حماسه عاشورا و جلال‌الدين كزازي اين‌سوي همه نيكي‌وپاكي، آن‌سوي همه بدي‌وپليدي راز ماندگاري واقعه‌ كربلا فرهنگ، منش و باورشناسي ايرانيان در ستيز نيكي و بدي است

مير جلال‌الدين كزازي معتقد است: هر كس با رخداد كربلا آشناست، دل به كساني مي‌بندد كه در برون درشكسته‌اند؛ اما به راستي در داوري تاريخ، پيروزمندان هستند. اين پژوهشگر در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عنوان كرد: از ديدگاه‌هاي گوناگون به اين رخداد بزرگ تاريخي مي‌توان نگريست. در سرشت و ساختار اين رخداد رويارويي نيكي و بدي نمودي بسيار برجسته و چشمگير دارد؛ از اين روي داستان كربلا و رخداد بزرگ آن داراي ويژگي حماسه‌ي بسيار برجسته‌اي است. در ديگر جنگ‌هايي كه در درازناي تاريخ رخ داده است، به هر روي، ستيزه و چالش نيك و بد را مي‌توان ديد؛ يكي از دو گروه بيشتر گرايان به نيكي و گروه ديگر به بدي است؛ اما شايد هيچ جنگي را نتوان سراغ كرد ـ مگر در پهنه‌ي رازآلود و اسطوره ـ كه هماوردي ميان دو ستيزنده، به يكبارگي به گونه‌اي بي چند و چون، هماوردي ميان نيكي و بدي باشد. يك هماورد، يكسره بدي، پليدي، ددي و پلشتي باشد، هماورد ديگر به يكبارگي نيكي، پاكي و والايي باشد. وي تاكيد كرد: در رويارويي امام حسين (ع)، خاندان و يارانش با يزيديان، اين ستيزه و رويارويي دوگانه را آشكارا مي‌بينيم؛ تو گويي روز با شب درمي‌آويزد، روشنايي با تاريكي مي‌ستيزد، نيكي ناب با بدي يكسره. يعني اين سوي همه نيكي و پاكي و آن سوي همه بدي و پليدي. كزازي راز ماندگاري واقعه‌ي كربلا را در فرهنگ، منش و باورشناسي ايرانيان در ستيز نيكي و بدي دانست و متذكر شد: در جهان‌بيني ايراني، اين ستيزه و هماوردي در ميانه‌ي دو ناساز، كاركردي بنيادين دارد؛ حتا گاهي ايرانيان را به دوگانه‌گرايي بازخوانده‌اند. اين ديدگاه تا بدانجا ريشه‌دار بوده كه در پاره‌اي از زبان‌هاي كهن ايراني، دو گونه واژه داشته‌ايم؛ واژه‌هايي كه نيروهاي نيك را با آنها نشان مي‌داديم و ديگر واژه‌هايي كه نيروهاي بد را. اين دوگانگي، ناسازي، چالش و ستيزه، حتا به قلمرو زبان و واژگان هم راه برده بوده است. وي گفت: اين ساختار و سرشت ويژه كه بنياد هر حماسه‌ي پرشكوه، همان است، چون در رخداد كربلا و رويارويي حسينيان با يزيديان، به برترين نمود خود مي‌رسد، سخت در دل ايرانيان كارگر افتاده است؛ از اين روي، روندهايي فرهنگي و اجتماعي را در ايران پديد آورده است كه هنوز پايدار و در جامعه و فرهنگ و منش فرهنگ ايراني كارساز و اثرگذار است. اين استاد دانشگاه در پاسخ به اين پرسش كه براي تبين پيام مكتب عاشورا چه بايد كرد، اظهار داشت: رخدادي مانند كربلا يا عاشورا، رخدادي چندسويه و چندگانه است؛ از ديدگاه‌هاي گوناگون به آن مي‌توان نگريست و بهره‌ها و آموزه‌هاي گوناگون ستاند. روا