ميزگرد دانشجويي/1 خوشقلب:فضاي دانشگاه برگشتپذير نيست/ احزاب دردانشگاه شاخه داشته باشند سيدحسيني:محكمترين منتقد احمدينژاد هستيم/ آزادي بيش از حد خطرناك است
ميزگرد بررسي جنبش دانشجويي با حضور «حسن خوشقلب» دبير سابق و عضو فعلي شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه تربيت مدرس و «سيدحسيني» دبير سياسي جامعهي اسلامي دانشگاه شهيد بهشتي در محل خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) برگزار شد. در بتداي ميزگرد، سيدحسيني در تحليل «رابطهي جنبش دانشجويي با دولت آتي» گفت: رابطهي جنبش دانشجويي در دولت احمدينژاد بايد غير از دولت آقاي خاتمي باشد. اقتضاي دولت جديد اين است كه در آن، جنبش دانشجويي بايد دست از سياسيبازي و بازيهاي سياسي بردارد، به معناي واقعي به دنبال سياست باشد و آن را پيگيري كند. يك كار سياسي صحيح اين است كه دانشجويان مطالبات حقيقي خود را پيگيري كنند، مطالباتي كه حق مسلم آنهاست. خوشقلب نيز در اينباره اظهار داشت: جنبش دانشجويي سابقهي طولاني دارد. از قبل از انقلاب وظيفهي او نقد و انتقاد از مسوولان و صاحبان قدرت بوده و هست. خوشبختانه در دولت آقاي خاتمي فضاي مساعدتري براي نقد پديد آمد؛ بهويژه در دورهي اول رياست جمهوري ايشان. درست است كه افراطيگريهايي وجود داشت اما انصافا فضاي تنفسي براي جنبش دانشجويي پيش آمد كه بتواند حكومت را زير ذرهبين خود قرار دهد و اين فضاي به وجود آمده مطلقا برگشتپذير نيست. وي افزود: ويژگي جنبش داشجويي انتقاد و نقدپذيري است و به نظرم اگر در دوران دولت جديد اين فضا به نوعي تحت فشار، بازگشت به عقب داشته باشد، ضربات جبرانناپذيري در وهلهي اول به جامعه و سپس به دانشجو و فضاي دانشگاهي وارد خواهد شد و به نظرم اين فضا را بايد حداقل در شرايط موجود حفظ كرد. بايد فضاي نقد و انتقاد جنبش دانشجويي محفوظ بماند، حكومت بايد با عقلانيت، اين فضا را نگه دارد تا دانشجو بتواند انتقاد داشته باشد. من منظور آقاي سيدحسيني را از «سياسيبازي» متوجه نشدم؟ ببينيد! وظيفهي جنبش دانشجويي اين است كه نگاه تيزبينانه به تمام مسايل كشور داشته باشد؛ چرا كه دانشجو مرجع فكري جامعه است. سيدحسيني در پاسخ به گفتهي خوشقلب اظهار داشت: من عرض نكردم كه وظيفهي دانشجو فقط مطالبات علمي و تحصيلي است، بلكه عمدهترين وظيفهي جنبش دانشجويي بايد اين باشد. اما نقد و انتقاد هم در هر دورهاي بايد باشد، نه تنها دولت خاتمي بلكه در دولت احمدينژاد و هر دورهاي جنبش دانشجويي بايد منتقد حكومت باشد و حكومت را زير ذرهبين عالمانهي خود قرار دهد و به دور از تعلقات حزبي و جناحي برخورد كند. وي افزود: ما هم خواستار آن هستيم كه جنبش دانشجويي به دور از غرضورزي و به دور از در نظر گرفتن مسايل جناحي و سياسي با نيت خالص بيايد جلو و براي پيشرفت كشور نظر دهد، نه تنها جنبش دانشجويي بلكه از كل ملت نيز در رابطه با نقد استقبال ميشود. سيدحسيني دربارهي منظورش از سياسيكاري اظهار داشت: سياسيكاري به معني احزاب كاذب به وجود آمده كه عموما دولتي هستند و وابستههايي دارند كه در سطح دانشگاه فعاليت ميكنند كه تنها و تنها در سياست تعريف شدهي آنها، رسيدن به قدرت و امكانات ملي است و اگر جنبش دانشجويي بخواهد از اين ديدگاه پيروي كند، مسلما به جنبهي علمي كشور و كارهاي عملياتي دولت ضربه خواهد زد. وي افزود: اما كار سياسي اين است