خبرنگار ايسنا: آيا ايرادي يا بحثي دربارهي به آييننامهي فعاليت تشكلهاي دانشجويي داريد؟
«ابراهيم متوليان»: آييننامهي ضعيفي است. يعني بايد در وزارتخانه نهادينه شود، حتي اختلافات و تناقضات زيادي دارد. مثلا در اين چند سال رويهي برخورد با تشكلهاي دانشجويي روشن و شفاف نبود، يكسري به دادگاه شكايت ميبردند و برخي هم كميتهي انضباطي. به نظر من لازم است در آن بازنگري شود، منظور دولتي شدن نيست، بلكه تشكل دانشجويي بايد تعريف داشته باشد، بايد مرامنامه را شفاف در اختيار بگذاريم، اين بايد نهادينه شود كه وجود ندارد. بسياري از تشكلهاي دانشجويي مرامنامه ندارند و هر روز به صورت گردشي تغيير جهت و افكار ميدهند. اگر كسي ميخواهد تغيير افكار دهد بايد اعلام كند تا دانشجوي جواني كه وارد دانشگاه ميشود بداند با چه كسي طرف است. به نظر من يكي از جنبههاي توسعهيافتگي در سياست اين است كه افراد و تشكلها شناسنامهدار شوند.
اين به نظر من سوء استفاده از دانشجوست كه هر كسي بدون مطرح كردن مرامنامه از دانشجو استفاده كند، اين وازدگي ايجاد ميكند. بسياري خانوادهها را ميبينيد كه زمان ورود دانشجو به دانشگاه به او ميسپارند كه وارد تشكلهاي دانشجويي نشود. به تبع دانشجو بيتفاوت بار ميآيد و وقتي بعد از فارغ التحصيلي مدير و كارشناس شود، نسبت به مردم هم بيتفاوت ميشود. بايد در فعاليت سياسي بداني كه به كجا ميروي، نبايد دانشجو بيتفاوت بار بيايد، و نبايد تك بعدي پيش رود و فقط درس بخواند و نداند كه اين درس به چه كاري ميآيد. دانشجوي سياسي فقط اين نيست كه ابزار سياستمداران شود. من با اين مخالفم كه احزاب در دانشگاه شعبه داشته باشند، تشكل دانشجويي هم بايد با مديريت دانشجويي اداره شود. اين چند ساله تشكل دانشجويي با مديريت بيرون از دانشگاه اداره ميشد، حتي برخي از آنها نشان دانشگاهي نداشتند.
ايسنا: ارزيابي شما از آرايش فكري فعالان سياسي دانشجويي چيست؟
متوليان: يكي بسيج است كه از نظر آمار و ارقام بزرگترين تشكل دانشجويي است. ما تنها تشكلي هستيم كه از كمكهاي بيروني استفاده نميكنيم، نه اينكه حمايت نشويم ما در امكانات سختافزاري به صورت خيلي محدود از بيرون دانشگاه مثلا سپاه و ارتش به ما كمك ميكنند، اما اغلب كار و فعاليتمان از طريق نيروي انساني است. دانشگاه هم بسيج را براي خود و محيط فرهنگي يك ابزار كمكي ميداند، يعني مدير دانشگاه ميداند كه نميتواند به تنهايي فضاي فرهنگي و اجتماعي دانشگاه را اداره كند. بسياري جاها سعي ميكنند از بچهها استفاده كنند. من هم اگر مديريت دانشگاه در دستم بود، حتما از تشكلها به ويژه براي فضاي فرهنگي و علمي دانشگاه كمك ميگرفتم.
