« سعيد مدني » اظهار داشت: انتخابات با تمام خوبيها و بديها پشت سر گذاشته شد و طبيعتا نگاه به آينده بدون نگاه به انتخابات و آثار آن مقدور نيست.
به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، اين فعال سياسي در فسيتوال فرهنگي سياسي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه اميركبير با عنوان «زمينههاي همگرايي و واگرايي نيروهاي سياسي در ايران» افزود: جبههي محافظهكاران تجربهي معطوف به موفقيتي داشتند كه بعد از انتخابات شوراها و مجلس هفتم در اين دورهي انتخابات رياست جمهوري نيز كم و بيش به اهداف خود رسيدهاند، به همين دليل مجموعهي محافظهكاران از انسجام بيشتري برخوردار است، نمود اين همگرايي را نيز در تعيين كابينه خواهيم ديد. يكي از نتايج اين تجارب ممكن است اين باشد كه آنها نقاط ضعف خود را كه زمينهي انفكاك است نبينند ولي با توجه به اينكه ساختار سياسي موجود يكدست شده و در اختيار آنهاست زمينههايي براي واگرايي در آنها رشد خواهد كرد.
مدني گفت: چند گره براي واگرايي محافظهكاران وجود دارد، يكي اينكه در قبال سياست خارجي و بحران هستهيي ايران تا قبل از ورود به ساختار اجرايي مواضع متفاوتي داشتند ولي با توجه به اينكه اكنون در اين ساختار قرار گرفتهاند مواضع متفاوتي از خود بروز ميدهند، پس بايد منتظر واگرايي در سياست خارجي طيف محافظهكاران باشيم.
وي با بيان اينكه «نوعي سهمخواهي در محافظهكاران ديده ميشود»، گفت: در اوج انسجام محافظهكاران در ايران روند و پروسهي انفكاك آنها كليد زده شد.
وي همچنين دربارهي اصلاحطلبان اظهار داشت: احساس شكست در اصلاحطلبان با شدت بيشتري در حاميان معين ديده ميشود كه نوعي واگرايي را درون مجموعه ايجاد كرده و هم به صورت درون گروهي و هم برون گروهي خود را بروز ميدهد. اين كه آنها ميگويند رأي 7 يا 8 ميليوني دكتر معين بيشتر از رأي احمدينژاد ارزش دارد نقض اصول دموكراسي است و ترجيح رأي يك روشنفكر بر عوام توجيه اين بحران است.
اين مدرس دانشگاه افزود: آنها از نظر درونگروهي دچار نوعي بحران شدند و اين بحران منجر به نوعي واگرايي شده است. در واكنش به اين واگرايي نوعي همگرايي در بيرون ديده ميشود و ابراز تمايل به همگرايي احزاب وجود دارد. در واقع در حال حاضر همگرايي در بيرون گروههاي سياسي مكانيزم كنترل بحران واگرايي درون احزاب سياسي شده كه آثار و تبعات سوئي داشت.
وي اظهار داشت: تشكيل جبههي دموكراسيخواهي، ضرورت شرايط داخلي محسوب ميشود و تمام نيروها با احساس هجوم محافظهكاران اگر در كنار هم باشند وضعيت مطلوبي دارند پس در اصل ضرورت اين جبهه كمتر نقدي صورت ميگيرد.
مدني با بيان اينكه «در ايران تجربهي جبههي ملي در زمان حكومت مصدق مطرح است»، گفت: طولانيترين جبهه در [تاريخ] ايران، جبههي ملي است كه دورهها و تجارب مختلفي داشته است و به لحاظ قدمت واجد ارزشهاي خاصي است. برخي مواقع گفته ميشود كه انقلاب اسلامي هم جبههي معرفي نشدهاي بود كه حول امام خميني [ره] سامان يافت. در اين انتخابات هم انگيزههاي مختلفي براي طرح بحث جبهه مطرح شد.
وي يكي از اين انگيزهها را تاكتيك انتخاباتي خواند و افزود: اين تجربه توسط حاميان معين مورد استفاده قرار گرفت. انتقادي كه وجود داشت اين بود كه اصلاحطلبان هشت سال فرصت داشتند تا به ساماندهي يك جبهه بكوشند ولي اين فعاليت را نكردند. انگيزهي ديگري هم بود كه طرح مسألهي جبهه توسط برخي احزاب اپوزيسيون تاكتيكي براي به رسميت شناختن آن احزاب است.