كه جنبش دانشجويي با ديد باز و هوشيار خود كه هميشه اينطور بوده به آن بپردازد. اينجا مناسب ميدانم جنبش دانشجويي را به عدهاي از دانشجويان اطلاق كنم كه واقعا در جهت مصلحت نظام و كشور انتقاد ميكنند، با مسوولان كشوري همكاري دارند و در امور حكومتي دخالت ميكنند كه چنانچه با حسن نيت باشد ميتوان در دولت آقاي احمدينژاد از آنها به طور كامل استفاده كرد. خوشقلب در ادامهي گفتههاي سيدحسيني اظهار داشت: حرفهاي شما را من قبول دارم كه شايد برخي گروههاي خارج از دانشگاه چنين باشند. اين واقعيت است اما نميتوان با شعار معضلات را حل كرد، به هر حال سلايق و علايق جنبش دانشجويي يكي نيست و اين دقيقا مشكل ماست كه تمام افكار و سلايق در سه اتاق انجمن اسلامي، جامعهي اسلامي و دانشجويان مستقل (اگر بسيج را در نظر نگيريم) جمع شده و مسلم است كه آفتهاي جدي وارد شود. به نظرم بهترين راهكار اين است كه احزاب به صورت حرفهاي عمل كنند و به آنها اجازه داده شود تا شاخهي دانشجويي خود را در دانشگاه داشته باشند و اين شاخه تابلو داشته باشد. مثلا اگر من طرفدار حزبي هستم، شناسنامه داشته باشم و بتوانم فعاليت كنم. مسلما اگر نتوانم بروم، جاي ديگري را براي فعاليت خود انتخاب خواهم كرد و بالطبع وارد انجمن اسلامي يا جامعهي اسلامي ميشوم و كنشهاي جدي بين ما به وجود ميآيد و اين عمل خود به خود جنبش دانشجويي را از اهداف خود دور ميكند و تمام انرژي صرف كش مكشهاي دروني ميشود. وقتي ما از لحاظ فكري مجبوريم زير يك سقف در يك اتاق باشيم، تمام انرژيها صرف مجادله ميشود. وب ادامه داد: به نظرم ما بايد به سمتي برويم كه هر حزبي خواست، بتواند يك شاخه در دانشگاه داشته باشد تا اين معضلات به وجود نيايد يا مثلا حساب كارهاي خود را به حساب حزب بگذارند و اگر عملكردش خوب يا بد بود، به حساب آن شاخه. اما در حال حاضر عملكردها به حساب كل جنبش دانشجويي گذاشته شود كه آسيبهاي جدي وارد ميكند. سيدحسيني در نقد گفتههاي خوشقلب تصريح كرد: من فكر ميكنم اگر احزاب به اين شكل وارد دانشگاه نشوند بهتر است. جنبشهاي دانشجويي غير از انجمن اسلامي، بسيج دانشجويي، جامعهي اسلامي، انجمن اسلامي مستقلها هم داريم، چندي پيش جنبش دانشجويي مثلا در مورد كارتونخوابها به وجود آمد كه به ثمر نشست. اينها متعلق به يك حزب خاصي نيستند، به نظر من جنبش دانشجويي بايد از هر تعلقي آزاد باشد. دانشجو دو خصلت دارد؛ جوان بودن و دانشجو بودن كه اين دو نيرو وقتي با هم جمع شوند در هيچ زندان و حبس هيچ گروه و دستهاي نخواهند بود. خوشقلب در تاييد اين بخش از گفتههاي سيدحسيني گفت: حرف شما را قبول دارم، حرف من هم همين است. وقتي از آسيب به جنبش دانشجويي نام برده ميشود علت آن اين است كه بنده تعلق خاطري دارم به يك گروه يا حزبي، وقتي نتوانم فعاليت كنم لذا وارد انجمن اسلامي ميشوم؛ كما اينكه خيلي مسايل ديگري هم هست. ببنيد! فراتر از نگاه حزبي، سلايق مختلفي هم هست؛ مثلا كليميان يا زرتشتيان شايد بخواهند انجمن داشته باشند، آيا بايد در دانشگاه به آنها نيز فرصت داده شود كه فعاليت كنند؟ در ادامهي ميزگرد ايسنا، خوشقلب نظر خود را دربارهي آرايش ديدگاههاي فعالان دانشجويي در چهار سال آينده ابراز داشت: چند جريان فكري در دانشگاه وجود دارد؛ جامعهي اسلامي و بسيج، ديدگاههاي فكري خود را دارند، مشخص است كه قطعا دولت فعلي با اين جريانات همسو و همگراتر است. اما انجمنهاي اسلامي كماكان بايد هويت انتقادي خود را نسبت به مجموعه حفظ كنند. جنبش دانشجويي بايد ديدگاه انتقادگرايي خود را داشته باشد و دولت هم بايد اين اجازه را بدهد. دبير سياسي جامعهي اسلامي دانشجويان نيز در اينباره اظهار كرد: اگر تشكلهاي دانشجويي بتوانند وابستگي نداشته باشند و استقلال خود را حفظ كنند ميتوانند در كنار هم با سلايق گروهي كشور را به سمت تعالي پيش ببرند. اگر در انجمنهاي اسلامي اين وابستگيهاي حزبي استمرار پيدا كند خطرناك است، كما اينكه در دورهي انتخابات هم حداقل دانشگاه شهيد بهشتي شاهد بداخلاقيهاي انتخاباتي بوديم كه نشأت گرفته از وابستگيهاي حزبي انجمن اسلامي بود، اگر شاهد اين طور انتقادها كه حتي اسم آن را انتقاد هم نميتوان گذاشت باشيم، استمرار آن خطرناك است) سيدحسيني ادامه داد: دانشگاه اسلامي اقتضائش ياري است نه تحمل. ياري براي رسيدن به پيشرفت و اگر ما صادقانه در كنار هم بايستيم ميتوانيم فعاليت همهي جنبشهاي دانشجويي را در كنار هم داشته باشيم. سيدحسيني در بارهي وابستگي حزبي گفت: ببينيد! اگر بخواهيم منافع گروهي و جريانهاي فكري را مستمر و بدون عقلانيت دنبال كنيم نه تنها براي انجمنهاي اسلامي بلكه براي جامعه و بسيج هم خطرناك است؛ چرا كه براي دانشجو اقتضا اين است كه از خود فكر و ايدهاي داشته باشد و به نظر من بايد اين چند تشكل را نگه داشته و مسووليتهاي مختلف را بين آنها تقسيم كنيم و دوبارهكاري نكنيم، يك تشكل در يك مقطع يك تذكري ميدهد و در يك مقطع ديگر يك تشكل ديگر باز همان تذكر را ميدهد، اما اگر بتوان مسووليتها را تقسيم كرد بازدهي خوبي ارايه خواهد شد. سپس عضو انجمن اسلامي دانشجويان، خطاب به عضو جامعهي اسلامي گفت: اميدوارم آقاي سيدحسيني خودشان به استقلال تشكلها معتقد باشند و در وهلهي اول خود جامعهي اسلامي و بسيج بيايند دولت فعلي را هرچند همسو و همگرا با آنها هستند نقد كنند و شفاف اعلام كنند تا هنگامي كه چهار سال دولت تمام شد هزينههاي ناكارآمدي دولت به حساب اين تشكلها نباشد، كما اينكه انجمن اسلامي و دفتر تحكيم وحدت موضع خود را با عنوان دوري از قدرت و نقد دولت در دستور كار خود قرار دادند، اميدوارم كه تشكلهايي مانند جامعهي اسلامي و بسيج دانشجويي نظرات خود را شفاف بيان كنند و در جاهايي كه دولت واقعا جاي انتقاد دارد، انتقاد كنند نه اينكه دفاع كنند. اين دفاع بيجهت، خود به خود تشكل را از آرمانها خود دور خواهد كرد. در ادامه، سيدحسيني با توضيحي دربارهي جامعهي اسلامي دانشجويان، گفتههاي خوشقلب را اينگونه پاسخ داد: همانطور كه ميدانيد، جامعهي اسلامي دانشجويي، در زمان انتخابات از دكتر احمدينژاد حمايت كرد. اين جامعه به هيچ گروه و جناحي وابستگي ندارد؛ چرا كه اگر ميداشت از كانديدايي حمايت ميكرد كه حزب يا جناح وابسته از آن حمايت ميكرد. حتي شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب از آقاي لاريجاني حمايت كرد اما جامعهي اسلامي دانشجويان مستقلا تصميم ديگري گرفت؛ همانگونه كه در مجمع عمومي تصميمي مبني بر حمايت از دكتر احمدينژاد گرفته شد و مشاوران دكتر احمدينژاد هم در آنجا حضور داشتند، گفتند: ما از الان به حكم ضرورت و تكليف از آقاي احمدينژاد حمايت ميكنيم و پس از رييسجمهور شدن ايشان محكمترين منتقد ايشان هستيم. يعني نه تنها از ايشان حمايت كرده كرديم بلكه پس از