حسامالدين علامه، سپس با تاييد سخنان صفارهرندي دربارهي جايگاه احزاب و روشنفكران تاكيد كرد: معادلاتي كه در مرحلهي دوم شكل گرفت معادلات پيچيدهاي نبود، بحث عدالت اجتماعي بود.
وي افزود: عدالت اجتماعي بر دو محور ميچرخد؛ يكي رفع فقر و توزيع ثروت و عدالت در توزيع و توليد و ديگري مبارزه با فساد و تبعيض. اينگونه نيست كه مردم فقط خواهان عدالت در توزيع باشند و بگويند اين ثروتها را در جامعه پخش كنيم و اگر يكي بگويد من اينقدر ميدهم يا نفر بعدي بگويد بيشتر ميدهم، براي مردم كافي باشد. آنچه كه مطمئنا مردم ما با فهم بالايي كه دارند متوجه شدند اين است كه بايد مقدم بر عدالت توزيع، عدالت در توليد هم وجود داشته باشد. همچنين مبارزه با فساد و تبعيض هم وجود داشته باشد. هاشمي بيشتر بر رفع فقر و مباحث تامين اجتماعي و عدالت اجتماعي كار كرد. در حالي كه مردم بيشتر با توجه به شايعاتي كه متاسفانه بعضا بيش از حد بزرگ شده بود همزمان خواهان مبارزه با فساد و تبعيض هم بودند.
دبير انجمن اسلامي دانشگاه تهران اظهار داشت: هاشمي به يك نوع خاص از توسعهي سياسي و آزادي جامهي عمل پوشاند و آن اين بود كه با سياست خصوصيسازي و سياست تعديل، اختلاف طبقاتي ايجاد كرد. وقتي اختلاف طبقاتي ايجاد ميشود درصد بسيار كمي از مردم كه طبقهي مرفه بودند در هرم مازاد نيازهايشان يكي دو طبقه ارتقا پيدا كردند. دسترسي به ماهواره پيدا ميكنند و خواهان روزنامه ميشوند و وارد بحثهاي روشنفكري مبتني بر شكمسيري ميشوند، هم آزاديهاي جديد اجتماعي ميخواهند و فضاي باز پارتي و ... طلب ميكنند و منبع فكري و خبريشان هم ماهواره و سلطنتطلب و ليبرال دموكراتي كه در غرب نشسته و بدون توجه به فضاي بومي كشور يك سري توقعاتي را به تودهي مردمي تحميل ميكند كه اصلا آن توقعات، توقعات نه تنها فعلي آنها نيست حتي من اعتقاد دارم توقعات آينده آنها هم نخواهد بود(صفارهرندي تاكيد ميكند).
علامه ادامه داد: سياست تعديل و خصوصيسازي و فضاي رانتخواري كه در كشور به وجود آمده بود عامل مهمي در تاثيرگذاري تخريبهايي كه برعليه هاشمي ميشد بود. واقعيت اين است كه هاشمي در اين انتخابات نماد حاكميت بود و اتفاقا مردم به حاكميت اعتراض داشتند. اگر ما اين را درك نكنيم و براي آن چارهاي نينديشيم و نماي خوبي از خواستههاي مردم در دولت آينده برآورده نكنيم برايمان مشكلساز خواهد شد.
علامه گفت: علت سرخوردگي نخبگان و روشنفكران، بيشتر بودن سقف مطالبات آنها نسبت به ظرفيتهاي جامعه و جمهوري اسلامي است. نخبگان وقتي ديدند كه مطالبات در درون روند فعلي برآورده نميشود دچار سرخوردگي شدند و راي ندادند.
سپس سيادتي ضمن ابراز خوشحالي از آنچه كه نزديك شدن گفتمان تشكلها خواند، گفت: در دورهي قبل از انتخابات در ميزگرد ديگري وقتي ما و دوستان حرف ميزديم اصلا حرف همديگر را نميفهميديم، يعني يك افتراق خيلي شديدي وجود داشت. الان خيلي خوشحالم كه حرفها مثل هم شده. عدالت اجتماعي، مردم، خط امام(ره) و ... براي من خيلي جالب است. ديگر بحثهاي آزادي بيان و سياسي نيست، گويا كه اين نيازها اقناع و ارضا شده و نيازهاي ديگري آمده است.
سيادتي گفت: دوستان دوم خردادي ما امانتداران مناسبي براي واژهي اصلاحات نبودند. اينكه بنده ابا دارم بگويم اصلاحات شكست خورد به همين نكته برميگردد كه دوم خرداد بازخوردي از يك نياز جامعه بود و آن نياز جامعه به طور كاذب القا نشده بود. من اعتقاد دارم كه دوستاني كه در دوم خرداد و 18 خرداد راي آوردند با اين پشتوانه رايشان ميتوانستند اصلاحات واقعي را انجام دهند.
سيادتي ضمن انتقاد از آنچه كه «شخصي كردن خطبههاي نماز جمعه» ميداند، گفت: كسي كه ميآيد در خطبهي نماز جمعه، بايد به نيازهاي جامعه و مسايلي كه در جامعه مطرح است آگاه باشد، نه اينكه در خطبههايشان از خودش شخصا دفاع كند و قلم عفو بر گناهان ديگران بكشد.
سيادتي در پاسخ به سخنان علامه در مورد تخريب هاشمي در انتخابات گفت: تخريبي كه ميفرمايند از يك كانديداي خاص وجود داشت ريشهاش را بايد در حول و حوش دوم خرداد جست و جو كرد، دوستاني كه از اين تخريب سود ميبرند و نتيجهي كارشان در انتخابات مجلس كاملا مشخص بود؛ در اين انتخابات تخريب دوطرفه بود.
