برخورداري همچنين گفت: طبيعتا با واگذاري اين امر به دانشگاه بايد توقع داشته باشيم كه هم دستگاه قضايي و هم مسوولان با ظرافت خاص خود با اين مساله برخوردار كنند و نه اينكه اهمال شود كه در آن صورت وقتي قوهي قضاييه ببيند به وظايفمان درست عمل نميكنيم حرفش را پس ميگيرد و دوباره وارد عمل ميشود.
وي اظهار داشت: پيشنهاد ميكنم همانطور كه مسوولان بالاي قوهي قضاييه پذيرفتند، اجازه دهند تخلفات دانشجويي در داخل دانشگاهها رسيدگي شود و متقابلا دانشگاه نيز با جديت، دقت و ظرافت رسيدگي كند و اگر جايي تشخيص دادند كه خارج از صلاحيتشان است، آن را به دستگاه قضايي ارجاع دهند. دانشجويان هم بايد متقابلا به كميتههاي انضباطي در دانشگاه اعتماد كنند و انشاءالله روند رو به بهبودي داشته باشيم.
ـــــــــ با تخلف دانشجو، عقلاني برخورد شود
در ادامهي ميزگرد، « اصلاحچي »، دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه با بيان اينكه «عضو تشكلي هستم كه بيشترين مواجهه را با اين موضوع دارد»، اظهار داشت: دانشجويان جزو قشر نخبه و تحصيلكردهي جامعه حساب ميشوند و طبيعي است نخبگان هر جامعهاي به عنوان حسگرهاي جامعه عمل كنند و نسبت به مسايل و مشكلات جامعه حساس باشند يا اينكه به سياستهايي كه دولت و حاكميت اتخاذ ميكنند ولي به نظر آنها درست نميآيد، انتقاد يا اعتراض كنند. تفاوت آنها نيز با فعالان سياسي در اين است كه دانشجو در يك تشكل به دنبال نفع شخصي نيست. شايد تا 7 - 8 سال پيش نفعي در عضويت تشكلها بود ولي الان چه بسا كه ضررهايي هم دارد. پس منطقي است كه با دانشجوياني كه بدون چشمداست به پست و مقام و پول و فقط به خاطر مصلحت جامعه به انتقاد ميپردازند حتي اگر تخلفي هم صورت گيرد، برخورد عقلاني شود تا اينكه از فعاليتهاي سياسي زده نشوند.
وي افزود: وقتي دانشجويي از فعاليت سياسي زده شود و زير فشار قرار بگيرد به سمت راديكاليسم و تندروي پيش ميرود، همچنان كه در چند سال اخير شاهد بوديم كه برخوردهايي با فعاليت دانشجويان روي داد كه موجب شد اكثريت دانشجويان به انفعال بروند و كساني كه هنوز به فعاليت ميپردازند، بر اثر برخوردهاي نادرست به سمت احساسات بروند و بعضا حركتشان ناشي از احساسات شود تا عقل.
ــــــــــ تعريف درستي از تخلف سياسي نشده
اين فعال دانشجويي با اشاره به عدم وجود تعريف كامل از جرم سياسي در ايران گفت: درون دانشگاه هم تعريف درستي از تخلف و يا جرم براي فعاليت سياسي نشده است و وقتي دانشجويان حركتي انجام ميدهند با برخوردهاي سليقهيي مسوولان دانشگاه و دستگاه قضايي روبهرو ميشوند. اگر دانشجويي در نشريهاي مقالهاي بنويسد كه به مذاق مسوولان خوش نيايد، از طرف دانشگاه با او برخورد ميشود و ضابطهي مشخصي درون دانشگاه و حتي قوهي قضاييه براي برخورد با اين مسايل وجود ندارد، بعضا مشاهده ميكنيم كه هم در دانشگاه برخورد سنگيني ميشود و هم بيرون دانشگاه مجازات ميشوند!
اصلاحچي اضافه كرد: يكي از دوستان ما مقالهاي در يك نشريه نوشته بود كه كميتهي انضباطي ميگفت اين مطلب از نظر ما نه تخلف است و نه جرم، ولي به خاطر فشار از مراجع بالا و به خاطر اينكه خارج از دانشگاه با شما برخورد نشود، يك ترم تعليق به شما تعلق ميگيرد. زماني كه اين دانشجو دوران محكوميت دانشجويي و تعليق را ميگذراند، به دادگاه هم احضار و به يك ماه حبس محكوم شد و بعد از تعليق به حبس رفت. مرجع رسيدگي كه دانشگاه است بايد مشخص شود و به سمت ضابطهمندي برود. البته طبيعي است همانطور كه دكتر برخورداري گفتند در برخي موارد بايد خارج از دانشگاه بررسي شود؛ چرا كه صرف دانشجو بودن مصونيت سياسي نميآورد.
