/هفتمين ميزگرد دانشجويي/1/ علمشاهي: ـ نقاط تفاوت شعار و عمل خاتمي بايد بررسي شود ـ شكل سنتي تصميمگيري در انتخابات از بين رفته است
هفتمين ميزگرد دانشجويي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با موضوع تاثير جنبش دانشجويي بر انتخابات نهم رياست جمهوري برگزار شد. در اين ميزگرد، «اميني» دبير اتحاديهي انجمنهاي اسلامي مستقل دانشگاهها و «احمد علمشاهي»، عضو طيف شيراز دفتر تحكيم وحدت حضور داشتند. به گزارش خبرنگار ايسنا، «احمد علمشاهي» نگاه خود به فضاي انتخابات را در حال حاضر چنين عنوان كرد: اين انتخابات از مهمترين وقايع بعد از انقلاب است. گرايشهاي مختلف سياسي يك كارنامهي عملكردي مشخص را در طول اين سالها از خود نشان دادهاند و رشد رسانهها بهويژه بعد از دوم خرداد باعث شده تا آگاهي سياسي مردم نسبت به قبل كاملا افزايش يابد. وي ادامه داد: ما شاهد تغييرات اساسي در جناحهاي سياسي كشور هستيم. پيش از اين هر جناح كانديداي خود را معرفي ميكرد و جناحها به اين شكل با يكديگر به رقابت ميپرداختند، ولي گروههاي سياسي در اين برهه با گسستهاي جدي مواجه شدهاند. شكل سنتي تصميمگيري در انتخابات از بين رفته است و هركدام از كانديداها پايگاه اجتماعي خاص خود را دارند. علمشاهي اظهار داشت: مسالهاي كه انتخابات را غير قابل تحليل كرده تشكيل جبههي آقاي هاشمي است. عدم شفافيت حضور او باعث پيچيدگي فضا شده و ما براي اولين بار شاهد چند گرايش هستيم. وي با تاكيد بر اين كه «تجربه نشان داده هر رييسجمهور منتخب تا هشت سال سمت رياست جمهوري را بر عهده خواهد داشت»، عنوان كرد: هر انتخابات گفتمان دههي بعد كشور را تعيين ميكند و به دنبال آن شاهد تغييرات اساسي در كشور خواهيم بود. به عقيدهي وي، ايران عضو جدي منطقهي خاورميانه است و با وجود پروندهي هستهيي ايران و حضور آمريكا در منطقه، حضور مردم در انتخابات و مشاركت حداكثري مورد توجه همهي كشورهاي منطقه، اروپا و آمريكاست. آنها منتظر نتيجهي انتخابات و فرد منتخب هستند. «پرويز اميني» نيز صحبتهاي خود را اينگونه آغاز كرد: دو نوع تحليل براي فضاي انتخاباتي الان ميتوان ارايه كرد؛ تحليل مبنايي و تحليل مقطعي. انقلاب اسلامي ايران تنها يك رفتار سياسي براي فروپاشي نظم سياسي نبود بلكه يك انقلاب فرهنگي بود. ما در عرصهي نظري و فكري گفتمان جديدي به عرصه آورديم كه ارزشهايي نوگرايانه داشت؛ سازگاري آزادي و حقوق بشر با دين، همگرايي بين قدرت و اقتصاد با اخلاق. اميني خاطرنشان كرد: وحدت علم و سياست با دين كه تحت عنوان جمهوري اسلامي يا مردمسالاري ديني مطرح شد آغازي بود براي اثبات مسالهي كارآمدي انقلاب اسلامي كه هم عرصهي فردي و هم عرصهي اجتماعي را در بر ميگرفت. دبيركل اتحاديهي انجمنهاي اسلامي مستقل دانشگاهها با اشاره به دو گفتمان اقتصادي و سياسي پس از سالهاي جنگ ابراز عقيده كرد: اين دو گفتمان نه تنها كارآمدي انقلاب اسلامي را اثبات نكردند بلكه از ارزشها و ادعاهاي خودشان هم منحرف شدند. مهمترين ضربهاي كه گفتمان اقتصادي به كشور وارد كرد، تحول فرهنگي و ارزشي بود. گفتمان انقلاب اسلامي، عدالتمحور بود، در حالي كه مركزيت در گفتمان اقتصادي با رفاه بود؛ آن هم نه با از بين بردن شكاف اقتصادي بلكه با بالا بردن نامتعادل دهكها. اميني افزود: دوران هشت سالهي گفتمان اقتصادي، خدمتگزار بودن حاكمان و ولينعمت بودن مردم را به اربابي حاكمان و رعيت بودن مردم تبديل كرد و نقش آنها در ادارهي كشور محدود شد. فساد اقتصادي بوروكراتيك در دوران توسعهي اقتصادي نهادينه شد؛ چرا كه مبارزه با اين نوع فساد نه تنها سرعت توسعهي اقتصادي را كاهش ميداد بلكه دلسردي حاكمان را نيز موجب ميشد. اميني در توضيح دوران هشت سالهي رياست جمهوري خاتمي گفت: در گفتمان توسعهي سياسي تلاش شد تا با تاكيد بر تكثر احزاب، آزادي بيان و رسانهها، تقويت جامعهي مدني، ايجاد دولت پاسخگو شعارهايي اينچنين، كارآمدي نظام اثبات شود ولي آنچه عملا شاهد آن بوديم، تعريف شهروند در يك چارچوب خاص بود. در اين دوران