دبير انجمن اسلامي دانشگاه گيلان: ـ 13 آبان مختص فضاي انقلابي آن زمان بود ـ اكنون بايد فراگيري را در حلقهي رابط نخبگان و توده بازيافت
دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه گيلان با بيان اينكه «دوم خرداد 76 اوج تاثيرگذاري جنبش دانشجويي در حيطهي سياسي و اجتماعي و ايجاد حركتي به نام اصلاحطلبي بود»، گفت: اما پس از آن اتفاقي براي سردمدار جريان دانشجويي تحت عنوان دفتر تحكيم وحدت افتاد كه نهايتا در اين سالها منجر به وضعيت فعلي جريان دانشجويي شد. «امير حبيبدوست» در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) افزود: دلايل اين اتفاقات را ميتوان به چند دسته تقسيم كرد؛ ابتدا وضعيتي بود كه فعالان سياسي براي دفتر تحكيم وحدت به وجود آوردند و باعث شد تاثيرگذاري اين فضاي سياسي براي مردم مشخص شود. بنابراين دو رويكرد براي دفتر تحكيم وحدت يعني اين هستهي تاثيرگذار، قابل پيشبيني بود يا حذف چنين مجموعهاي با چنين قدرت و كاركردي و يا استفاده از اين قدرت. عدهاي به دنبال مورد اول و عدهاي به دنبال مورد دوم بودند كه هر دو تا به حدي به خواستههاي خود رسيدند اما نهايتا منجر به همان نتيجهي اول يعني حذف كاركرد و قدرت دفتر تحكيم وحدت شد. وي در ادامه با بيان اينكه «اصلاحطلبان براي پيشبرد اهداف سياسي خود، جريان دانشجويي را به پيادهنظام تبديل كردند»، نظريهي فشار از پايين و چانهزني از بالاي حجاريان را نمونهي بارزي از اين عملكرد دانست و افزود: در واقع گروهي كه به دنبال استفاده از قدرت بودند غالب و اكثريت آنها اصلاحطلبان بودند اما از طرف ديگر اشتباه استراتژيك خود دفتر تحكيم وحدت نيز عامل ديگري محسوب ميشد، از جمله در سال 78 ارايهي ليست در انتخاباتهاي مختلف و ضمنا ورود فعالان خود دفتر تحكيم وحدت به جريانهاي قدرت و شوراهاي شهر كه به نظر من اين دو دليل باعث شد دفتر تحكيم وحدت از جريان و تاثيرگذاري خود منحرف شود، به هر حال ارتباط مستقيم با فعالان سياسي و تاثيرپذيري از آنها و وارد شدن به صفهايي از قدرت بسيار تاثيرگذار بود. حبيبدوست با تاكيد بر اينكه «مشكلات به وجود آمده در دفتر تحكيم و حدت باعث كاهش اثرگذاري جنبش دانشجويي شد»، ادامه داد: دليل اصلي از بين رفتن قدرت دفتر تحكيم وحدت و در حقيقت جنبش دانشجويي، نزديكي آنها به لايههاي قدرت و لمس آن بود كه باعث شد از شاخصهي جريان دانشجويي كه يكي از آنها عدم منفعتطلبي است دور شدند. وقتي اين مساله وارد جريان دانشجويي شد، عملا مردم و پيادهسازي ايدههاي آنها و ضمنا وظيفهي ايجاد حلقهي رابط ميان نخبگان و تودهي مردم عملا حذف شد و در نتيجه جريان فكرياي كه نمونهي بارز يك جنبش دانشجويي است طبيعتا ضعيف شده و كاركرد اصلي خود را از دست داد. دبير انجمن اسلامي دانشگاه گيلان در ادامه به وقايع تاثيرگذار از سوي جنبش دانشجويي در ابتداي انقلاب از جمله 13 آبان اشاره كرد و گفت: مسالهي 13 آبان گذشته از اينكه عقلاني بوده يا نه و چه تاثيري به روابط بينالملل ايران اعم از خوب يا بد بودن آن، گذشته است و نبايد آن فضا را با الان مقايسه كرد؛ چرا كه آن فضا، فضايي انقلابي بود كه تحركات و موضعگيريهايي انجام ميشد كه مختص فضاي انقلابي آن زمان بوده اما به نظر من اوج كاركرد جنبش دانشجويي و بهترين وظيفهاي كه توانست به آن عمل كند 2 خرداد 1376 بود. شايد تا پيش از آن برخي موضعگيريهاي انجام شده به اين اندازه تاثيرگذار نبود اما 2 خرداد 76 نقطهي عطف تاثيرگذاري اين جريان بود. اما پس از 2 خرداد 76 بنا بر مشكلات و معضلات و موضعگيريهايي كه نسبت به دفتر تحكيم وحدت شد، عملا تاثيرگذاري آن كاهش يافت تا الان كه بسياري از اين تاثيرگذاري كاهش يافته است. حبيبدوست در ادامه افزود: اگر بخواهيم در فضاي فعلي به گونهاي ايدهآل در رابطه با جريان دانشجويي بحث كنيم، نه لازم و نه عقلاني است كه دانشجويان به همان شدت سالهاي ابتدايي انقلاب بتوانند تاثيرگذار باشند؛ اين انتظار بسيار غيرمنطقي است. در چنين فضايي كه كشور به ثبات رسيده و بسياري از حيطهها مشخص و مسير خود را پيدا كردند، فراگير بودن و تاثير جنبش دانشجويي با آن شدت چندان جايگاهي ندارد. اما جنبش دانشجويي ميتواند در حيطهاي كه در حال حاضر براي دانشجويان تعريف شده يعني همان حلقهي رابط بين نخبگان و تودهي مردم كه در حال حاضر كاهش پيدا كرده تاثيرگذار و فراگيري خود را مجدد باز يابد. وي در ادامه كاهش ارزش جريان دانشجويي و حذف اين جريان را از سوي توده، از عواقب انفعال در جنبش دانشجويي دانست و افزود: چيزي كه در حال حاضر به وجود آمده و ديگر خريداري در ميان توده ندارد، تاثيرگذاري است كه كاهش پيدا كرده است. بنابراين گم شدن اين حلقهي رابط باعث شد كه بسياري از ايدهها و تاثيرگذاريهايي كه نخبگان دارند به راحتي به تودهي مردم انتقال پيدا نكند. انتهاي پيام