/همراه با دوسالانه عكس تهران/ جمشيد بايرامي: نمونه آثار برگزيده را 10 سال پيش در اروپا ديده بوديم جامعهي چندهزار نفري عكاسي بهخاطر عدهاي محدود ضرر ميدهد
«چند كار نميكنم؛ داوري، تدريس، شركت در مسابقه» اينها را جمشيد بايرامي ـ عكاس پركار مستند اجتماعي ـ در گفتوگو با خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) تصريح و تايكد كرد. او نه تنها در دوسالانه عكس شركت نكرده، بلكه نمايشگاه را هم نديده است. اما شايد بارها كتاب اين دور از دوسالانه را ورق زده باشد. گويا محقق شدن پيشبيني هايش درباره شكل و شيوه برگزاري دوسالانه، انگيزه ديدن عكسها را بر ديوار گالري خيال از او گرفته است. بايرامي در گفتوگو با ايسنا از مد شدن مقولهاي در عكاسي ياد كرد كه ميتوان آن را موج نو يا مدرنيتهاي ناميد كه تعريف درستي هم از آن وجود ندارد. او با يقين اطمينان داد اين عكاسي كه در چنين مقطعي مد شده است، يك روز هم از مد خواهد افتاد. بايرامي معتقد است: روند غلطي كه در جامعه هنري - عرصه سينما، موسيقي، نقاشي و عكاسي - ايجاد شده است تا سالهاي آينده نيز خواهد داشت. اين عكاس مستند اجتماعي گفت: ما هنوز جامعه و سنتهاي خود را نشانخته، تنها به تعريفي از هنر مدرن كه از آن سوي آبها به گوشمان رسيده و يا تنها به ديدن چند جلد كتاب، بدون آنكه الهام گرفته و با فرهنگ شرقي خود تلفيق كنيم، بسنده ميكنيم. بايرامي پذيرفته شدن عكس جامعه عكاسي در دنيا به عنوان هنري ناب و زيبا را مرهون فعاليت و كار عكاسان بزرگي دانست كه صرفاً به محتوا نرفته، بلكه محتوا در خدمت فرم بوده و فرم هم در خدمت محتوا. او عكاساني چون كارتيه برسون را بنيانگذار و ليدر دنياي عكاسي دانست و نچوي، سپاستين سالگادو، استيومكوري و رضا دقتي را در دنياي امروز ادامه دهندگان مسير همانان خواند. او يادآوري كرد كه اين بزرگان در جامعه مدرن زندگي ميكردند، كارشان را با مدرنيته آغاز نكردند، اما عكاسي مستند اجتماعي را در جامعه خود اجرا و فرم را به خدمت محتوا درآورده تا توانستند به لحظههاي نابي در هنر عكاسي برسند. به گمان او اين نوعي بيماري است كه جامعه ما را فرا گرفته؛ و تنها به صورت فرماليستي با قضيه برخورد ميشود و عكاسي فكر ميكند بايد در خانه و پاي كامپيوتر بنشيند يا در استوديو عكاسهاي نابي بهوجود آورد. بايرامي با ابراز تعجب از انجام اين كار و تأييد و بحث درباره آن توسط بزرگان و پيشكسوتان عكاسي كشور، گفت: شايد آنها با اين كار ميخواهند فراموش نشوند، يا شايد براي آن است كه دورهاي عكاسي كردهاند، موقعيتي بهدست آورده، ويترين ساختهاند و اكنون نميخواهند آن اعتبار گذشتهشان لطمه بخورد. بنابراين بر موج جريانات روز عكاسي سوار ميشوند. جمشيد بايرامي اعتقادي به عكاسي با دوربين ديجيتال ندارد. بر اين گمان است، زيبايي ناب در چيز كه به اصل برگشته و نزديك شده باشد، نميتوان دخل و تصرفي در آن كرد. نبايد هويت اصلي عكس يعني آن چيزي كه در يك فريم ثبت ميشود را از بين برد و با چيزهاي ديگري تركيب كرد. نام آنچه حاصل ميشود هر چه باشد، عكاسي نيست. بايرامي همچنين در گفتوگو با ايسنا تصريح كرد: بسياري از دانشجويان يا فارغالتحصيلان عكاسي، مقوله مستند اجتماعي را نميشناسند و بسياري از افرادي كه هنوز امضاء مدرك ليسانسشان خشك نشده و يا منشي دفتر بودهاند، اكنون عكاسي خبري يا مستند اجتماعي تدريس ميكنند. وي چنين استدلال كرد: به خاطر