+ ايسنا: آقاي دكتر! يك خاطرهي عيني از واقعهي 18 تير را برايمان بگوييد.
* ظريفيان: البته بخشي از مسائل 18 تير را در فرصتهاي بهتر بايد گفت، بخشي هم طبقهبندي است، نميتوان گفت. اما خاطرهي خوبي از خودم دارم، روز 18 تير، ساعت 4 صبح يكي از مسوولين وزارت كشور با من تماس گرفت و گفت كه كوي دانشگاه شلوغ شده و من بلافاصله راهي كوي شدم.
هنگامي كه رسيدم، ديدم از پايين خيابان اميرآباد پليس ايستاده و برخي از آقايان نيروي انتظامي را ميشناختم، آقاي نظري هم آنجا بود، بسيار عصباني و كلافه بود، به او هم انتقاد كردم. من از آقاي نظري خواستم كه نيروي خود را عقب بكشد تا من خودم بچهها را ساكت كنم و به داخل كوي ببرم، دانشجوها شعار ميدادند و لاستيكها را آتش زده بودند، او هم قبول كرد و من شمارهي تلفن همراهم را به او دادم.
به سمت دانشجويان حركت كردم، خيلي از بچهها را نميشناختم و بعضيها نقاب داشتند، بچهها هم با ديدن تلفن همراه من كه كمي بزرگ بود فكر كردند بيسيم است و من يكي از اعضاي نيروي انتظامي هستم، به سوي من هجوم آوردند و مرا كتك زدند و يكي از دانشجويان به قدري عصباني بود كه ميخواست با ميله گردي به سمت من حمله كند كه يكي ديگر از دانشجويان مرا شناسايي كرد و مانع اين كار شد.
به هر حال، من بچهها را كه خيلي عصباني بودند با اصرار و خواهش به داخل كوي راهنمايي كردم، آنها هم لطف كردند و آمدند، بالاي سكويي رفتم و من با بچهها صحبت كردم. آنها عصباني بودند و اعتراض ميكردند، اما من به آنها گفتم كه با نيروي انتظامي صحبت كردهام كه نيروهاي خود را از كوي خارج كنند. جو كم كم داشت آرام ميشد كه با من تماس گرفتند و پرسيدند كه اوضاع چطور است؟ گفتم در حال متقاعد كردن بچهها هستم، خواهش ميكنم نيروهاي خود را عقب ببريد. پس از مدتي كه فضا داشت آرام ميشد و بچهها به حرفهاي من گوش ميدادند، يك دفعه به بچهها اطلاع دادند كه نيروهاي انتظامي از در پايين وارد شدهاند، بچهها با ديدن اين موضوع عصباني شدند و گفتند شما ميخواستيد ما را فريب دهيد، از سكو پايين آمدم و از بچهها كتك خوردم، به بچهها گفتم شما سر جاي خود بمانيد، من به سمت نيروهاي انتظامي ميروم و با آنها صحبت ميكنم.
وقتي به سمت درب پايين ميرفتم، تعدادي از همين نيروهاي نقابدار و باطوم به دست را ديدم، عصباني بودم گفتم چرا داخل آمدهايد و تعبيري مثل وجدان نداريد به كار بردم، يكي از آنها هم مرا كتك زد و به داخل جوي آب انداخت، يكي از دوستان كه در وزارت كشور و شوراي امنيت بود، من را ميشناخت و نجاتم داد. بالاخره كار از دست من خارج شد و مسائلي اتفاق افتاد كه ميدانيد!
من بچهي زمان جنگ هستم و در آن عرصهها حوادث تلخ زيادي ديدم، من در كردستان (سپاهي بودم) در بسياري از عملياتها شركت كرده و در جبههها حضور داشتم و حوادث تلخ زياد ديدهام، اما اين اتفاقي كه افتاد خيلي تلخ بود و كسي انتظار آن را نداشت. اين اتفاق از روي بيتدبيري و نگاههاي منفي نسبت به دانشگاه رخ داد.
+ ايسنا: هنوز مواردي در طبقهبندي قرار دارد؟، در چه موردي است؟
* ظريفيان: اگر گفته شود كه از طبقهبندي خارج ميشود.
+ ايسنا: دربارهي افراد است؟
* ظريفيان: نه، دربارهي خشونتهايي كه به خرج داده شد و حالا مستندات آن هست، خود نيروي انتظامي هم آن را دارد، در خشونتهايي كه به خرج داده شد، كه خشونتهاي بدي بود، بعد هم نتيجهاي غير متناسب مانند سرقت ريش تراش! و بعدا هم كه جاي شاكي و متشاكي تغيير كرد و كساني كه بيتدبيري كردند ظاهرا جايزهي حج گرفتند و براي نمايندگي مجلس هم تاييد شدند. البته پس از واقعهي كوي خيليها هم از جمله ضد انقلاب، افراد خارج از كشور، افراد لومپن و ديگراني آمدند كه ميخواستند از فرصت سوء استفاده كنند.
