با «عبدالله مؤمني»، دبير تشكيلات دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) قرار گفتوگو داشتيم، از او خواستيم تا براي انجام گفتوگو به دفترش برويم، ولي گفت كه دفتر تحكيم، دفتر ندارد. ما ميزبان او شديم، با حوصله به پرسشهايمان پاسخ گفت. در هر حال انتخابات شوراي مركزي نزديك است و ممكن است او ديگر دبير و يا عضو اين تشكيلات هم نباشد.
او 28 ساله و در شرف فارغ التحصيلي از كارشناسي ارشد برنامه ريزي رفاه اجتماعي از دانشگاه علامه طباطبايي است.
مؤمني اميدوار است كه در صورت تغيير رويكرد اصلاحطلبان در شرايط پيش آمده، با آنها همگراتر شوند. او همچنين اصلاحات را در حوزههايي شكست خورده ميداند، ولي معتقد است كه در حوزهي عمومي پيشرفتهايي داشته است.
مومني با تمام گلايهها و انتقاداتش نسبت به خاتمي، «حس نوستالوژيكي» از رفتن او دارد و خطاب به خاتمي ميگويد: «گفتوگو آيين درويشي نبود / ورنه با تو گفتوگوها داشتيم»
ايسنا: موضع شما دربارهي انتخابات نهم، عدم شركت در آن بود. آيا تصور ميكنيد كه نتيجهي انتخابات شكست شما را در پي داشته، يا تنها معتقديد كه بقيهي فعالان سياسي اشتباه كردهاند؟
مؤمني: در عرصهي سياسي حقانيتي براي ايدههاي سياسي قائل نيستم كه با شكست و به بنبست رسيدن يك سازوكار سياسي آن ايده را باطل بدانم و يا ايدههايي را كه در حوزهي سياسي سرافراز بيرون آمده حق بدانم. بلكه معتقدم ايدههاي سياسي در طول زمان بر اثر كنشهاي سياسي خودشان را نشان ميدهند.
در مورد دفتر تحكيم وحدت هم كه رويكرد آن عدم شركت بود، اتخاذ اين رويكرد و استفاده از اين تاكتيك ناظر به استراتژيهاي حاضر در صحنهي سياسي بود. كنشگران اصلاحطلب حاضر در صحنهي انتخابات از شيوههايي براي ورود به ساختار قدرت استفاده ميكردند كه به نوعي از نظر ما در طول حضور در قدرت شكست خورده بود، عدم حضور ما ناظر به شكست ديدههاي شركت در انتخابات بود كه از آن طريق اصلاح ساختار سياسي را ممكن نميدانستيم و معتقد بوديم بايد رويكرد عدم شركت را مطرح كنيم كه ناظر به اصلاحات بيرون از ساختار بود.
اصلاحطلبان درون ساختار بر ايدهي اصلاح از درون اصرار ورزيدند، ولي با توجه به اينكه ما آن را براي تحقق اصلاحات و دموكراتيك كردن ساختار قدرت كارآمد نميدانستيم و رويكرد اصلاح بيرون از ساختار را مطرح ميكرديم آنها معتقد بودند با حضور در انتخابات و به دست گرفتن دولت ميتوانند مسير اصلاحات را ادامه دهند و تقويت نهادهاي مدني را فراهم كنند و در كل دولت محور بودند ولي ما به رويكرد بيرون از ساختار از طريق اصلاحات جامعهمحور و تغييرات جامعه مدني معتقد بوديم و ميگفتيم از طريق توجه به زيرساختهاي جامعه و ساماندهي مطالبات اجتماعي و ايجاد سازمانهاي مدني براي رهبري جمعي حركت اصلاحي ميشود حكومت را وادار به پذيرش اصلاحات كرد. از اين جهت معتقد بوديم ابتدا بايد به جامعه برگرديم و پيوند خود را با جامعه برقرار كنيم و بازيابي اعتماد عمومي را فراهم كنيم و بعد وارد سازوكار انتخابي شويم.
