وضعيت اسفناك هگمتانه... آذرنوش: حفاري در تپه حتا با وجود امكانات بيشتر مستمر نخواهد بود هنگامي كاوش ميكنيم كه براي كسب اطلاعات هيچ راه ديگري نباشد/2/
حفاريهاي كامل تپه هگمتانه مورد نظر پژوهشكده باستانشناسي نيست. بزرگترين وظيفه ما در شرايط فعل،ي در درجه نخست، حفظ اين آثار و نگهداري آنها براي آغاز پژوهشهاي علمي درست و بههنگام است. مسعود آذرنوش ـ رييس پژوهشكده باستانشناسي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ـ با بيان اين مطلب افزود: خودم ازجمله افرادي هستم كه با حفاري كل منطقه موافق نيستم. بهنظرم كاوشهاي باستانشناختي به عنوان راه حل نهايي بايد مورد توجه قرار گيرد؛ نه به عنوان كاري عادي و روزمره. هنگامي بايد كاوش كرد كه هيچ راه ديگري جز كاوش، براي كسب اطلاعات وجود نداشته باشد. يعني اگر راههاي ديگري وجود دارد، بايد به آنها متوسل شويم؛ نه به كاوشهاي باستانشناسي. چراكه حفاريها و اصولا چنين تحقيقاتي، حتا وقتي به نظر نميآيد هم مخرب است و اين امري است جبرانناپذير. وي در ادامه افزود: از هر محوطه باستاني فقط يكي داريم و وقتي آن را حتا در بهترين شرايط حفاري ميكنيم، كار تخريبي انجام شده است؛ چراكه بازگشتناپذير است. حال وقتي انجام چنين كاري لازم است، بايد هنگامي انجام شود كه به بهترين امكانات علمي نيز در زمان خود مجهز باشيم. درحاليكه غالبا متاسفانه چنين نيست. پس بايد تا جايي كه ميتوانيم از كاوش جلوگيري كنيم؛ مگر اينكه كاوش بهعنوان آخرين راه حل مورد توجه باشد. هر روز كه ديرتر حفاري كنيم، به اين معناست كه روز ديگر ميتوانيم اطلاعات بيشتري به دست آوريم؛ چراكه با آگاهي، علم و تجهيزات بيشتري، با آن روبهرو خواهيم بود.آيندگان حتما تواناتر از نسل ما در كسب اطلاعات خواهند بود. همانطور كه ما نسبت به گذشتگان آگاهتريم. درنتيجه اگر امكان داشته باشد، بايد تا جايي كه ميتوانيم حفاري نكنيم. سرپرست هيات كاوش در تپه هگمتانه در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار داشت: طبيعتا در سطح كشوري مثل ايران كه هزاران اثر باستاني در قلمرو آن است، اين نگراني هميشه وجود دارد كه قادر به حفاظت درست از آثار نباشيم. همانطور كه به عقيده من، اين نگراني بايد در سطوح ديگر كشور نيز موجود باشد. اما اشاره ميكنيم حفاظت از آثار مهمترين وظيفه سازمان ميراث فرهنگي كشور است و تنها وظيفه اين نهاد نيست. اين وظيفه زماني بروز مييابد كه دست به حفاري ميزنيم. آنگاه، بايد بسيار نگران باشيم كه تمام تمهيدات لازم را براي حفظ و نگهداري و ارايه آثار در درجه اول به خواستاران جهاني و بعد به نسلهاي آينده به كار بريم. آذرنوش انجام حفاريها را طي سال، با توجه به محدوديت طبيعي آن، نيازمند در اختيار قرار گرفتن امكانات بسيار دانست و گفت: اگر بخواهيم حفاريهاي مستمر را در طول سال، به زنده نگاه داشتن محوطه بهواسطه حضور گردشگر نسبت دهيم، بايد گفت: در زمستان و در فضاي باز، به دشواري ميتوان كار كرد. مثلا ميتوان تصور كرد از پوششهاي پلاستيكي بزرگ كه بخشي از محوطه و قسمت كارگاه را در برگيرد، استفاده كرد؛ تا بتوان در زمستان هم با گرم كردن درون آن به فعاليتهاي كاوش ادامه داد. اما بايد ديد اين امر تا چه حد نياز اجتماعي، علمي و اقتصادي است. بايد ديد وقتي در زمستان حدود 50 سانتيمتر برف وجود دارد، آيا گردشگر بازديدكنندهاي خواهيم داشت و درصد آنها چقدر است كه به تداوم سرمايهگذاري در محوطه در طول سال ميارزد يا خير؟ چراكه اگر قرار باشد در طول سال حفاري كنيم، به اين معناست كه همواره بايد يك تيم بزرگ در اين محل مشغول تجزيه و تحليل اطلاعات و دادههايي باشند كه از حفاريها به دست ميآيد. وي ادامه داد: اگر قرار باشد بررسي كاوشها پس از انجام آن به طور سيستماتيك ادامه يابد، امكانات بسياري بايد براي آن فراهم باشد كه يك تيم 20 نفري هم علاوه بر هيات كاوش، مداوم مشغول به كار باشد. اما ميتوانيم پس از لايهنگاري و تشخيص دقيق دورههاي باستاني تپه، كار را در سطح و سيع تري گسترش داده و آن زمان ميتوان به جاي يك ماه فعاليت، سه ماه فعاليت داشت. البته در طول فصلي كه هگمتانه حداكثر گردشگر را پذيراست. آذرنوش درخصوص همكاري مجدد با سرپرست گذشته هيات كاوشهاي محوطه گفت: يكي از مهمترين نتايج كاوش، انتشار و ارايه گزارش است. با وجود اعتقاد عميق به تجربه بسيار هر باستانشناسي كه در ايران فعال است و ازجمله جناب آقاي صراف، اما بايد توجه داشت اين تجربيات بايد در نحوه ارايه گزارش و انتشار آنها متجلي شود. تجربه ما نبايد صرفا ميداني باشد، عمليات ميداني تنها بخشي از فعاليت پژوهشي است و بخش بزرگتر آن تهيه گزارش است. در طول سالهاي گذشته فقط چند مقاله كوتاه از اين تپه منتشر شده است؛ درحاليكه 11 فصل كار با اين گسترش، بايد حجم بسياري اطلاعات در اختيارمان قرار دهد. در حالي كه اين مسؤوليت اخلاقي را بر عهده داريم، بايد به نحوي نسبت به آن اقدام شود. در هر صورت، نيازهاي جامعه ما بسيار است و اگر قادر نباشيم به پولي كه در چارچوب پژوهش بنيادي خرج ميشود، توجيه كنيم، نبايد آن كار را انجام دهيم. اما ميتوانيم برنامه را در سطح يك كار بينالمللي ادامه دهيم؛ چراكه تپه هگمتانه پتانسيل انجام چنين كاري بزرگ و گسترده را دارد. وي در پاسخ به اين پرسش كه چرا تاكنون گزارش حفاريهاي فصول گذشته به چاپ نرسيده است، عنوان كرد: دكتر صراف سالها زحمات بسياري در اين محوطه كشيد، اما متاسفانه هنوز نتوانستهايم گزارشهاي او را دريافت كنيم. پژوهشكده در سالهاي اخير انتشارات بسياري داشته است، بديهي است اگر گزارشها به دست ما برسد و به گونهاي براي چاپ آماده باشد، حتما در اين مورد اقدام ميكنيم و اميدواريم كه دكتر صراف در اين راه به ما كمك كند. رييس پژوهشكده باستانشناسي همچنين درباره ميزان تخصيص اعتبار در نظر گرفته شده از سوي مقام معظم رهبري براي انجام كاوشها اظهار داشت: البته توجه مقام معظم رهبري در مورد اين محوطه باستاني، در سفرشان به همدان، يكي از مهمترين دلايل دلگرمي سازمان ميراث فرهنگي براي حمايت از طرحهاي مربوط به هگمتانه است. اما فعلا صرفا عمليات پژوهشي محدودي داريم. گسترش اين عمليات در بخشي از سال امكانپذير است و فكر ميكنيم اگر بخشي از مبالغي كه قرار شد با عنايت مقام معظم رهبري در اختيار مسائل پژوهشي قرار گيرد، بهواقع اختصاص يابد، ميتوان نتايج گستردهتري هم براي اين برنامه متصور شد. اما فكر مي كنم تپه هگمتانه گسترده است و حجم زيادي از مبلغ اعتبار بايد به خريد اراضي و آزادسازي محوطه اختصاص يابد و لابد برنامههاي آن تهيه شده است. اما در مورد كارهاي پژوهشي در گذشته، برنامه ريزي جهت گسترش آنها انجام شده و فكر ميكنيم هنوز اين برنامهها موجود باشد. فعلا به رقمي 300 ميليون توماني در سال ازسوي سازمان براي انجام فعاليتهاي پژوهشي رسيدهايم كه نميدانم آيا اين مبلغ تاكنون اختصاص يافته است يا خير؟ انتهاي پيام