سيدعلي صالحي: سفر از سياست به ادبيات توفيقي جدي و ماندگار در پي ندارد هر كجا كه سياست به ادبيات دستور دهد، استعدادها هرز خواهند رفت
سيدعلي صالحي ميگويد: تجربه نشان ميدهد كه سياسيون فعال نميتوانند در زمينه ادبيات درخشان عمل كنند. اين شاعر و داستاننويس با اشاره به اينكه ”آندره مالرو“ يك استثناست، ” پابلو نرودا “ در ميانسالي از منصب دولتي و سياسي خود استعفا داد و ”اكتاويو پاز“ هم ادبيات ذاتي افشاگرانه دارد، به خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خوزستان گفت: سياستورزي، ذاتي پنهانكار و گاه دروغگو است. سفر از سياست به ادبيات توفيقي جدي و ماندگار در پي ندارد. نه ملك الشعراي بهار، نه ميرزاده عشقي و نه فرخي يزدي هيچ كدام هماني نيستند - در ادبيات - كه ما ميخواهيم. نيما و صادق هدايت هم اگر آلوده به اين شعار لعنتي ميشدند، كارشان تمام بود. او با بيان اينكه شعر رسانه سياست و ايدئولوژي نيست، تصريح كرد: « سياست، يعني تمركز در قدرت. ادبيات آزاد، يعني مقابله با سيات و نه آلوده شدن به آن؛ چه در مشاركت يا چه در تقابل با سياست. نه شاعران دربار و نه شعر گلسرخي و سلطانپور؛ زيرا زبان و زيبايي و غنا را به عنوان ابزار و در خدمت اهداف سياسي خود قرباني كردهاند. صالحي با تاكيد بر اين نكته كه اساسا به مقولهاي به نام ادبيات سياسي اعتقاد ندارد، خاطرنشان كرد: ادبيات سياسي و كلام سياستزده، توهين به جان زبان و كلمه است. منزلاش شعار صرف است، سوختن بيهدف است. وي ادامه داد: هر كجا كه سياست به ادبيات دستور بدهد استعدادها هرز خواهند رفت. مانيفست نهايي سياوش كسرايي را در كتاب ”مهره سرخ“ بخوانيد. زيان اينجا است! اينجا است كه سياست با ورود به شعر نابغهاي را كشته است. اين شاعر قلت آثار منتج از ادبيات سياسي را طبيعي دانست و يادآور شد: در جوامع مغربي، همين امروز هم شواهدي از اين دست ديده ميشود؛ بعضي از شعرهاي لئونارد كوهن، بعضي شعرها كه اندك هم هست، يا بعضي ترانههاي ”پينك فلويد”. او در عين حال گفت: اما كثرت اين نوع آثار معمولا و غالبا در جوامع استبدادزده نشانه خوبي نيست. نوعي فرافكني سياسي است كه به اقتضاي موقعيت اجبارا به دنيا ميآيند. صالحي با بيان اينكه به شعر آرماني اعتقاد دارد احمد شاملو را نمونه شاعري دانست كه آرمانهاي انساني او در تكلمش تجلي يافته است. صالحي با بيان اينكه شعر به قول شاملو همان ”نجات و آزادي“ اظهار كرد: شايد منظور شاملو اين بوده است كه شعر ميتواند زمينهساز نجات و آزادي باشد. وي هم چنين با اشاره به اقبال و استقبال از شعر خسرو گلسرخي در اين باره توضيح داد: دليل استقبال از شعر خسرو گلسرخي نوستالژي سياسي است؛ احترام به شهيدي بينظير. مردم شهامت او را مرور ميكنند، هم از طريق كلماتي كه او سروده است. شعرهاي ” مائو “ در چين و شعرهاي ”هوشي مينه“ در ويتنام پرفروشترينها بودهاند؛ اما واقعا و به تعريف حرفهاي آن سخنان اين دو انقلابي بزرگ شعرند؟ ابدا! آيا كلمات قصار احسان طبري را ميتوان به عنوان شعر پذيرفت؟ شاعر ” نامهها “ تاكيد كرد: ژانر شعر سياسي البته در طبقهبندي تاريخ ادبيات خاستگاه خاصي دارد، اما و فقط نوعي شوك است، من از اين شيوه به عنوان ”شعر اورژانسي“ ياد كردهام. انتهاي پيام