به نظرم اين انتخابات نشان داد كه ايدهي اصلاح از درون نميتواند براي اصلاحات كارساز باشد، همچنين انتقادها و مسائلي كه بر اساس شكل و شيوهي انتخابات مطرح ميكرديم به نوعي مويد ادعاهاي ما براي ترديد در دلايل شركت در انتخابات بود. يكي بحث اصلاح از درون كه از طريق جايگاه رييس جمهوري در انتخابات حضور پيدا كنيم و يكي خود انتخابات بود كه اين انتخابات نهم نشان داد اين دو چالش هنوز مرتفع نشده و وجود دارد. ضمن اينكه معتقديم مرور زمان كارآمدي يا عدم كارآمدي (نه از منظر حقانيت) ايدههاي سياسي را به اثبات ميرساند و نبايد زود قضاوت كنيم و نتايج انتخابات را تحليل كنيم ولي حداقل در كوتاه مدت نشان داد شيوههاي اصلاح از درون براي اقناع و به صحنه كشيدن مردم براي حمايت از اصلاحطلبان و همچنين تغييرات اساسي دموكراتيك مدنظر اصلاحطلبان در ساختار قدرت كارساز نيست.
ايسنا: براي شما انتخاب گزينههاي متفاوت در اين انتخابات هيچ تفاوتي نداشت؛ اصلاح طلب يا اصولگرا؟
مومني: من شخصا فكر ميكنم انتخاب يك گزينهي اصلاحطلب ممكن بود از منظر رعايت مصالح و منافع ملي بهتر از يك گزينهي وابسته به اقتدارگرايان راديكال باشد. ولي مجموعهي اتحاديه احساس ميكردند اگر يك گزينهي اصلاحطلب هم باشد نهايتا بهتر از خاتمي نميتواند عمل كند. من شخصا معتقدم تفاوت داشت چراكه اگر ما پروژهي اصلاحات ساختاري را دنبال ميكنيم حضور فردي براي با ويژگيهايي غير از فرد منتخب براي گذار مسالمتآميز به سمت اصلاحات ساختاري بهتر بود.
ايسنا: آيا برنامهي عملي براي كاهش فاصله با متن جامعه كه در بيانيهي تحليل انتخابات شما به آن اشاره شده داريد؟
مؤمني: فكر ميكنم مشكلي كه اصلاحطلبان و تمام بخشهاي اصلاحطلب از جمله سياستمداران، مطبوعات و احزاب داشتند و در اين انتخابات كاملا نشان داده شد اين است كه به طبقات پايين جامعه نگاه نميكردند و اساسا تمام لايههاي اصلاحطلبان در تعريفشان از اصلاحات، دموكراسي و توسعه نگاه تك سويهي سياسي داشتند و عدم توجه اصلاحطلبان به حوزههاي غيرسياسي يكي از چالشها و مشكلات اساسي اصلاحطلبان بود و نشان داده شد كه آنها در زمان حكومتشان نسبت به مطالبات غيرسياسي مردم بيتفاوت بودند.
در جامعهاي مثل ايران جامعهي مدني قوي نيست و احزاب توسعهيافته نهادينه نشدهاند، لذا انتخابات فرصت خوبي براي شناسايي خواستههاي مردمي است. در طول اين انتخابات اصلاحطلبان كه با شعار استفاده از فضا و فرصت سياسي قبل از انتخابات در صحنه بودند و يكي از دستاوردهاي آن را استفاده از فضاي سياسي قبل از انتخابات ميدانستند، از درك ذائقهي عمومي مردم ناتوان بودند.
اصلاحطلبان نتوانستند مردم را درك كنند كه در طول سالهاي گذشته به واسطهي عملكرد اقتصادي دولت هاشمي و خاتمي، طبقهي فرودست فربه شده و به نوعي احساس ميكنند در اثر همين برنامههاي اقتصادي معيشتشان با مشكلات جدي روبرو هست.
همچنين اين انتخابات نشان ميدهد جنبش دانشجويي و اصلاحي در پيوند با مردم نبود و اگر قرار باشد اصلاحات و روشهاي رفرميستي استمرار پيدا كند بايد براي تداوم اصلاحات رابطهي آن با لايههاي اجتماعي ترميم شود و به نوعي پشتوانه به اصلاحات برگردد و مادامي كه پشتوانه به نفع بخشهاي ديگري از قدرت مصادره شود شاهد احياي جنبش اجتماعي نخواهيم بود، احياي جنبش دانشجويي به استراتژيهايي كه اصلاحطلبان طرح ميكنند برميگردد.