مدني گفت: رويكرد ديگر در مورد جبهه در مقطع انتخابات، اين بود كه ايجاد جبهه ميتواند زمينهي شكلگيري جنبش اصلاحي را فراهم كند. اين تحليل از آنجا ناشي شد كه نقطهي ضعف جنبش اصلاحات در هشت سال گذشته نبود جنبش اجتماعي بود كه براي برطرف كردن اين نقيصه جنبش اجتماعي روند حركت اصلاحي را پيش برد.
وي با بيان اينكه «انگيزههاي جديدي نيز براي اين جبهه وجود داشته»، گفت: يكي از آنها جبران شكست روحي ناشي از شكست در انتخابات بود، انگيزهي دوم نيز نوعي بازسازي اعتماد از دست رفته در عرصهي عمومي بود كه فكر ميكردند با طرح جبهه ميتوان اين اعتماد را بازپس گرفت. انگيزهي ديگر، چشمانداز نيروها براي انتخاباتهاي آينده بود.
مدني با بيان اين كه «با انگيزههاي متفاوت رفتن به سمت جبهه، تمايل به نوعي همگرايي است»، موانع جبههي دموكراسيخواهي را اين طور عنوان كرد: سادهانگاري كه نيروهاي مختلف در تبيين و توضيح مواضع خود نشان ميدهند. مانع ديگر شكلگيري جبهه مجموعهي رفتارهاي گذشتهي افراد و احزاب بود و ديگري موانع نظري و هويتي است كه به لحاظ توان مختلف هستند و به لحاظ ديدگاه متفاوت. مانع چهارم نيز امنيتي است، تصور اينكه نيروهايي كه سالها با مجموعهي اصلاحطلبان برخورد كرده است در موضع قدرت شاهد شكلگيري جبهه باشد طبيعي است كه واكنش نشان ميدهد. علاوه بر اين موانع، تجارب گذشته هم مانعي براي شكلگيري جبهه است.
وي افزود: مسألهي مهم ديگر نيز موانعي است كه راهحلهاي مشخصي دارد و ميتوان آنها را از طريق گفتوگوها در ميانمدت حل كرد. در واقع اصول مشتركي براي ساماندهي جبهه مورد نياز است و برداشتهاي متفاوتي از دموكراسي وجود دارد.
مدني همچنين با اشاره به آمار و ارقامي دربارهي كاهش توان مالي مردم، گفت: اگر فقر و مشكلات معيشتي مردم ناديده گرفته شود به معني اتفاقي است كه در هشت سال گذشته دوران خاتمي افتاد و بخش زيادي از اصلاحطلبان نااميد يا محروم ميشوند.
وي مانع ديگر را برنامهي مشترك ميان افراد و احزاب خواند و افزود: به طور كلي صرف گرايش به اصلاح همگرايي بين شخصيتهاي سياسي مبتني بر انگيزههاي متفاوتي است. احتمال يا امكان شكلگيري جبهه به موانع جدي نياز دارد كه رفع آن پروژهي عميق و جدياي را ميطلبد. اگر بدون توجه به اين ابعاد بحث جبهه مطرح شود پروژهي معطوف به شكستي ميانجامد كه به زودي مضمحل ميشود.
مدني همچنين گفت: اينكه ضرورت جبههي دموكراسيخواهي احساس ميشود به معناي شكلگيري آن نيست. طبيعتا شكلگيري جبهه در اين فرآيند از ائتلاف موردي تا جدي فراگير ممكن است.
وي اظهار داشت: عدم تمايل به كارهاي جمعي و تمايل به كارهاي فردي اين وضعيت را به وجود آورده است و نوعي فردگرايي در كنار تمايل و حركت جمعي هميشه مانعي براي تلاشهاي جمعي بوده است.
مدني گفت: ممكن است نهايتا گفتماني كه به حركت در چارچوب ساختار قدرت تأكيد دارد گفتمان مسلط شود.
اين مدرس دانشگاه در پايان دربارهي مسألهي گنجي، اظهار داشت: در اين مورد ميتوان هم موضع انساني گرفت و هم موضع افكاري؛ ولي من با هر اقدام انسان دوستانهاي كه موجب احقاق حقوق وي شود، موافقم.
انتهاي پيام