بسيج دانشجويي دانشگاه صنعتي اصفهان، در نامهاي سرگشاده به رييس جمهور، اعلام كرد: جنبش دانشجويي از دولت انتظار دارد كه جهت افزايش كارآمدي خود ساز و كارهايي براي استفاده از فرهيختگان استاد و دانشجو تنظيم كند و نهاد تصميمسازي خود را از نظرات علمي و سنجيدهي اين گروه، بهرهمند گرداند.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين نامه آمده است: انقلاب اسلامي ايران يك جريان پويا و فراگير و متعلق به همهي زمانهاست و تلقي يك حركت دفعي، مقطعي و بيريشه از آن اشتباهي بزرگ و جاهلانه است. تاريخ انقلاب اسلامي برخلاف تحليلهاي نادرست ماركسيستي و ليبراليستي، به نهضت انبياي الهي و مبارزان راه حقيقت و مجاهدان طريق قسط و عدالت باز ميگردد.
انقلاب اسلامي كه در واقع فرياد فطرت پاك بشر، بر تفرعن عريان و ابا حيت انسان غربي بود، ريشه در حركت پيامبران داشته و آيندهي خود را در نهضت جهاني اسلام به انتظار نشسته است.
انقلاب اسلامي ايران به رهبري بنيانگذار فقيد آن، گفتماني را در عصر حاضر به جهانيان ارائه داد كه در ابتدا متوجه دگرگون سازي و سالم سازي رويكردها بوده و پس از آن با شكستن ساختارهاي اجتماعي متاثر از فضاهاي ماركسيتي و ليبراليستي، مدعي مهندسي جديدي در عرصهي حيات فردي و اجتماعي بشر گشت.
داشتن اينچنين مباني محكم و دشمن ستيز، امپرياليسم جهاني را به واكنش واداشت و انقلاب اسلامي در آغاز پيدايش خويش با جرياني عليه بنيانهاي خود روبهرو شد كه در عرصهي نظر و عمل، جز به نابودي انقلاب نميانديشيد و سعي ميكرد با بازسازي اپوزيسيونهاي درون و برون انقلاب، اين سير نوانديش و تحولخواه را از حركت باز دارد.
در سالهاي اخير دشمنان انقلاب اسلامي به كمك منافقان فرهنگي و سياسي خود در قالب تهاجم فرهنگي، با به چالش كشاندن آرمانهاي والاي انقلاب و امام عزيز، در سكولاريزه كردن انقلاب از درون كوشش كردند. راهيابي و نفوذ جريان فرهنگي، سياسي و اقتصادي ليبرال به ويژه در دههي گذشته، سبب شكلگيري و نقشآفريني جريان جديدي با عنوان جنبش دانشجويي اصول گرا شد كه با تاكيد بر باورهاي اصيل فرهنگي خويش، در جهت اصلاح نرمافزارهاي انقلاب اسلامي و نيل به آرمانهاي مقدس خود، تلاش كرد. جنبش دانشجويان اصولگرا در آغاز پيدايش و تكوين خود با هجمهي تبليغاتي وسيعي از طرف دو جريان متحجر و متجدد روبهرو شد كه يا او را به خامي و ناپختگي لقب ميدادند و يا به جرم اين كه جنبش دانشجويي رهرو غرب نيست و خود را غربزده نميداند، بر او ميتاختند و در مطبوعات و تريبونهاي متعدد خويش، او را به گناه فرياد حقيقتطلبي، فضيلتخواهي و عدالت گرايي به مسلخ تحقير ميكشاندند.
اين مجاهدهي طاقتفرسا و طولاني دانشجوي اصولگرا در غربت و مظلوميت سالهايي رخ داد كه برخي به بهانهي دين مانع سير تكامي و معنوي انقلاب اسلامي ميشدند و برخي ديگر به نام آزادي و پيشرفت، بر مباني انقلاب و ارزشهاي اسلامي ميتاختند.
در اين ميان جنبش دانشجويي اصولگرا با الهام از راهنماييهاي رهبر فرزانه و هوشمند خويش به جريان شناسي سير تحولات انقلاب روي آورد تا با شخصيت شناسي طلحه و زبيرها، به كالبد شكافي فرهنگي - سياسي بپردازد و با نقادي اين برهه از انقلاب، سير مهندسي حيات فردي، اجتماعي را بر مبناي ولايت الهي تسريع بخشد.
دانشجويان مدافع انقلاب اسلامي، از هر گروه و تشكلي و از هر شهر و دانشگاهي همديگر را يافتند و جنبشي شكل گرفت تا جبههاي فرهنگي سياسي را در مقابل شبيخون فكري و فرهنگي دشمن و عوامل داخلي آن ايجاد كنند. بر اين اساس جنبش دانشجويي با هدايت رهبر فرزانه و فرهيختهي خود دو استراتژي «عدالتخواهي» و «نهضت نرمافزاري» را در همهي سطوح آن به اجرا درآورد و آنها را به گفتمان مسلط در دانشگاهها تبديل كرد كه در پي آن انبوهي از دانشجويان پاك و بيآلايش معتقد به سير تكاملي انقلاب اسلامي، جلب و جذب اين جنبش گشتند.
