يك باستانشناس: وجود تاسيسات آبرساني به مرودشت واقع در پارسه (تخت جمشيد) در شان اين مكان تاريخي نيست /وضعيت ناگوار پارسه (تخت جمشيد) پايان مي يابد؟/36
تخت جمشيد (پارسه) و آثار واقع در اين محوطه، نقاط سوق الجيشي فرهنگي كشورمان هستند و وظيفهي ماست تا ساز و كارهاي خاصي در مورد حفاظت كلي از اين آثار به كار بنديم. ناصر نورززاده چگيني ـ باستان شناس ـ با بيان اين مطلب، اظهار داشت: اهميت تخت جمشيد (پارسه) مثل هر مكان باستاني ديگر در ايران، جدا از نظر فرهنگي تاريخي، به اندازهي اهميتي است كه مردم به آنها ميدهند. مردم كشورمان نيز از قديم جايي مثل تخت جمشيد (پارسه) را به عنوان محلي براي برآورده شدن آمال و آرزوهاي خود ميپندارند تا با بازديد از آن، اقتدار مليشان را مشاهده كنند. بازديدكنندهها، از عوام و تحصيلكرده، همه در اين احساس مشتركند و همواره نگران از بين رفتن اين آثار قرنهاست اين آثار باقي ماندهاند و از بين رفتن آنها به اين سادگي نيست، اما اساس و زيرساختهاي واقعي حفاظت از اين آثار را بايد در مكانهايي مثل تخت جمشيد (پارسه) فراهم كنيم. وي در ادامه گفت: تلقي ما از تخت جمشيد (پارسه) و همينطور توجهات ما هم از سوي دولت و هم از سوي افكار عمومي نسبت به اين مكان، نبايد مانند ديگر آثار باستاني در كشور باشد. درواقع نگاه ما به اين محوطه، بايد نگاه محلي باشد كه در پايداري ما به عنوان يك ملت تاثيرگذار است. توجه به اين محل، بايد حسابي جداگانه داشته باشد. اين مدرس دانشگاه با تاكيد بر تامين زيرساختهاي حفاظتي تخت جمشيد (پارسه) پيشنهاد داد: بايد بستر كلان اين محوطه را از هر گونه صدمهاي كه ممكن است ضمن فعاليتهاي روزمره به آن وارد شود، حفاظت كنيم. در اين ميان، حفاظت از عرصه و حريمي كه يك روز كار كشاورزي، يك روز ساخت كارخانه و يك روز ايجاد ساختمان و راه از اهميت بيشتري برخوردار است و اين زماني ميسر است كه اين عرصه و حريم آزاد از هرگونه فعاليتي نگاه داشته شود. بايد بدانيم وقتي شهر مرودشت را توسعه ميدهيم، نتيجه كار به تخت جمشيد (پارسه) هم كشيده ميشود. وي توضيح داد: در حال حاضر بخش عمدهاي از آب مرودشت را چاههاي واقع در تخت جمشيد (پارسه) و كوه رحمت تامين ميكنند و اين چاهها در چند قدمي صفهي تخت جمشيد (پارسه) قرار دارند كه باعث ايجاد تاسيساتي در اين محل شده است و بالطبع پس از مدتي با گسترش مرودشت، اين تاسيسات نيز بايد توسعه يابند، رفت و آمدها بيشتر ميشود و حساسيت به اين چاه افزايش مييابد، به فكر آبياري زمينهاي كشاورزي از اين طريق و ايجاد سيستمهاي مكانيزه ميافتند و... به هر حال هر جا توسعه و عمران به وجود آيد، اين مسائل را هم در بر خواهد داشت. حال بايد پرسيد آيا وجود چنين مسائلي با تخت جمشيد (پارسه) چه نسبتي دارد؟ مشكل اين است كه تخت جمشيد (پارسه) را ميخواهيم، ولي حاضر به پرداخت هزينههاي آن نيستيم. چگيني گفت: بايد اين نسبتها در برنامهريزيهاي كلان در نظر گرفته شوند كه تا چه حد مي خواهيم به ميراث فرهنگي كشورمان بها دهيم و چقدر براي حفاظت از آن هزينه كنيم. درواقع، بايد به دريافت صحيحي از تخت جمشيد (پارسه) و اين كه چه چيزي از آن ميخواهيم، برسيم و دركمان را از ارزش افزوده اصلاح كنيم به اين كه هر چقدر به تخت جمشيد (پارسه) و حفاظت از آن توجه بيشتري اعمال شود، بازگشت فرهنگي افزونتري خواهيم داشت. نميتوان گفت ميخواهيم از توريستهاي پارسه درآمد داشته باشيم بدون اينكه شرايط براي معرفي بهتر و در حد و اندازهي آن را فراهم كرده باشيم. وي با اشاره به اين كه هزينهها در تخت جمشيد (پارسه) بايد تاثيرگذار در شاكله ملي ما باشد، عنوان كرد: در حال حاضر كوشش ميشود حفاظتها از اين محل به پايان برسد و بنابراين بخش پژوهشها بايد جان بگيرد و اين سهم در پارسه افزايش يابد. در اين راستا، علاوه بر افزودن توليد در فعاليتهاي نيروهاي انساني، بايد برنامهها و امكانات نسبت به مالكيت عرصهي تاريخي و اجراي ضوابط حفاظتي به كار گرفته شود. انتهاي پيام