آزادانديشي و نوع تفكراتش قائل به تحمل مخالف بود و اعتقاد داشت دانشجو بايد آزادانه ابراز عقيده كند، اما جريانات بيرون دولت مخالف اين نگرش بودند. اين دوگانگي برخورد توسط بعضي از دانشجويان قابل فهم نبود. اين دوگانگي‌ها ناشي از دو كانون مختلف بود و از يك پايگاه صادر نمي‌شد. البته بعضا تندروي‌هايي هم از جانب برخي از گروه‌هاي دانشجويي صورت گرفت كه سرخوردگي و بن‌بست‌هاي بعدي را به دنبال آورد.»

محمدعلي نجفي در ادامه، وضعيت جنبش دانشجويي در دولت هاشمي را شامل دو دوره متفاوت‌ دانست و گفت: «در دور‌ه اول رياست جمهوري آقاي هاشمي كه آقاي معين وزير آموزش عالي بود، فضاي مناسبي براي فعاليت‌هاي دانشجويي بوجود آمد. البته معتقدم اشتباهاتي نيز اتفاق افتاد اما در مجموع عملكرد چهار سال اول را از نظر فضايي كه دولت در اختيار جريانات دانشجويي براي فعاليت‌هاي دانشجويي قرار داد مثبت مي‌دانم. در چهار سال دوم كه آقاي هاشمي گلپايگاني وزير آموزش عالي شد، اين فضا كمي محدود شد و مقداري هم تلاش شد جريانات دانشجويي جديدي ساخته شود كه بخشي از اين جريانات تمايل خاصي به جناح موسوم به راست داشتند. يعني بخشي از جريانات تازه شكل گرفته دانشجويي بجاي آنكه از درون خود دانشگاه‌ها باشند، از بيرون دانشگاه‌ها تقويت شده بودند؛ لذا چهار سال دوم را خيلي مثبت نمي‌دانم.»

* بهشت فعاليت دانشجويان!

وي دوران مهندس موسوي را بهشت فعاليت‌هاي دانشجويي توصيف كرد و توضيح داد: «در آن دوره دانشجويان فضاي دخالت در تصميم‌گيري‌هاي مختلف اجتماعي و سياسي را باز مي‌ديدند و حتي در جاهايي وظايفي راعهده‌دار شدند كه در درازمدت همين مسائل به آنها لطمه زد.»

انتهاي پيام

  • یکشنبه/ ۱۳ آذر ۱۳۸۴ / ۱۲:۱۷
  • دسته‌بندی: دولت
  • کد خبر: 8409-06748
  • خبرنگار :