شهروند كسي بود كه به عنصر قدرت و ثروت متصل بود. وي تاكيد كرد: انقلاب با سه عنصر مردم، ارزشها و رهبري ديني به پيروزي رسيد كه در دورهي توسعهي اقتصادي و سياسي، دو مورد اول دچار دگرگوني و تغيير شدند. دبيركل اتحاديهي انجمنهاي اسلامي مستقل دانشگاهها، سپس به ارزيابي وضعيت گرايشات سياسي و آرايش آنها از نظر خود پرداخت: در حال حاضر با شش جبههبندي اصلي مواجهيم؛ تكنوكراتها كه با حمايت حزب كارگزاران سازندگي و حزب اسلامي كار و حزب اعتدال و توسعه و با همكاري رسانههايي چون روزنامهي جمهوري اسلامي و روزنامهي شرق، هاشمي و ولايتي را معرفي ميكنند. اصولگرايان سنتي كه با حضور حزب موتلفه، جامعهي اسلامي مهندسين، جامعهي روحانيت مبارز و جامعهي زينب و با همراهي روزنامهي جامجم و خبرگزاري فارس، لاريجاني را انتخاب كردهاند. طيف سوم شامل نوگرايان انقلابي است كه ائتلاف چهار نفره را در بر دارد كه بر رقابت با هاشمي تاكيد داشته و از حمايت روزنامههاي همشهري و سياست روز برخوردارند. اميني ادامه داد: جبههي ديگر مربوط به اصلاحطلبان راديكال است كه در حال حاضر معين را به عنوان كانديدا معرفي كرداند ولي از عارف و محققداماد نيز ميتوان به عنوان كانديداي سايهي اين طيف نام برد و در عين حال نزديك شدن آنها به هاشمي نيز بعيد به نظر نميرسد. طيف بعدي اصلاحطلبان ميانهرو هستند كه با همراهي روزنامهي آفتاب يزد از كروبي حمايت ميكنند. طيف ششم نيز شامل كانديداهاي منفردي است كه مجموعهي خاصي از آنها حمايت نميكند. وي جايگاه جريان دانشجويي را در اين جبههبندي چنين بيان كرد: جريان دانشجويي بايد طيف هفتم را شكل دهد و با راهبرد شفافسازي كه مبتني است بر به چالش كشيدن توانايي و دانايي كانديداها برآورد واقعي توان فكري و قدرت كاركردي آنها را ارايه دهد. اين فعال دانشجويي توضيح داد: نامزدها بايد برنامهي كاري خود را براي برونرفت از وضعيت موجود و ارتقاي سطح كارآمدي ارايه دهند. همچنين تيم اجرايي خود را براي عمل به اين برنامه معرفي كنند. حداقل براي جريان دانشجويي معرفي وزير علوم و وزير بهداشت كه مهمترين تاثير را بر رفتار دانشگاهيان دارند، اهميت بهسزايي دارد. اميني خاطرنشان كرد: جريان دانشجويي به جاي حمايت از افراد و مصاديق، بايد بر گفتمانها تاكيد كند؛ چرا كه جنبش دانشجويي به دليل استقلال از حوزهي اقتصادي و سياسي، قدرت جهتگيري نزديك با منافع ملي را دارد. دانشجويان با غالب كردن گفتمان ميتوانند كاري انجام دهند كه مردم فقط وظيفهي تطبيق كانديدا با گفتمان را داشته باشند. در ميان مردم، روند عقلانيت انتخاباتي رو به رشد است. سپس علمشاهي در توضيح تفاوت نقش جنبش دانشجويي در انتخابات گفت: احزاب سياسي از لحاظ منافع حزبي وارد انتخابات ميشوند و هدفشان رسيدن به قدرت است؛ در صورتي كه جريان دانشجويي در راستاي خواستههاي مردم و در جهت منافع ملي حركت ميكند. اين عضو دفتر تحكيم وحدت طيف شيراز اظهار داشت: جريان دانشجويي براي برگزاري انتخابات سالم، منطقي و قانونمند و دفاع از حق انتخابكنندگان و انتخابشوندگان تلاش خواهد كرد. همچنين سعي ميكند فضاي عرصهي سياسي را از طريق نقد نامزدها شفاف كند و اين جديترين نقش جريان دانشجويي است. علمشاهي با تاكيد بر اين كه «جريان دانشجويي در حال حاضر دچار معضل است»، افزود: همخواني جريان دانشجويي با جريان اصلاحات، سرنوشت اين دو را به هم گره زده است و اتفاقات مهم اين چند ساله فصل نويني را در جريان دانشجويي رقم زده است. وي خاطرنشان كرد: فشارهايي كه از سوي برخي نهادها در جريان كوي دانشگاه و خرداد 82 بر جريان دانشجويي وارد شد، باعث شد تا اين جريان وارد انفعال شود. از طرفي نيز عدم تحقق شعارهاي مطرح شده از سوي اصلاحطلبان وجود داشت و همهي اين مسايل باعث شد تا عدهاي از دانشجويان كار را رها كرده و يا عدهاي موضعي كاملا راديكال گرفته و انتخابات را تحريم كنند. اما آنچه حائز اهميت است اين است كه فاصله گرفتن جريان دانشجويي از حركتهاي مردمي تبديل به آفت اصلي اين جريان شده است. ادامه دارد ...