عمران گاراژيان: هيچگاه حد نظارتي هماهنگ با هدف نداشته‏ايم گروه‌هاي خارجي نمي‌توانند تفسير بومي از باستان‏شناسي ما ارايه دهند

نمي‏توان در تاريكي گام زد، ابتدا بايد مشخص شود كه قصد انجام چه كاري را داريم و سپس درباره آن اقدام تامل و بررسي شود. عمران گاراژيان - باستان‌شناس - در گفت‏وگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره تصميم جديد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري درباره افزايش همكاري با باستان‏شناسان خارجي گفت: اصولا روابط علمي موجب تقويت ساختار علمي هر جامعه‏اي مي‏شود. اين تقسيم بندي كه بگوييم داخلي و خارجي، جاي سؤال دارد. مسلم است كه درباره بوميت‏ها اطلاعات كارشناسان داخلي بيشتر از ديگران است؛ اما بايد از نظر علمي جايگاه خود را دريابيم و درصدد ارتقاي خود در روابط علمي باشيم. مثلا باستان شناسي نظري در ايران جايگاه و پايگاه خوبي ندارد. از ديرهنگام در كار ميداني بوده‏ايم و حالا تصميم گرفته‏ايم در ارتباط علمي باستان شناسي نظري خود را نيز تقويت كنيم. اين هم به هدف و خط مشي ‏گذاري كلي نياز دارد. به بازگشت به افكار عمومي و مسائلمان نياز دارد. وي افزود: بديهي است كه در يكسري تكنيك‏ها، بوميت‏ها و مدرك‏هايي از موارد فرهنگي كسي رقيب ما نخواهد بود؛ زيرا اين ما هستيم كه بومي اينجا هستيم و مي‏دانيم خشت و گل چيست. به هر حال اگر روابط علمي در اين حوزه كاري است، بوميت‏هاي ما تاثيرگذار است. اگر از لحاظ تكنيك و تكنولوژي نيازمنديم، به نياز ما بستگي دارد كه با خط مشي‏گذاري مشخصي مي‏توان به آن روي آورد؛ نه با اين رويكرد كه تنها قرار است كاري انجام شود. گاراژيان با اشاره به اينكه قضيه را در عمل به صورت كاربردي مي‌بيند، اظهار داشت: در هر موردي بايد اهداف و كاربردها مشخص باشد. اين باستان‏شناس ادامه داد: لفظ خارجي‏ها طيف بسيار گسترده‏اي را مي‏نماياند. باستان‏شناسان فرانسوي‏، آلماني و انگليسي‏ را نمي‏توان دقيقا جزء به جزء با يكديگر مقايسه كرد. اينها هر كدام به خاطر ساختارهاي باستان‏شناسي رنگ و بو و شكل بوم فرهنگي خود را گرفته‏اند. مشكل اساسي باستان‏شناسي ما در طول چند دهه فعاليت‏هاي اين گروه‌ها اين است كه هنوز نتوانسته‏ايم گروهي بپرورانيم كه تفسير بومي از باستان‏شناسي ارايه دهند و در عين حال ساختارها، چارچوب‏ها و مباني نظري اين دانش را در كل دنيا هم در نظر گرفته باشند. هميشه يا به بومي‏ها خيلي ميدان داده‏ايم و يا به دعوت خارجي‏ها پرداخته‏ايم و هيچوقت حد تعادلي را رعايت نكرديم كه با هدفگذاري مشخص شده باشد. وي توضيح داد: به عنوان مثال در ساختارهاي دانشگاهي واحدها خيلي قديمي‏اند، در ساختارهاي پژوهشي نيز مباني نظري اصلا جايگاه و پايگاهي به صورتي كه بايد باشد، نداريم. در بوميت‏ها اطلاعات را در اختيار داريم، تئوري را نياز داريم. در كاوش‏ها و مسائل تكنيكي باستان‏شناسي به تكنولوژي در كنار تئوري‏ها نياز داريم؛ اما از ياد نبريم، اينكه چطور به اين مسائل روي مي‏‎آوريم به اهداف ما باز مي‏گردد. بيش از هر چيزي در باستان‏شناسي به يك خط‏مشي‏گذاري كلان كشوري نياز داريم كه بستر و جايگاه را هم براي بوميان و غير بوميان و هم براي خط‏مشي گذاري‏هاي كلان مشخص كند. اين‌كار را به صورت فردي نمي‏توان پيش برد. گاراژيان در ادامه كار در هر زمينه را نيازمند بررسي برد و تاثيرات آن بر رفتار اجتماعي دانست و گفت: روزگاري در دهه 1930 باستان‏شناسان خارجي به گردآوري عتيقه مشغول بودند؛ اما بعدا به رويكردهاي علمي پرداختند. اما هنوز ذهنيت افراد بومي در لرستان، كردستان و خوزستان ما از مقوله باستان‏شناسي گردآوري عتيقه است. اين موضوع در بافت فرهنگي جامعه وجود دارد كه بايد تغيير كند و چنين ايرادهايي اجتماعي در باستان‏شناسي را بايد مورد مطالعه قرار داد. البته انجام اين كار به بخشي از دانشگاه‏ها و سازمان ميراث فرهنگي بازمي‏گردد و نتيجه فعاليت‏هاي گروه‏هاي عتيقه‏جويي است. لازم است جداي از خود مساله به تاثير آن بر اجتماع، شهر و دانش‌آموزان آن جامعه نيز انديشيد. وي در پايان تاكيد كرد: آنچه در باستان‏شناسي نحيف است و از دير هنگام تحت لواي آثار باستاني قرار گرفته، مباني نظري باستان‏شناسي است و اينكه بايد بدانيم مباني نظري چيست و در اجرا آن‌را چطور به‌كار ببريم؟ انتهاي پيام
  • شنبه/ ۱۶ آبان ۱۳۸۳ / ۱۱:۰۸
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8308-07999.27220
  • خبرنگار :