وي افزود: از اين 5 ميليون CD و غيره كه مطرح شد يك نمونه هم به دست من نرسيد. اگر دوستان دارند بياورند ما هم ببينيم بلكه ذهنمان از يك بخش نظام خراب شود!!!
صفارهرندي هم گفت: SMS هاي راجع به احمدينژاد براي ما رسيد.
سيادتي ادامه داد: شايعاتي هم مطرح شد كه البته دوطرفه بود اما اين سمتاش بيشتر ميچربيد. بيشترين تخريبها عليه احمدينژاد بود. همه ميگفتند كه احمدينژاد پاپتي پابرهنه كه راي نميآورد و خيلي جالب بود كه خداوند دلها را به سمت كانديداي اصلح هدايت كرد، كانديدايي كه هدف او تسخير چشمها نبود، تسخير قلبها بود. در اين انتخابات به واسطهي تبليغات ساده روي كاغذ A4، مقوا و تبليغاتي كه برآمده از خود هويت ملي ما بود تمام هجمههاي تبليغاتي شكست خورد.
دبير جامعهي اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران گفت: درست است كه ما با خانم شيرين عبادي مشكل داريم اما گاه حرف حق از بعضي افراد صادر ميشود. ايشان گفتند احمدينژاد براي اين راي آورد كه از ابتدا تا انتها يك حرف ميزد.
سيادتي با بيان اينكه «به اعتقاد آقايان ما منافع دايمي داريم، نه دشمنان دايمي» گفت: كساني كه تا چند سال پيش همديگر را تخريب ميكردند يك دفعه آمدند پشت يك نفر جمع شدند و منافعشان به گونهاي در خطر افتاد كه حاضر شدند از چهرهاي كه مدتها به او بد و بيراه ميگفتند حمايت كنند.
وي افزود: مردم هنوز اعتقاد دارند كه سيستم و نظام جوابگوي نياهايشان هست و تنها با انتخاب يك فرد اصلح ميتوانند نيازهايشان را برآورده كنند. يعني اصلاح ساختار نظام بايد توسط يك نيروي خودي انجام شود كه لزوما از عناصر سابقهدار انقلاب نيست.
سيادتي گفت: بسياري از مسوولاني كه امروز بر اريكهي قدرت هستند اعتقادي به اين ندارند كه انقلاب اسلامي تقابلي با دنياي غرب است؛ تقابل حاكميت ارزشهاي معنوي و اسلامي با اباههگري و هواي نفسخواهي.
مهدي درويش در ادامهي ميزگرد ايسنا، با اشاره به سخنان صفارهرندي دربارهي ريشهدار نبودن احزاب در ايران گفت: اتفاقا اين انتخابات نشان داد كه احزاب واقعا در جامعه ريشهدارند، بهخصوص احزابي كه در طول 8-7 سال اخير به وجود آمدهاند چه در جناح چپ و چه در جناح راست. اينها نمايندهي يك قشر جامعهاند هرچند اين قشر محدود باشد. كارگزاران سازندگي يكي از بارزترين اين نمونههاست، جداي جبههي مشاركت كه اتفاقا خيلي جديتر ريشه در طبقات اجتماعي دارد. در شهرهاي بزرگ عدهي زيادي به كارگزاران اعتقاد دارند هرچند مشخصات خاصي داشته باشند، ولي يك قشر و طبقهي اجتماعي هستند. ما نميتوانيم آنها را ناديده بگيريم. نميتوانيم بگوييم فلان حزب دستساز است و فلان حزب دولتساز، بالاخره اين احزاب وجود دارند و قشري را نمايندگي ميكنند.
اين عضو طيف شيراز دفتر تحكيم وحدت با اشاره به دستاوردهاي اصلاحات گفت: اينكه امروز خواستهي اول، آزادي بيان و فضاي باز سياسي نيست به اين دليل است كه امروز اينها بديهي شدهاند، ما در سال 76 شاهد چنين فضايي نبوديم. در سال 76 حتي در يك خبرگزاري دولتي كسي نميتوانست بنشيند و عليه هاشمي تندترين حرفها را بزند. اين فضا دستاورد حداقلي خاتمي و دولت اصلاحات است.
وي گفت: خاتمي در دوم خرداد يك چهرهي جديد بود و در تقابل با نمايندهي وضعيت فعلي حكومت ديده شد، براي همين راي آورد و اينكه احمدينژاد گفت سوم تير در ادامهي پديدهي دوم خرداد بود واقعيتي است.
درويش گفت: ما نبايد در حمايت از كسي كه دوست داريم همه چيز را تخريب كنيم و دولت اسلامي را فقط به 2-3 ماه رياست جمهوري و امثال نخستوزيري شهيد رجايي محدود كنيم. به نظر من اين جفاي بسيار بزرگي به امام(ره) و رهبر معظم انقلاب است.
وي افزود: امام(ره) و رهبري بارها از هاشمي تقدير كردهاند، اين يك واقعيتي است، اگر بگوييم آن دولت هم اسلامي نبود و الان آغاز دولت اسلامي است، پس به اين شكل بعد از 8 سال فرد ديگري ميآيد و ميگويد الان هم آغاز يك دولت اسلامي است! به اين شكل به اين نتيجه ميرسند كه دولت كه هيچ، رهبري هم اسلامي نبوده و بايد عوض شود.
ادامه دارد...