وي افزود: عمدهي برخوردهايي كه با دانشجويان ميشود به خاطر قوانين نانوشتهاي است كه به عنوان خط قرمز و تابو فرض ميشوند. يعني هر دانشجو و يا هر فعال سياسي كه وارد اين خطوط شود، گرچه نه جرم مرتكب باشد و نه تخلف، به صرف وارد شدن متخلف محسوب ميشود. مثلا من در نشريهي خودمان مقالهاي نوشته بودم كه در آن اشارهاي به شوراي نگهبان شده بود ولي به آن اجازهي چاپ ندادند. در آن مقاله نه توهيني بود و نه اتهامي و نشان ميدهد كه اين جزو يكي از خطوط قرمز است. برخي از مقامات عالي كشور، سياستهاي كلان، برخي از نهادها و شخصيتهاي خاصي از جريانات مختلف سياسي جزو اين خطوط قرمز به نظر ميرسند و متاسفانه برخي از اينها به تابويي تبديل شده كه هيچكس نميتواند پيكان نقدش را به سمت آنها بگيرد و به محض اينكه شخصي پايش را در اين خطوط بگذارد با او برخورد ميشود. به نظر من نبايد اين چنين باشد؛ چرا كه شخصيتهاي تراز اول مملكت هم عاري از اشتباه نيستند.
ـــــــــــ ضرورت ضابطهمندي
اصلاحچي گفت: بايد اول ضابطهمندي صورت بگيرد و بعد تعريف درستي از جرم، تخلف، خطوط قرمز و قوانين نانوشته انجام شود تا بتوانيم در يك فضاي آرام و بدون التهاب، اضطراب و آشوب به فعاليت سياسي بپردازيم. متاسفانه در طول چند سال گذشته به خاطر برخوردهاي سنگيني كه با دانشويان شده، فضاي سياسي دانشگاه به سمت سكوت رفته است و از دو سال پيش عليرغم دعوت دانشجويان به فعاليت سياسي، آنها ميترسند سراغ تشكلها بروند و بعضا برخوردهاي غيرعقلاني با دانشگاه موجب مرگ فضاي سياسي در دانشگاه ميشود و اگر نخبگان نيز به سمت فعاليت سياسي نروند و علاقهاي به آن نداشته باشند طبيعي است در درازمدت فضاي سياسي كشور به سمت سكوت و خمودي برود؛ چرا كه به هر حال هر نظام سياسي نياز دارد كه براي بقاي خود از دانشگاه تغذيه شود و اگر دانشجويان تجربه، دغدغه و بينش فعاليت سياسي نداشته باشند و با سعي و خطا به سمت راه درست هدايت نشوند طبيعي است فضاي سياسي به سمت مرگ ميرود.
ـــــــــــــ توجه به چارچوبها
در ادامهي ميزگرد ايسنا، « بيگدلي » مسوول بسيج دانشجويي دانشگاه امام صادق(ع) اظهار داشت: قبول دارم كار سياسي اجتنابناپذير است به ويژه در دانشگاه، ما پذيرفتيم كه هر نظام سياسي چارچوب و قواعدي دارد كه بايد آن را رعايت كنيد، هيچ نظامي اجازه نميدهد چارچوب و اساسش زير سوال برود و يك نقد، اقدام و يا عملكردي چارچوبهاي آنها را به هم بريزد.
ـــــــــــ تفكيك صنفي و عمومي
وي افزود: در نظامهاي عمدهي حقوقي دنيا، رسيدگي صنفي و عمومي را تفكيك ميكنند. براي جرايم عام تعاريفي وجود دارد. همچنين صنوفي وجود دارد كه به اقتضاي كار خود قوانيني ميطلبد ولي اگر كسي وارد اين چارچوب تشكيلاتي شد بايد آن را بپذيرد. دانشگاه چارچوبهايي دارد. اين نوع جرمانگاري ماهيت دوگانهي عمومي و خصوصي دارد، شخص با ميل خود وارد تشكيلات شده و ميپذيرد كه اگر اين تخلفات را انجام داد با او فلان برخورد شود ولي دايرهي اين دو داخل هم شده است؛ كساني كه بيشتر طرفدار برخي نگاهها در قوهي قضاييه هستند خواستار توسعهي بخش قضايياند و دانشگاهيان خواستار توسعهي بخش اداري هستند. از طرفي هم من حق دارم به قوهي قضاييه مراجعه كنم و او نيز موظف است كه رسيدگي كند.