نمي‌دارم اين رخداد را تنها از يك ديدگاه بنگريم و پيام و بهره‌ي آن را در همان ديدگاه بگنجانيم. اين رخداد براي تاريخ‌نگاران، پيامي ديگر، براي جامعه‌شناسان و كساني كه در پي ارزشهاي والاي انساني هستند، پيام، آموزه و سود و رويي دگرگون دارد. او بزرگترين پيام رخداد كربلا را در اين دانست كه اگر نيروهاي نيك و پديده‌هاي پاك، در برون و در هنجارهاي سپاهي‌گري، برابر نيروهاي بد و پليد شكست آورند، پيروزي فرجامين از آن نيكان است. وي يادآوري كرد: درست است كه يزيديان، حسينيان را با آن شيوه‌هاي ددمنشانه شهيد كردند و آزار دادند، كارنامه‌اي سياه جاودانه از خود بر جاي نهادند. در آن هنگام نيز سرمست پيروزي بودند؛ اما به راستي آن كه از اين آوردگاه پيروزمند به درآمده است، سپاه امام حسين (ع) و پيروانش است. اين بزرگترين آموزه است كه نيكي همواره بر بدي پيروز است؛ اگر شكست هم آورد، آن شكست به‌راستي جزو پيروزي است. اين پژوهشگر درباره‌ي مباحث خرافي كه گاهي در مراسم عزاداري واقعه‌ي‌ عاشورا وارد شده است و تاثير آن‌ها در ميزان دور كردن ما از پيام اصلي اين مكتب، به خبرنگار ايسنا عنوان كرد: ابتدا بايد اين پرسش بنيادين را پاسخ داد كه خرافه چيست؟ مرزهاي آن كدام است؟ كدامين انديشه، باور و رفتار را خرافي مي‌دانيم؟ آيا آنچه از ديد ما خرافه است، در سرشت و گوهر خويش چنين است؟ يا چگونگي برخورد ما با آن آن‌را در شمار خرافه‌ جاي مي‌دهد؟ به سخن ديگر، آنچه خرافي است، براي همگان همواره چنين است؛ يا براي كس يا كساني يا گروهي آن خرافي مي‌نمايد، براي ديگران همان باور مي‌تواند خرافي نباشد؟ اگر اين نكته‌ي ناگزير را روشن بداريم، مي‌توانيم به گونه‌اي سنجيده و درست به رخداد كربلا بنگريم و ببينيم كه آن زمينه‌هاي خرافي كه گفته مي‌شود، در كجاست. جلال‌الدين كزازي عنوان كرد: هر رخدادي بزرگ، كارساز و اثرگذار كه به ژرفاي نهاد مردمان راه مي‌برد، در دل آنان مي‌نشيند، با مهر و شور و دلبستگي همراه مي‌شود، به گونه‌اي نمود مي‌يابد؛ براي كساني كه با آن شورمندي و انگيزش دروني بيگانه‌اند، شگفت‌آور بنمايد، اگر آن‌را فرو گذاريم، بسياري از زيبايي‌ها و والايي‌هايي كه در فرهنگ‌هاي گونه‌گونه‌ي جهان است، سرچشمه‌ي پيدايي هنر و ادب و زيبايي است را خوار داشته‌ايم. در بررسي خرافه ـ بايد ـ اين ديدگاه را همواره پيش چشم داشته باشيم كه داستان سر، ديگر است، داستان دل، ديگر. همواره دلشده‌ي شيدا در دلدار خود زيبايي و شايستگي‌هايي مي‌بيند كه از چشم ديگران پوشيده است. اين نكته‌اي است نغز در بررسي خرافه؛ چونان پديده‌اي فرهنگي و روان‌شناختي كه مي‌بايد همواره آن را پيش چشم داشت. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۲۴ بهمن ۱۳۸۳ / ۱۲:۱۴
  • دسته‌بندی: علمی2
  • کد خبر: 8311-08998
  • خبرنگار :