دكتر صالحي در گفتوگو با ايسنا/2/ انتخابي بودن رييس دانشگاه را برندارند ميتوان NGOيي از دانشجويان بسيجي داشت نتوانستيم فضاي مشاركت را در دانشگاه حفظ كنيم
دكتر «صالحي»، رييس سابق دانشگاه علم و صنعت، در ادامه به مسوولان جديد وزارت علوم توصيه كرد: توصيهي اكيد دارم كه مشاركت دانشگاهيان را در اولويت كار قرار دهند. براي اينكه وزير بتواند موفق باشد، مشاركت دانشگاهيان و دانشجويان را – به طور اعم نه به صورت گروه خاص – مدنظر قرار دهد، به طور مثال در انتخاب روساي دانشگاه نظر اساتيد را مورد توجه قرار دهد، همين طور ميدان را براي تمام دانشجوها و افكار باز كنند، با يك گروه خاص كار نكنند، اين نتايج خوبي براي خودشان و كشور نخواهد داشت. صالحي دربارهي فضاي دانشگاه در هشت سال گذشته گفت: در دوم خرداد، مشاركت دانشگاهيان در مديريت جامعه خيلي بالا رفته بود ولي اينكه به نزول كشيده شد دليلش عدم موفقيت ماست كه نتوانستيم مشاركت را در سطح اوليهي دوم خرداد حفظ كنيم، ولي نسبت به قبل خيلي بهتر بود يعني همان سطح پايين مشاركت در اين دوره، از دورههاي قبل بالاتر بود ولي اينكه نتوانستيم سطح فعاليت را نگهداريم از عدم موفقيتهاي دورهي خاتمي بود. شايد بشود به صورت كارشناسي دلايل آن را پيدا كرد تا در آينده استفاده شود. در كل، در آخرين مرحله هم بهتر از قبل از دوم خرداد بود. فضاي دانشگاهها هم همينطور، بالاخره تشنجها به حداقل رسيده بود، احساس اميدواري بهتر از قبل بود، ولي بهتر هم ميشد، ميتوانستيم فضاي ابتداي دورهي خاتمي را تا پايان حفظ كنيم. بايد ببينيم چرا نتوانستيم اين كار را بكنيم و ريشهي آن چه بوده كه نتوانستهايم فضاي مشاركت را حفظ كنيم؟ صالحي دربارهي شاخهي دانشجويي احزاب در دانشگاه اظهار داشت: ميتوان تشكلهايي با دانشجوهاي همفكر داشت ولي به صورت NGO ولي تشكلهاي دانشجويي نبايد شاخه باشند. مثل نظري كه در مورد بسيج دارم نظرم اين است كه دانشجويان طرفدار يك حزب ميتوانند تحت عنواني تشكلي در دانشگاه درست كنند ولي نبايد رابطهي تشكيلاتي با حزب، نهاد يا كلا با بيرون داشته باشند. ميتوانند فعاليت فكري و كاري را در دانشگاه به صورت هماهنگ انجام دهند، ميتوانيم اين محيط را به آنها بدهيم ولي اينكه يك حزب در دانشگاه دفتر بزند، فكر نميكنم جايي در دنيا اتفاق افتاده باشد. الان ما به علت اينكه تمام فضا را براي دانشجوها باز نكرديم، متاسفانه ممكن است دانشجويي به راههاي خطا و ناهنجاريهاي اجتماعي برسد. دليل آن هم، باز نكردن ميدانهايي است كه دانشجويان بتوانند از محض ورود در دانشگاه در محيطها و زمينههايي كه علاقه دارند، تحت شفافيت كامل و نظارت عموم فعاليت كنند تا شاهد جريانها و گروهها و محفلهايي نباشيم كه در آن ناهنجاريهاي اجتماعي پديد آيد. اگر ناهنجاريهاي اجتماعي را در محيطهاي دانشجويي و خوابگاهي ريشهيابي كنيم به علت بستن فضاي دانشگاه است كه نتوانستيم زمينهي فعاليت را براي همهي افكار و گروههاي دانشجويي باز كنيم. دانشجو بايد بتواند با انتخاب خود در هر