اين فعال دانشجويي ادامه داد: اگر موضعمان را نسبت به اين مساله بگوييم دايرهها معلومتر ميشود. همچنين همزمان رسيدگي شدن در نظامهاي حقوقي دنيا معمول و متداول است و چيز عجيبي نيست، ولي تمام مشكل ما اين است كه جرم سياسي در كشور ما تعريف نشده است و جالب اينكه تقريبا در هيچ نظام حقوقي از جمله آلمان و فرانسه تعريف نشده است. البته حقوقدانان تعريفي ارايه دادهاند ولي در نظام حقوقي تعريفي نداريم.
ـــــــــــــ ويژگيهاي دانشجويان
« وحيد عابديني » دبير سياسي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي نيز گفت: تفاوتي كه در فضاي دانشگاه با جامعه وجود دارد اين است كه دانشجو از ويژگي آگاهي، نخبگي و جواني برخوردار است كه منجر به يك سري هيجان، بيتجربگي و ناپختگي ميشود. البته دو عنصر اول موجب ميشود برخورد متفاوتي با دانشجو وجود داشته باشد كه در آن شكي نيست و محل اجماع است. اولين اعتراض اين است كه دستگاه قضايي در بسياري موارد اين نگاه را نداشته ولي به نظر ميرسد بايد اين امر در دادگاه خاصي بحث شود.
ــــــــــــ در دادگاه عمومي محكوم شدم
وي افزود: من در دادگاه عمومي به جرم انتشار نشريهي دانشجويي در يك دانشكدهي خاص محكوم شدم ولي هرچه گفتيم پس جايگاه كميتهي ناظر به نشريات دانشجويي كجاست، كسي توجهي نكرد. در كل بايد تكليف دانشجو مشخص شود كه كدام نهاد بايد رسيدگي كند. يا بايد به اين فاز برويم كه دستگاه قضايي همهكاره است، پس ميتوان دادگاهي ويژهي دانشجويان تشكيل داد، يا اينكه بگوييم به دلايل خاص و اينكه ممكن است برخورد با دانشجو عواقب داشته باشد كميتهي انضباطي در دانشگاه را تشكيل دهيم ولي بايد تكليف مشخص شود تا دوگانگي اتفاق نيفتد.
اين فعال دانشجويي ادامه داد: دانشجو عنصر آگاه و نخبهاي است و به او حق ميدهيم در حيطهي كاري خود نظر بدهد و همه، چه امام[ره]، چه رهبري و چه ساير مسوولان روي اين مساله مشكلي ندارند كه دانشجو بايد در مسايل كلان اظهارنظر كند. پس نبايد با هر اظهارنظر سياسي دانشجو برخورد كنيم و نبايد بگوييم اجازهي اظهارنظري كه به چارچوب نظام بر خورد نميدهيم. نمونهي آن در چند سال اخير حكم اعدام براي يك استاد دانشگاه بود و ديگري ردصلاحيت دكتر معين؛ دانشجويان به واقعهاي كه در نظام اتفاق افتاد و به ضرر نظام بود واكنش نشان دادند، الان هم همه ميگويند صدور آن حكم اشتباه بوده است و اگر اشتباه نبود اجرا ميشد يا در مورد اعتراض به ردصلاحيت دكتر معين، با وجود اينكه بعدها همه معترف شدند كه آن ردصلاحيت اشتباه بوده است.
عابديني گفت: به نظر من اين نگاه در دستگاه قضايي درك نشده كه دانشجو عنصر آگاهي را دارد، اگر اينطور برخورد كنيم چشم آگاه جامعه كور خواهد شد و روزي در دانشگاه جز عدهاي فعال، كسي پيگير مسايل سياسي نيست و اين به دليل برخوردهاست و فاجعه است كه اگر اصلاح نشود موجب ميشود اين آگاهي و نظارت از نظام برداشته شود و اگر نتواند اعتراضات را بروز دهد عقده ميشود و عقدهها به آتشفشاني تبديل ميشود.
ادامه دارد ...