نداشتن پشتوانه علمي قوي، عكاسان به سمت و سوي جهانبيني انديشهيي همانها و در واقع بيهويتي كشيده ميشوند. او بخشي از اين مسؤوليت را متوجه كمپانيهايي دانست كه تنها با هدف فروش محصولاتشان، تبليغي تخريبي انجام ميدهند. وي با صراحت از محمود كلاري، سيفالله صمديان، محسن راستاني و محمد اسلامي راد بهعنوان عكاسان داراي فكر و شناخت در زمينه مستند اجتماعي ياد كرد و افزود: متاسفانه ساير عكاسان وارد بازارهاي تبليغاتي، صنعتي حتا مجلسي و پارك شدهاند؛ براي آنكه تنها زندگيشان بچرخد. آنها مستند اجتماعي را نميشناسند. تنها اگر حادثهاي در كشور رخ دهد عدهاي به آن حمله ميكنند، جو ميسازند، نمايشگاه برپا ميكنند، بعد عكاسي را فراموش ميكنند تا حادثهاي ديگر. او شاهد مثال اين نوع عكاسي و عكاسان را فاجعه بم عنوان كرد و گفت: ببينيد در جريان بم چقدر عكاس حضور داشتند، اما چند عكس خوب از اين جريان داريم؟ جاي تأسف دارد! به گمان اين هنرمند، عكاسي مستند اجتماعي نسبت به 15 سال پيش به لحاظ كيفيت تغيير نكرده؛ اما كميتش اضافه شده است. او درباره ماهيت عكسهاي اين دوره از دوسالانه، با تاكيد بر اينكه حتا آثار برگزيده را 10 سال پيش در اروپا ديده بوديم، تصريح كرد: نميدانم چرا امروز فكر ميكنند مد تازهاي است. وي با اين استدلال كه بودجه هنري كشور طي سالهاي گذشته تنها صرف نقاشي و سينما و بدتر از آن خوشنويسي- كه اساساً هنر نيست و تنها ريتم و تكرار است، شده است و صرف اين بوجه از سوي وزارت ارشاد هيچ نتيجهاي هم نداشته است، با مقايسه اختصاص امكانات در دو حوزه سينما و عكاسي گفت: آنچه كه در نهايت از اين سينما - سينماي بيهويت - با نامهاي عشقي، عشق گمشده، عشق سبز و نوبت عاشقي، توليد ميشود و در واقع سينمايي پايينتر از سينماي فارسي و سينماي ضد قيصر است؛ در جامعه عكاسي هيچ اتفاقي نيافتاده است، اما عكاسان خود به صورت شخصي بيش از يكصد و شنجاه جلد كتاب چاپ و منتشر كردهاند. بايرامي گفت: من عكاسي حرفهيي كه در اين جامعه هستم، هيچ امكاني را نداشتهام و هرچه امكانات ارزي و ريالي بوده براي ساير هنرها صرف شده كه بينتيجه است. وي بخشي از اين مشكلات را ناشي از نداشتن انجمن دانست و تاكيد كرد: تعدادي عكاس با هم مشكل دارند و هر سال نشستهاند و به نتيجه نرسيدند و جامعه عكاسي با هزاران نفر به خاطر آنكه آنها نتوانستند يكديگر را درك كنند، ضرر ميدهد. او بيگانگي چندين ساله مديران فرهنگي با مقوله عكاسي را دليل ديگري دانست و خاطرنشان كرد: هميشه و هربار خواستهاند كه هنر ايران را خارج از كشور نشان دهند با چند نقاشي، قهوهخانه و ساز سنتي تعريف هنر و جامعه سنتي ايران به دنيا ارائه كردهاند. او با ابراز تاسف از اينكه جامعه عكاسي هنوز به آن شعور و بلوغ نرسيده است كه خود همچون جوامع پيشرفته انجمن تشكيل دهد، عنوان كرد: متاسفانه هميشه بايد كارها از منشاء نهاد دولتي باشد؛ البته شايد تنها راه همين است و بايد پيشنهاد را بايد به فال نيك گرفت. اما بايد گردانندگان آن انجمن در راس هرم، خود عكاسان باشند و مطمئنم اگر جدي باشد وقفهاي در آن نيافتد، يايان سال انجمن ملي عكاسان ايران تشكيل ميشود. بايرامي كه ميگويد در هيچ مسابقه نمايشگاه و درسالانهاي شركت نخواهد كرد، شركت در جايزه جهاني هنر و نيايش را به دو دليل - يكي حضور داوران خارجي و ديگري سالها پرداختن به موضوع عكاسي نيايشي - مستثنا اعلام كرد. انتهاي پيام