+ ايسنا: آيا حادثهي كوي فراموش ميشود؟
* ظريفيان: حل حوادث تاريخي دو شكل دارد، يكي گذر زمان و يكي برخورد عادلانه با آن. پس از سال 78 دستگاهها انصافا هماهنگي زيادي به خرج دادند والا ما انتظار دهها واقعهي كوي ديگر را نيز داشتيم. دستگاهها با همكاريهايي كه با هم كردند، عقلانيت به خرج دادند كه ما هر سال 18 تير را با هزينهي كمتر برگزار كرديم و بچهها هم عقلانيت زيادي به خرج دادند و شما ديديد كه ما شيب نزولي داشتيم. طبيعتا هر حادثهاي در هر مقطعي ممكن است رخ دهد، اما چيزي كه نهايتا آن را التيام ميدهد دو چيز است، يكي عدالت و ديگري گذشت و به نظر ميرسد الان گذشت بيشتر التيامبخش است تا عدالت. به نظرم فرهنگ شيعي ما در گذشتمان نسبت به مسائل خيلي موثر است، ولي در عين حال، برخوردهاي خوب نيروي انتظامي پس از آن واقعه به ويژه با آمدن آقاي قاليباف آن نگاه سوء ظنانه و بدبينانه به دانشجو كاملا تغيير كرد. آنها در درون خود دربارهي اين حادثه انتقادات جدي به خودشان وارد كردند و نيروي انتظامي در چهار سال گذشته تلاش كرد كه اين خاطره را به اشكال مختلف از ذهن دانشجويان پاك كند و به نظرم تا حدي موفق بود.
+ ايسنا: به نظر شما آيا فعاليتهاي سياسي دانشجويان در حال حاضر در حد مطلوب است؟
* ظريفيان: اين مسائل را بايد با شاخصهاي علمي و جامعهشناسي سياسي بررسي كرد، معمولا هر دورهي پر شتابي، يك دورهي كم شتابي را به همراه دارد. احساس من اين است كه جريان دانشجويي جريان ژلاتينيتري شده و عرصهي سياست را به دلايل اتفاقات بدي كه رخ داد و هزينههاي گزافي كه پرداخت، عقلانيت به او (دانشجو) حكم كرد كه سراغ فعاليتهاي كم هزينهتر برود، او ميخواست ابراز وجود كند.
برخي نهادهاي تصور غلطي راجع به نهادهاي اجتماعي دارند و فكر ميكنند كه براي براندازي حكومت فعاليت ميكنند در حالي كه اين تصور اشتباه است، جريان دانشجويي براي براندازي فعاليت نميكنند، اصلا جريان دانشجويي ما دنبال براندازي نيست، بلكه جريان عمومي دانشجويي ما اصلاحطلب است، اما در جاهايي با آن بد برخورد شد كه باعث شد راديكاليسم ايجاد شود، در حالي كه راديكاليسم در دانشگاه جاي زيادي ندارد، و به همين دليل است كه ميبينيد حرفهاي راديكال در دانشگاه پاسخ نميدهد.
دانشجو دنبال اصلاح بود و ميخواست با زبان خود اين اصلاح را انجام دهد و عدهاي هم هستند كه ميخواهند از اين راديكاليسم به نفع خود سوء استفاده كنند، شما اين شبكههاي ايراني را ببينيد. در ماهوارهها، اين شبكههاي بيمحتواي خارجي كه روي واقعهي 18 تير تمركز كردند، در حالي كه دانشجو به دنبال براندازي نيست كه به اين شبكههاي سلطنتطلب پاسخ دهد، بلكه دانشجو دنبال پرسشگري و ابراز وجود بود.
+ ايسنا: اصلا در حال حاضر «جنبش» دانشجويي وجود دارد يا نه؟ و ارزشهاي مورد قبول اين حركت جنبشي چيست؟
* ظريفيان: من معتقدم كه جنبش دانشجويي داريم. به ويژه در كشورهاي جهان سوم، ضعف نهادهاي سياسي باعث ميشود كه دانشگاه هميشه كانون پرسشگري و توجه احزاب و مردم باشد.
+ ايسنا: برخي معتقدند كه دانشگاه به سردرگمي دچار شد، تحليل شما چيست؟
* ظريفيان: نه، اين حالت گذار است. نه سردرگم هستند و نه در چارچوب مشخصي دارند. در يك زماني چون شبكههاي رسانهاي محدود بودند، پيامها از جايي كه بلند ميشد بيشتر مخاطب داشت، اما در حال حاضر با صدها شبكه روبرو هستيم. در گذشته بيانيهي يك انجمن اسلامي يك دانشگاه به دليل محدود بودن شبكهها خيلي توزيع نميشد. به نظر من جنبش دانشجويي در تامل است كه خود را چگونه با اين عرصهي گسترده منطبق كند. زماني جنبش دانشجويي پيشگام بود و حرف او پژواك داشت، اما الان بايد در اين عرصهها حرف بزند و مهمتر اينكه ما در حال حاضر با نسل سومي روبهرو هستيم كه صرفا عرصههايي كه پيگيري ميكند سياسي نيست، نه اينكه آنتي سياست باشد اما به نسبت زمان ما كه بسياري از رفتارها و اخلاقها همراه با سپهر جمعي بود، در اين نسل اين سپهر جمعي در حال تبديل به حقوق فردي ميشود.
اين عرصهها پيامهاي جديدي ميخواهد و اگر جنبش دانشجويي ميخواهد وارد اين عرصهها شود بايد بداند كه در عرصهي فرهنگ، هنر و نظامهاي مشاركتجويانه چه تنوعاتي رخ داده است. بنابراين بايد تعريف جديدي از جنبش دانشجويي كرد، چرا كه اين جنبش دانشجويي از ساختار متصلب خود به ساختار سيال و ژلاتيني نزديك ميشود. البته نبايد صرفا جنبش دانشجويي وارد عرصههاي ديگر مانند هنري، اجتماعي و ...، و معتقدم جنبش دانشجويي ما فربهتر و ايدهآلتر شده است و در اين بخش جهاني شدن، ادبيات جديد و بحثهاي حقوق بشري نيز ورود پيدا كرده است. پس هم جنبش دانشجويي و هم نگاه به آن بايد تغيير كند.
ادامه دارد ...