تشكلها نبايد سري از بيرون دانشگاه داشته باشند، شعار من هميشه اين بود كه تشكل دانشجويي بايد توسط دانشجو و دانشگاه اداره شود. يعني اگر فارغالتحصيل شدم نبايد در دانشگاه كار دانشجويي كنم. ما الان استادي هستيم كه تجربهي زمان فعاليت خود را انتقال ميدهيم، بنده اينجا بيشتر نقش مشاورت و پشتيباني دارم. بچههاي ما شوراي 15 نفرهاي دارند كه با انتخابات برگزيده ميشوند، اين شورا حق اظهارنظر دارد و مثلا رايگيري ميشود كه جلوي سفارت انگليس تجمع بكنيم يا نه، فلان بيانيه را بدهيم يا نه. همين باعث شده است كه روح تشكلي ما روز به روز تقويت شود. ما در سالهاي اول اين تجربه را نداشتيم و در بسياري از تصميمگيريها دچار مشكل ميشديم، يا تند ميرفتيم، يا كند ميرفتيم و بچههاي خودمان اعتراض ميكردند. الان در شوراي تبيين مواضع كه در سال 78 تشكيل شده است، خودشان در مورد مسايل مختلف تصميمگيري ميكنند. حتي وقتي خطايي اتفاق ميافتد اول ميپرسيم كه در شورا بوده يا نبوده است، اگر در شورا بوده قابل احترام است، بالاخره هر شورايي كه كار سياسي ميكنند defect دارند، بزرگترين تشكلهاي سياسي هم defect سياسي دارند. برخي تشكلها، كوچك و جمع شدهاند، اما استعداد بزرگ شدن را دارند به شرطي كه موقعيت تشكلها حفظ شود، اين خلط شدن با دولت و سهمخواهي از آن، آفت همين تشكلهاست، من نگران اين تشكلها هستم كه بخواهند با دولتي موافق افكار خود ببندند و اين باعث شود كه لطمه ببينند، اتفاقا اينها بايد از توان دانشجوييشان استفاده كنند، مثل دانشگاهي كه بدون دانشجو اعتبار ندارد، تشكل دانشجويي هم اگر عضو دانشجويي نداشته باشد ارزشي ندارد. ملاك من براي اعتبار يك تشكل دانشجويي اعضاي آن است. اينكه فلان خبرهي سياسي در دانشگاه اميركبير يك كاري را پايهگذاري كند، ذرهاي ارزش ندارد، اما يك دهم همان اگر تحرك در دانشگاه توسط دانشجو انجام شود خيلي ارزش دارد. در آييننامهي تشكلهاي دانشجويي آنها بايد به حدي از اعضا برسند كه تشكل بتواند مجوز بگيرد ولي اين رعايت نميشود. اگر اين رعايت شود تشكلهاي ديگر قوام پيدا ميكنند، و وقتي شناسنامهدار شوند، رقابت ايجاد ميشود.
ايسنا: به نظر شما مهمترين ويژگي جنبش دانشجويي مسلمان چيست؟ تفاوت آن، جنبش دانشجويي غير مسلمان در چيست؟
متوليان: مهمترين خصوصيت تشكلهاي دانشجويي به صورت عام، عدالتخواهي و آرمانخواهي است، اما فاكتور اضافي براي دانشجوي مسلمان اين است كه مبارزاتش جهتدار است. مبارزات دانشجويي غير مسلمان فقط براي يك هدف است و اگر اين هدف تحقق پيدا كرد، شعله خاموش ميشود، اما روح مبارزهي جنبش دانشجويي مسلمان اين است كه مثل اصول و مباني اعتقادي خاموش شدني نيست چون به معاد معتقديم، به اين ترتيب دائما اين مبارزه ادامه پيدا خواهد كرد. يعني هر جا كه ظلمي وجود دارد، جنبش دانشجويي بيتفاوت نيست. خصوصيت جنبش دانشجويي مسلمان اين است كه براي آيندهاش فكر ميكند و برنامه دارد. الان عقبافتادگي در علوم انساني باعث شده لطمات زيادي به دانشگاه وارد كرده است، بسياري دروس غربي در علوم انساني داريم كه هيچ سنخيتي با مباني ديني ما ندارد و در دانشگاههاي خودمان تدريس ميشود. يكي از افتخارات بسيج هم اين است كه تنها تشكلي است كه بحث علمي را مطرح كرد، مثلا آخرين سمينار نانوتكنولوژي در دانشگاه اميركبير از سوي ما برگزار شده، ولي رسانهها تا به حال روي اين كار نكردهاند كه كدام تشكل بيشتر كار علمي كرده است. تشكل ما 75 درصد كار اثباتي كرده و 25 درصد كار سلبي، مقاومت و مخالفت كرده است، هيچ تشكلي اين كار را نميكند. به نظر من كار تشكل دانشجويي فقط كار سياسي نيست. هدف ما روز به روز پوياتر و تلاش ما بيشتر ميشود.
ايسنا: وضعيت جنبش دانشجويي را در كشورهاي مسلمان و نيز كشورهاي منطقه چطور ارزيابي ميكنيد؟ آيا برنامهاي براي ارتباط با آنها داريد يا نه؟ هدف مشترك شما چه ميتواند باشد؟
متوليان: با دانشجويان كشورهاي سوريه، لبنان، عربستان، عراق - زمان صدام - صحبت كردم، تشنگي زيادي براي مبارزه و همسو شدن وجود دارد، ولي مديريت وجود ندارد. يعني به خاطر مسائل سياسي، تعاملات سخت بوده است. با توجه به اينكه شرايط محيط از الكترونيك و ارتباطات خيلي متاثر شده است، بايد براي اين فكر كرد.