ايسنا: اتخاذ نقش ديدهبان جامعه مدني [كه در بيانيهي اخير مطرح شد] بر مبناي چه تحليلي اتخاذ شده است؟ مهمترين زمينهي لازم براي عملي شدن اين نقش چيست؟
مؤمني: در طول سالهاي گذشته تصور غلطي كه براي مواضع جنبش دانشجويي وجود داشت اين بود كه حكومت و جناحهاي سياسي به جنبش دانشجويي در قامت رقيب نگاه ميكردند، در حالي كه جريان دانشجويي بنا به خصلتها و كار ويژهها نميتواند اساسا در قامت يك كنشگر و رقيب و نگاه معطوف به قدرت ظاهر شود و از اين جهت نقش ديدهباني جامعهي مدني و داوري مناسبات سياسي را براي دفتر تحكيم وحدت مطرح كرديم.
همين آقاي احمدينژاد كه بحث مبارزه با فقر و فساد و تبعيض را مطرح كردهاند، بايد كسي هم باشد كه از اين رييس جمهور منتخب بخواهد و بگويد كه ما خواهان عملي شدن اينها هستيم و بيتفاوت نيستيم.
از اين جهت معتقديم نقش ديدهباني جامعهي مدني و داوري چه براي جامعهي مدني و چه حكومت ميتواند دفتر تحكيم را به جايگاه واقعي خود برگرداند و ظاهر شدن در همين قامت ديدهباني جامعهي مدني ميتواند به نوعي بدبينيها و بياعتماديهاي شكلگرفته مرتفع شود.
كاركرد دانشجويان كه نقادي است ايجاب ميكند كه به نقش داوري عمومي و ايفاي نقش وجدان اجتماعي جامعه كه از قبل ديدهباني جامعه مدني ايجاد ميشود به نقد آگاهيهاي كاذب و رفتار و عملكردهاي غلط اپوزيسيون و بخشهايي از حكومت بپردازد. تا زماني كه جنبش دانشجويي از نقش وجدان اجتماعي جامعه ظاهر نشود و به بخشهايي از حكومت نپردازد و نقش داوري بازي نكند شاهد كاهش اين اثربخشي خواهيم بود.
ايسنا: گفتهايد كه ميخواهيد بر دولت آتي نظارت داشته باشيد و آن را به صورت بيطرفانه و منصفانه نقد كنيد، به نظر شما اتخاذ اين موضع نيازمند چه ابزارها و زمينههايي است؟ چه ميزان چنين كاري ميتواند ارتباط شما را با بدنهي جامعه تقويت كند؟
مؤمني: ايفاي نقش نقادانه و ارزيابي منصفانه از عملكرد دولت جزء برنامههاي جريانهاي دانشجويي است و معتقديم نبايد دربارهي عملكرد دولت و جرياني كه ميخواهد سر كار بيايد قضاوت پيشيني داشته باشيد. انتظاري كه ما از حكومت داريم اين است كه حق فعاليت آزادانهي تشكلهاي دانشجويي را به رسميت بشناسند و از دخالت و دستاندازي در امور داخلي تشكلها جلوگيري كند. در سطح كلان نيز حق فعاليت آزاد براي احزاب و نهادهاي مدني به رسميت شناخته شود و كنشگران عرصهي سياسي بدون ترس و دلهره دست به كنشگري سياسي بزنند.
اگر دولت حق شهروندي و دگرانديشي را براي شهروندان كه با مشي مسالمتآميز وارد شدهاند به رسميت بشناسد نگرانيهايمان نسبت به حكومت كمرنگتر ميشود ولي مادامي كه اين حق به رسميت شناخته نشود، طبيعي است بدبينيها و بدگمانيها از طرف كساني كه حقشان ضايع شده وجود دارد.