رييسجمهور شدن ايشان سعي ميكنيم رابطهمان را از طريق مشاوران ايشان و از طريق ارتباطات مردمي و دانشجويي فراهم كنيم، مسلما ايشان بايد فضاي جداگانهاي براي ارتباط دانشجويي قائل شوند، براي پيشنهادات و براي انتقادات. اما اينها ميتواند در چارچوب و كانال خود حركت كند نه اينكه باعث جنجالهاي سياسي شود، به طور مثال اگر ما جاي شما (خطاب به خوشقلب) بوديم، چون كه به قدرت نرسيديم حالا كه قدرت دست ما نيست بپردازيم انتقادهاي پياپي را حالا خواه وارد يا غيروارد را نسبت به رييسجمهور منتخب انجام دهيم! نه! اين رييسجمهور ماست و ما ميتوانيم همراهياش كنيم و در جاهايي كه ميدانيم ميشود اصلاح كرد، با انتقادهاي ساده اما پيگير نه اينكه انتقادي بكنيم و بعد آن را ول كنيم بلكه بايد راهحل بدهيم. اين پيشنهادات مطروحه در دولت احمدينژاد ميتواند وجود داشته باشد؛ همچنان كه وقتي شهردار بودند، مشاورين ايشان در دانشگاه شهيد بهشتي حضور داشتند كه ما انتقادات خود را حتي نسبت به شهر تهران هم ارايه مي داديم و ميديديم كه مثمر ثمر واقع شده است. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، در ادامهي اين گفتوگوي دو نفره، خوشقلب تاكيد كرد: اين نكته را بگويم كه شايد در دولت خاتمي هم بيشترين انتقادات به اصلاحطلبان از طرف دفتر تحكيم وحدت و انجمنهاي اسلامي بود. واقعيت اين است كه خود اصلاحطلبان معتقدند ضربهاي كه از تحكيم وحدت و انجمنهاي اسلامي خوردند از گروه مقابل نخوردند. اما اميدوارم اين ديد منتقدانه، در دولت فعلي از طرف جامعهي اسلامي و بسيج دانشجويي هم اعمال شود. سپس سيدحسيني دربارهي تعريف حد و مرز آزادي بيان و قلم در دانشگاه اظهارنظر كرد: آزادي قلم و بيان، نوعي از انواع آزادي است كه از آزادي انديشه سرچشمه ميگيرد. هرگاه صحبت از انديشه ميشود ميگويند سلايق متفاوت؛ اما انديشه سليقهبردار نيست بلكه در انديشههاي مختلف نسبت به يك موضوع خاص، بهترين راهحل، يك راه است و نميشود راههاي ديگري را انتخاب كرد، اين بايد با مقابله افكار با يكديگر به دست بيايد، نه اينكه ما بگوييم اين راه درست است اما راه شما هم درست است، شما هم براي خود سليقهاي داريد. وي ادامه داد: اينكه در چارچوب قانون اساسي ما حق آزادي بيان و قلم داريم، بحثي نيست و كسي نميتواند اين حق را بگيرد، نه دانشجو و نه از كل اقشار ملت؛ و تا جايي كه قانون و اخلاق اجازه ميدهد بايد بيان كرد. اينكه بخواهيم بداخلاقي كنيم و كاري غير از كار معمول انجام دهيم، ناسزا بگوييم، تهمت و افترا بزنيم و ترور شخصيت كنيم، اينها جزو آزادي بيان محسوب نميشود. به طور مثال، اگر به آزادي بيان اعتقاد داريم، شخصي در شأن استاد دانشگاه است و وابسته به هيچ حزبي نيست آمده و در انتخابات شركت كرده، اگر شما واقعا به آزدي بيان و قلم معتقديد موضعگيريتان بايد صادقانه باشد اما ببينيد روزنامههاي زنجيرهيي در دور دوم انتخابات اخير چهكار كردند؟ اين واقعا آزادي قلم و بيان بود؟ اگر اين است كه من آن را جزو آزادي قلم و بيان حساب نميكنم؛ چرا كه فقط تهمت و افترا بود. آزادي قلم و بيان به طور كلي در چارچوب اسلام، اخلاق و قانون پذيرفته شده است. خوشقلب در تاييد برخي گفتههاي سيدحسيني گفت: من هم به حرفها شما واقعا اعتقاد دارم اما لازمهي يك حكومت دموكراتيك همين آزادي قلم و بيان است اما اينكه شما ميگوييد در چارچوب قانون؛ اين قانون تفسيرهاي متفاوتي دارد؛ يكي ميتواند تفيسر كند كه قانون تا اين حد اجازه ميدهد و ديگري جور ديگري تفسير كند، اما بايد يك تفسير جامع داشته باشد و همه چيز خودش قانوني شود، يعني اگر طرف كار سياسي ميكند بايد قانوني وجود داشته باشد كه كاملا شفاف باشد. وي افزود: همه ميگويند در چارچوب قانون! اما دامنهي قانون گسترده است پس بايد شفاف باشد كه شخص تا چه حدي ميتواند حرف بزند. در مورد تخريب شخصيت من هم معتقدم كه به هيچ عنوان و تحت هيچ شرايطي نبايد صورت بگيرد اما نكتهي مهمتر اينجاست كه آزادي پس از بيان و عقيده هم وجود داشته باشد. ممكن است كسي بتواند حرفهايش را بزند اما بلافاصله بعد از گفتن حرفهايش با او برخورد كنند! اين عضو انجمن اسلامي ادامه داد: در دانشگاهها شايد وضع اين آزادي كمي متفاوتتر باشد. به هر حال جنبش دانشجويي يك جنبش حرفهيي نيست، در نتيجه به محيط دانشجويي، حكومت بايد با ديد تسامح و تساهل بيشتري نگاه كند، اگر دانشجويي كمي راديكال حرف زد يا تندروي كرد بايد با ديد تسامح و تساهل به آن نگاه كنند؛ چرا كه اين ويژگي جنبش دانشجويي است؛ يعني آرمانگرا بودن و غير حرفهاي بودن. دبير سياسي جامعهي اسلامي دانشجويان گفت: تفسير قانون اساسي به عهدهي شوراي نگهبان است. پس هر تفسيري را نميتوان پذيرفت؛ چرا كه تفسير بر عهدهي شوراي نگهبان است و تفسير آن در ذيل قانون بهجز قانون اساسي به عهدهي قوهي قضاييه و قضات است. مسلما در دانشگاه به اين آزادي بيان با يك ديد محتاطتري بايد نگاه شود. يعني اگر خارج از جامعه احزاب و گروهها براي صحبت كردن معاونت حقوقي دارند كه ميدانند در چارچوب قانون بايد چه چيزهايي را بگويند، تشكلها هم بايد يك معاون حقوقي داشته باشند كه بدانند در چه چارچوبي بايد قلم بزنند، تسامح و تساهل بايد در دانشگاه باشد اما حدودي دارد. اگر در دانشگاه آزادي بيان بيشتر از يك حدي شود، خطرناكتر است؛ زيرا قشر تحصيلكرده و علمي كشور در دانشگاه هستند و قشري مرجع جامعه هستند. اگر از شخصي در دانشگاه خطايي سر بزند، خداي نكرده ضررش بيشتر از خارج دانشگاه است؛ زيرا دانشگاه محيطي است كه بايد سمبل جامعه باشد و در چارچوب اخلاق صحبت كردن رسم شود. سيدحسيني افزود: دربارهي تسامح و تساهل در دانشگاه هم براي كساني كه ندانسته عمل ميكنند ميتوان در نظر گرفت اما در مورد كساني كه سازماندهي شده و با غرضورزي و به صورت وابسته ميخواهند اهداف برخي را تامين كنند و عقيدهاي به نظام ندارند، نميتوان اين تسامح و تساهل را در نظر گرفت، بلكه بايد از آن جلوگيري شود. در اين موارد جنبش دانشجويي هم از مقابله با كساني كه بخواهند عليه نظام جوسازي يا شانتاژ كنند، حمايت ميكند. خوشقلب خطاب به سيدحسيني گفت: فرمودهي شما درست! اما در حال حاضر براي جرمهاي سياسي هنوز قانوني وجود ندارد كه بدانيم اگر كسي حرف سياسي زد يا جرم سياسي مرتكب شد، مجازاتش چيست؟ اين موضوع جزو همان مسايلي بود كه در دوران آقاي خاتمي مطرح شد اما به سرانجام نرسيد. مثلا اگر قاضي بخواهد شخصي را كه جرم سياسي در دانشگاه مرتكب شده محاكمه كند، بايد ميزاني وجود داشته باشد تا مشخص شود كه آيا اين شخص از حد خود تجاوز كرده يا خير؟ سيدحسيني: جزئيات در قانون مشخص شده است. خوشقلب: در دانشگاهها، يكي از ابزار آزادي بيان، نشريات است كه مشخص نشده تا چه حدي ميتوانند انتقاد كنند يا به چه كساني؟ ادامه دارد...