ميتوان افكار را نزديك كرد تا تشكيلاتي براي آن ايجاد شود. بهترين كار اين است كه يك سيستم اطلاعرساني ايجاد شود، پل خوبي است. در يك كلام، تشنگي وجود دارد ولي همراهي اغلب دولتها و ميزان آزادي موجود در كشور ما، در ديگر كشورها نيست كه آنها بتوانند به راحتي فعاليت كنند. در برخي كشورها اظهارنظر كردن بسيار سخت است، در برخي كشورها مثل مالزي آزادتر است، در لبنان بد نيست، سوريه خيلي بسته است، يا مثلا در عراق تشكلهاي دانشجويي فعال نيستند، به ويژه اينكه در آنجا مديريت دانشگاهي انگليسي - آمريكايي است، يعني حتي مديريت آموزشيشان دست عرب نيست. اگر جمهوري اسلامي خوب عمل كند و در تعاملات، حساسيت ايجاد نشود، ميتوان هستهاي مركزي براي فعاليتهاي جنبش دانشجويي اسلامي به وجود آورد.
ايسنا: تعامل شما با دولت آينده را چطور ارزيابي ميكنيد؟
متوليان: منتظريم ببينيم فرمول و بدنهي دولت چگونه خواهد شد، شعارهاي دولت را كاملا به خاطر سپرديم، شايد تنها تشكلي بوديم كه افكار خيلي نزديكي با اين شعارها داشتيم و بدون اغراق 80 – 90 درصد بچههاي ما مدافع شعارهايي بودند كه احمدينژاد مطرح كرد. خيلي از بچههايمان از نزديك فعاليت ميكردند، به ستاد ايشان ميرفتند و صحبت ميكردند. بدنهي ما در انتخابات موافق شعارهاي ايشان بود – نه اينكه ما هدايت كنيم – چون ايشان استاد دانشگاه بود و در چند دانشگاه مثل شريف، امام صادق(ع) و علموصنعت ايشان با بسيج ارتباط مستقيم داشت.
شعارهاي دولت جديد را دنبال ميكنيم تا محقق شود – نه به اين جهت كه مچگيري كنيم – ما سعي در نهادينه كردن، فضاسازي در دانشگاه و عملياتي كردن و انتقال نظريات ايشان به دانشجو و دانشجو به ايشان داريم و با آوردن ايشان به دانشگاه سعي ميكنيم پل دانشگاه با ايشان را برقرار كنيم چرا كه براي نظام نجاتبخش است كه افكار ايشان مثل مديريت سادهزيست، مديريت فاقد هرج و مرج، برنامهريزي و قانونمند كردن بسياري كارها، مديريت جوان، اطمينان داشتن به نسل بعدي و پوستاندازي پياده شود. ما از اول گفتيم بايد نسل اول انقلاب در اتاق فكر قرار گيرد، در غير اين صورت انقلاب پيشرفت نميكنند، چرا كه مثلا مديري كه بيست سال مديريت كرده، هر چه داشته جاري كرده، اين بايد در جايگاهي قرار گيرد كه از اين به بعد هدايت كند و نظر دهد و اطمينان كند؛ الان زمانش فرا رسيده است.
حضرت امام(ره) هم به جوانها اعتماد كرد كه حماسه آفريدند، الان فضايي ايجاد شده كه ميگويند نميتوانند، اما شعار احمدينژاد اين بود كه ما ميتوانيم. ما معتقديم جوانها ميتوانند و براي نهادينه كردن آن فضاسازي ميكنيم. اما اگر از اين شعارها عدول شود – چون آقاي احمدينژاد معصوم كه نيستند – انتقاد و پافشاري ميكنيم. الان بچهها فعالند به اين معنا كه مشكلات را احصا ميكنند، در مورد وزارتخانه و دانشگاه پيشنهاد ميدهيم، با ستاد جوانانشان و ستاد انتخاب نخبهها ارتباط برقرار كرديم. از اين به بعد حاضريم كار كارشناسي كنيم و اطلاعات دهيم، حتي اگر بگويند كار اجرايي كنيد - نه اينكه در دولت مسووليت بگيريم - كاري را قبول كنيم، مثلا در حوادث غير مترقبه با آغوش باز استقبال ميكنيم و ارتباطمان را حفظ ميكنيم و توقع داريم دكتر احمدينژاد فرصت بيشتري براي تشكلهاي دانشجويي بگذارند.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا « الهه حميديكيا »، دبير خبر « علياصغر شفيعيان »
انتهاي پيام