همچنين اگر قرار باشد حكومتي روي كار بيايد و جرياناتي كه وظيفهشان نقادي است از وظيفه سر باز زنند، به نوعي بدنهي جامعه از آنچه در ساختار قدرت اتفاق ميافتد بياطلاع ميشود. وظيفهي جنبش دانشجويي، احزاب، مطبوعات، روشنفكران و نخبگان، نقادي منصفانهي عملكرد حكومت و دولت است و اگر اين نقادي درست صورت بگيرد هم حكومت و حكومتگران را متوجه خطاهاي خود ميكند كه در صدد برطرف كردن آنها برآيد اگر قصد برطرف كردن داشته باشند و هم اينكه مردم را به عنوان صاحبان اصلي حكومت و كساني كه مشروعيتدهندهي نظام سياسي هستند را از اتفاقاتي كه در ساختار قدرت ميافتد مطلع كنند و مردم متوجه شوند در يك ساختار كه مشروعيت خود را از مردم ميگيرد چه كنش و واكنشي در حال وقوع است. فكر ميكنم نقدهاي بيرحمانهي جريان دانشجويي و راديكاليسم جزء خصيصههاي حركت دانشجويي است.
ايسنا: اين به قول شما «نقدهاي بيرحمانه»، با «نقدهاي منصفانه» كه در بيانيه آمده تعارض ندارد؟
مؤمني: چرا، بخشي از آن محصول شرايطي است كه اگر با جنبش دانشجويي برخورد سركوبگرايانه شود، آنها را از حقوق اوليه، مسلم خود محروم كنند و بيشتر به دنبال مايوس كردن اينها باشند نهايتا منجر به حادثهاي مثل 18 تير ميشود كه بخشهايي از حكومت هم مسبب آن بودند. نبايد انتظار داشته باشيم كل رفتارهاي دانشجويان منطقي و كل نقدها منصفانه باشد. ولي معتقدم اگر جنبش دانشجويي در مواقعي در نقادي تندروي داشته باشد كه قطعا هم داشته – مگر ميشود عملكرد جرياني را فارغ از خطا و اشتباه دانست؟- به رفتارهاي حكومت با دانشجويان برميگردد. مثل اينكه شما يك سيلي به من بزنيد، بعد انتظار داشته باشيد مودبانه بگويم كار شما اشتباه است، ممكن است يك سيلي و لگد هم بزنم، ولي اين معلول كنشي است كه شما با من داشتيد.
نقدهاي تند جريان دانشجويي نيز عكسالعملي در پاسخ به كنشهاي تندي بود كه بخشهايي از حكومت با دانشجويان داشته است. در اين شرايط اگر حكومت به جايگاه، منزلت و اعتبار دانشجويان توجه ميكرد و براي آنان ارزش ذاتي قائل ميشد، طبيعي بود كه اگر نقدهاي صورتگرفته خارج از چارچوب و روال منطقي بود ارزيابيها هم اينطور بود كه ميگفتند اين نقد درست نيست ولي ارزيابيها زماني كاملا درست است كه رفتار حكومت را منطقي و قابل دفاع بدانيم و در كنار آن بگوييم در كنار رفتار منطقي حكومت دانشجويان نقد منطقي ارائه نكردند. زماني كه ما عملكرد دولت را غيرقابل دفاع ميدانيم و همهي بخشهاي حكومت تاييد كردهاند كه در سالهاي گذشته به طور صحيح با دانشجويان برخورد نكردهاند، بدون هيچ چشمداشتي از خاتمي حمايت كردند و براي تحقق اصلاحات مورد نظر خاتمي هزينه دادند و او نيز كمترين توجهي به مطالبات بخش دانشجويي دارد، طبيعي است كه نقدها از قالب منطقي خارج ميشود و خاتمي در 16 آذر سال پيش كه با دانشجويان ديدار كرد كاملا متفاوت از سالهاي گذشته بود و به نظرم با دانشجويان با كمي تحكم صحبت ميكرد، ادبياتي كه انتخاب كرده بود، شبيه ادبيات بخشهايي ديگر بود كه دانشجويان به آن انتقاد داشتند، طبيعي است دانشجويان در اتخاذ نقادي ممكن است از اين روال منطقي خارج شوند.
من معتقدم نقدهايي كه به اين شيوهي نقادي دانشجويي وارد است تاثير و تاثري است كه از حكومت، نخبگان يا حتي خاتمي دارد و متقابل است و وقتي يك كنش غيرمنطقي و غيرمنصفانه در بخشهايي در جامعه كه نبايد اين كارها را انجام دهند طبيعي است در واكنش آن نقدي صورت ميگيرد با همان مايه و ادبيات.
ادامه دارد...