دانشجويان در بررسي تحليلي خود از وقايع اجتماعي بر اساس دو تابلوي راهبردي جنبش نرمافزاري و جنبش عدالتخواهي، گفتمان مطالبه و مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را در عرصهي فرهنگ، سياست و اقتصاد، به گفتمان نخست خود تبديل كردند. چه، اين آرمان با فطرت دانشجويان همراه بود و خيلي سريع دلهاي پاك را به خود جذب ميكرد. آنها حتي توانستند تودههاي مردم را هم در اين باره، از گفتمان مسلط مبارزه با فقر، فساد و تبعيض در شئون مختلف حيات فردي - اجتماعي متاثر كنند و در چنين فضايي بود كه در نهايت همهي شاخههاي جنبش دانشجويي مصداق خود را در نهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري يافتند و با شناساندن او به روح جمعي انقلاب اسلامي، گفتمان مكتبي، عدالت محور و تحولگرا را گفتمان حاكم بر سيستم اجرايي كشور كردند.
دوران جديد براي جنبش دانشجويي بسيار خطير و سرنوشتساز است و اگر مسير پيش روي انقلاب اسلامي تشكيل دولت اسلامي به درستي تحليل نشود، حركت تعالي بخش كنوني با ضعف و سستي مواجه خواهد شد. جنبش دانشجويي به دولتمردان خود تذكر ميدهد كه براي بهبود در حوزهي مديريتي خود، چشم به دست بيانه نداشته باشند، خود را رقيب و طلبكار مردم ندانند، از پذيرش اشكالات و ضعفهاي خود گريزان نباشند و آن را به حساب انقلاب اسلامي و مردم نگذارند. توجه داشته باشند كه جامعهي اسلامي، يك جامعهي ايستا، مرده و در حال سكون نيست و پويايي، تحولگرايي، نوانديشي در حوزههاي مختلف زندگي اجتماعي، ابتكار عمل، شادماني و اميد از ويژگيهاي يك جامعهي اسلامي در حال رشد است.
كارآمدي محصول شايسته سالاري است، در مردمسالاري ديني از آن روي كه از خرد جمعي استفاده ميشود، رويكرد شايستهسالارانه را بيشتر ميتوان سراغ گرفت و جلب شايستگان و فرهيختگان به خدمت حكومت، درجهي سلامت در سياست ورزي را بالا ميبرد و دقت و درستي سياستها را افزون ميكند.
درد ديرينهي مديريت عالي كشور، نظام نارسا و ناسالم تصميمسازي است. تيم تصميمساز ركن مهم و حلقهي ناپيداي ادارهي كشور بوده و نظام تصميمسازي حلقهي وصل مردمسالاري ديني و شايستهسالاري است. اين تيم همان مجموعهاي است كه به واسطهي شايستگي و كارآزمودگياش، دولت كريمه را به سطح كارآمدي و توانمندي ارتقاء ميدهد. بر اين اساس جنبش دانشجويي به عنوان مجموعهي نيروهاي متخصص و متعهد، خود را عضوي از كابينه دانسته و از دولت انتظار دارد كه جهت افزايش كارآمدي خود ساز و كارهايي جهت استفاده از فرهيختگان استاد و دانشجو تنظيم كند و نهاد تصميمسازي خود را از نظرات علمي و سنجيدهي اين گروه، بهرهمند گرداند.
لازم به ذكر است جنبش ضمن رويكرد جديد اثباتي خود براي ارائهي نرم افزارهاي مديريت عدالت محور، پيگيري مهندسي جامعهي اسلامي و روش زندگي مناسب و در كل تصميمسازي فرهنگ محور، همواره خود را منتقد و جراح عملكردهاي دولت دانسته، در صورت انحراف از آرمانهاي انقلاب و منافع ملت و يا وابستگي فرهنگي، سياسي و اقتصادي، خود را اولين جنبش مقابل دولت خواهد دانست و نقد سازنده (نه مخرب) را محور اصلي فعاليت خود قرار خواهد داد. جنبش دانشجويي به تصريح مقام معظم رهبري آرمانگرايي را استراتژي محوري خود قرار داده و مصلحت روشمند و فعال را برگزيده، در مقابل هرگونه مصلحتانديشي منفعل و مخدر، واكنش جدي نشان خواهد داد.
بسيج دانشجويي دانشگاه صنعتي اصفهان به عنوان يكي از طلايهداران جنبش دانشجويي ضمن تبريك به خدمتگذار صديق نظام و مدير دولت كريمه، جناب آقاي دكتر محمود احمدينژاد، اخلاقا وظيفه خود ميداند، بر اين گفتهي شما تاكيد كند كه نبايد مديريت اجرايي جمهوري اسلامي، يك فرصت شخصي يا جناحي دانسته شود بلكه يك امتحان و بستر ابتلاء و آزمايش الهي است.
انتهاي پيام