حسن جمشيدي: استاد آشتياني نه فيلسوف بود و نه صوفي بايد او را عارف نظري بدانيم كار مهم آشتياني درآوردن آثار فلسفي فراموش شده از زير خروارها خاك بوده است

يك پژوهشگر مشهدي گفت: سيد جلال‌الدين آشتياني بر خلاف ديگر حوزويان، خود را مقيد به نوشتن، آن هم فارسي نوشتن مي‌دانست.

حسن جمشيدي از شاگردان مرحوم آشتياني در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ضمن بيان مطلب فوق افزود: در حوزه‌هاي علميه ما انتقال علوم به شكل شفاهي و از نسلي به نسل ديگر صورت مي‌گيرد و نوشتن مرسوم نمي‌باشد.

وي گفت: در بين اساتيد، آناني كه هر چه مي‌خواهند بگويند، روي كاغذ بياورند، كم هستند، حتي بسياري از آثار به جا مانده از استاد مطهري هم، متن سخنراني‌هاي ايشان است كه بعدها تبديل به آثار مكتوب شده است.

اين معلم و پژوهشگر اظهار داشت: استاد آشتياني تنها كسي است كه در اين خصوص خود را مقيد مي‌دانست و ما هر چه از او داريم، همان آثار مكتوب ايشان است.

وي تصريح كرد: آشتياني يك انديشمند حوزوي فارسي نويس است كه پاورقيهاي كتاب‌هاي عربي را به هنگام تصحيح به فارسي مي‌نوشت.

جمشيدي با اشاره به اين كه در گذشته تمام متون علمي را در حوزه‌ها به عربي مي‌نوشتند و اين براي ما مشكلاتي را ايجاد كرده، افزود: در حال حاضر ما بايد ثابت كنيم كه مثلا بوعلي سينا، ايراني است چرا كه به سبب متن عربي آثارش، او را فيلسوف عرب مي‌نامند و مشكل ديگري كه در سال‌هاي اخير به وجود آمده، اين است كه روشنفكران معاصر ما به آلماني يا انگليسي مي‌نويسند و ما براي فهم متون علمي خود بايد عربي، انگليسي و فرانسه بياموزيم و همين مساله ما را دچار تاخير فرهنگي كرده است.

او معتقد است: آشتياني فهيمده بود كه زبان فارسي، ظرفيت بيان علمي را دارد و در همه‌ي كتاب‌هايش تاكيد مي‌كند كه زبان فارسي را دست كم نگيريم و از منزلت و موقعيت بالاي اين زبان، قرص و محكم دفاع مي‌كند.

اين پژوهشگر به خبرنگار ايسنا گفت: در بين علما و حوزويان ما، مساله ايران، مساله دوم است. براي فردي كه مثل آشتياني ايران مهم است و اين امررا در آثارش بارها نشان داده است. به عنوان مثال در جايي اظهار تاسف كرده كه يكي از فلاسفه ايران را عرب دانسته‌اند و تاكيدكرده كه اگر ايراني‌ها نبودند، چيزي كه ما الان به عنوان علوم اسلامي مي‌شناسيم وجود نداشت. بهترين كتاب كلام متعلق به ايراني‌هاست و نيز بهترين تاريخ اسلام را يك ايراني به نام طبري نوشته است

جمشيدي درباره‌ي كار ارزشمند ديگري كه مرحوم آشتياني انجام داده است، خاطر نشان كرد: گاهي گفته مي‌شود كه بعد از ملاصدرا تا زمان ملاهادي سبزواري، كار مهمي در عرصه فلسفه انجام نشده است و ديگر كسي را در اين بين نداريم. در حالي كه كار مهم آشتياني، در آوردن آثار فلسفي فراموش شده از زير خروارها خاك بوده است.

وي افزود: او تمام كتب موجود را خط به خط گشته و‌آثاري را درآورده و احيا كرده است كه اگر اين كار انجام نمي‌شد، بخشي از دامنه‌ي علمي ما حذف مي‌گرديد و ما از بسياري از فلاسفه بزرگ چون زنوزي و نوري اطلاعي در دست نداشتيم.

جمشيدي همچنين از كارهاي استاد آشتياني در زمينه‌ي عرفان ياد كرد و گفت: عمده‌ي تلاش و وقت استاد، صرف حوزه‌ي عرفان شد و بيش از آن كه در عرصه‌ي فلسفه كار كرده باشد، در حوزه‌ي عرفان، تحقيق، تصحيح و تاليف انجام داده است.

او ادامه داد: آشتياني نه فيلسوف است و نه صوفي، بايد او را يك عارف نظري دانست. از هر كس كه سوال كنيد مهم‌ترين كتاب او را مقدمه‌ي قيصري اعلام خواهد كرد اما خود آشتياني مهم‌ترين كارش را مشارق‌الدراري، مي‌داند كه كتابي در حوزه‌ي عرفان مي باشد.

اين پژوهشگر در پايان با بيان اين كه آشتياني با احاطه‌ي بي‌نظير خود بر علوم اسلامي مي‌دانست كه نقطه‌ي ضعف علوم اسلامي در كجاست و كجا كم كاري شده است. گفت: او ابتدا سراغ تاريخ فلسفه مي‌رود و سير فلسفه. جريان ترجمه و شروع آن را در كشورهاي اسلامي خوب بررسي مي‌كند و معتقد است كه ما اول بايد تاريخ را بدانيم و بر داشته‌هايمان مسلط شويم و به سبب مطالعات و پژوهش‌هاي اوست كه امروز براي من و ديگر محققان زمينه و امكانات لازم فراهم شده تا فلسفه‌ي مناطق مختلف ايران را در دوره‌هاي مختلف بررسي كنيم و مورد قضاوت قرار دهيم.

انتهاي پيام

  • جمعه/ ۵ فروردین ۱۳۸۴ / ۱۵:۱۰
  • دسته‌بندی: فرهنگ عمومی
  • کد خبر: 8401-00321
  • خبرنگار :