زمينهاي فعاليت كند. اگر اين كار را بكنيم سلامت اجتماع، دانشجويان و آيندهي كشور را تضمين ميكنيم. وي سپس دربارهي اتفاقي كه در سال گذشته در دانشگاه علموصنعت افتاد توضح داد: مهمترين چيزي كه ميشود نتيجهگيري كرد، مقاومتي بود كه گروههايي در دانشگاه با انتخابي شدن رييس دانشگاه داشتند. ما در صدد بوديم مشاركت حداكثري دانشگاهيان در مديريت و توسعهي علمي كشور حادث شود، مقاومت با اين مساله در آن مرحله خود را بروز داد ولي در سطح دانشگاه نتوانست جريان پيدا كند. اميدواريم در آينده هم نه دولتمردان جديد به دنبال اين باشند كه مشاركت و انتخابي بودن را بردارند و دانشگاهيان هم مشاركت حداكثري را داشته باشند. ما در طول سال گذشته مسايل مختلفي داشتيم كه اميدواريم ديگر در هيچ دانشگاهي شاهد آن نباشيم و اميدواريم فضاي خوب دانشگاهها ادامه يابد. مطرح كردن خاطرات ناخوشايند آن درست نيست، در آن زمان من با درخواست اساتيد و رييس جمهور به دانشگاه بازگشتم. براي من اين برگشتن خيلي سخت بود، ولي اميدوارم كه توانسته باشم تكليفي را كه استادان دانشگاه بر عهدهي من گذاشته بودند اجرا كنم. از حقي هم كه وزير علوم و رييس جمهور پيشين در حمايت از من انجام ندادند ميگذرم؛ من سرپرست دانشگاه بودم ولي يك سال و نيم حكم رييس دانشگاه صادر نشد و شوراي عالي انقلاب فرهنگي حكم انتخابي بودن را تاييد نكرد، اين را ميتوان جزء سوء مديريت قبلي اين حوزه دانست. اين براي من هم سخت بود كه بايد كار ميكردم ولي در عين حال نميتوانستم برنامهريزي درازمدت و كار اجرايي را شروع كنم و روزانه با كارشكنيهايي مواجه ميشدم، اميدواريم اين مسايل در دانشگاه تكرار نشود. وي همچنين دربارهي بسيج دانشجويي از نگاه خود گفت: نظر شخصي من اين است كه در حالت ايدهآل ما در دانشگاه تشكلهاي دانشجويي داريم، نميتوانيم بسيج داشته باشيم، ميتوانيم تشكلي از دانشجويان بسيجي داشته باشيم، ولي گويا در كشور ما قانون شده، اين قانون قابل اجراست و اجرا ميشود، ولي اعتقاد شخصي من اين است كه نهادها به عنوان نهادهاي نظامي نبايد در دانشگاه باشند. بسيج دانشجويي از حالت تشكلي خارج شده است، بايد تشكل NGO يي داشته باشيم. مسائلي كه در سال گذشته در دانشگاه علموصنعت داشتيم از همين ناشي ميشد، در آن مرحله هم گفته شد. توصيهي من اين است كه يا مديريت مستقل بگذارند و يا اينكه مديريت را به بسيج واگذار كنند كه گويي اين راهكار انتخاب شده و در اين مسير پيش ميرود. از نظر الگوي جهاني و علمي ميتوانيم NGO يي از دانشجويان بسيجي داشته باشيم. بالاخره بسيج دانشجويي وجود دارد و وظايفي را كه از نهاد بسيج به آن محول ميشود انجام ميدهد. من سعي كردم قانونمند عمل كنم، آنها مجموعهي دانشجويي و نهاد قانوني بودند، لذا در حيطهي فعاليتشان قانونمند عمل كردند و فكر ميكنم من هم به صورت يك نهاد با آنها برخورد كردم و در حد جايگاهشان با آنها تعامل كردم و فكر نميكنم مصداقي داشته باشيم كه مشكلي ايجاد شده باشد، تعامل را در سطح حداكثر داشتيم. انتهاي پيام