ضرورت تامل درباره اهداف فعاليت فرهنگي شركتهاي اقتصادي خارجي در ايران نفت؟ فرهنگ؟ ...؟ ديدگاههاي محمد مددپور، سيدعلي صالحي، رضا اميرخاني و محمدحسين جعفريان
گزارشهاي دريافتي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، از وسعت فعاليتهاي فرهنگي شركتهاي اقتصادي بيگانه در ايران حكايت دارد. پيشتر ايسنا به شرح نمونههايي از فعاليتهاي فرهنگي شركت نفتي شل در ايران پرداخت. بيشك، نقشآفريني انگليس و عوامل مرتبط با همين شركت در جريان كودتاي 28 مرداد 1332 عليه نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران و نيز درگيريهاي قومي و كشتارها و اعدامهايي در رواندا و نيجريه، پيشينهي توام با دسيسه و اهداف استعماري را ترسيم كرده است كه حساسيت بيشتر آگاهان و نخبگان را ميطلبدد. شركت شل دولوپمنت ايران ب.و پس از آنكه آخرين قرارداد نفتي خود را در ايران حدود چهار سال پيش منعقد كرد، از حدود سه سال پيش به فعاليتهاي فرهنگي و هنري در ايران پرداخت؛ ازجمله: انتشار كتاب ايران از نگاه سوروگين، به صحنه بردن نمايش افسانهي زمستان گروه اسكاتلندي در جشنوارهي تئاتر فجر، حمايت از برخي تيمهاي ورزشي ملي ناشنوايان ايران، اعزام گروههايي از دانشآموزان موفق در المپيادها به خارج از كشور و تامين امكانات برخي پژوهشكدههاي دانشجويي و مدرسهها (ازجمله دانشگاه صنعتي شريف، دانشگاه شهيد چمران اهواز و مدرسههايي در خوزستان، تهران، بوشهر و زاهدان)، پروژهي درازمدت لباسهاي محلي مردم ايران، جشنواره بازيهاي بومي و سنتي كه در خرداد 1381 در ارگ بم برگزار شد، پروژهي انديشه و اعتبار (برداشتي آزاد از برنامهي Livewire انگلستان)، اعزام اركستر سمفونيك ملي ايران به ابوظبي، طرح سهسالهي تبادل فرهنگي ميان كودكان ايراني و هلندي، كمك در ساخت سه كاوشكدهي متعلق به فرهنگسراي خانهي جوان اهواز و مشاركت در چند همايش علمي دانشگاهي. امروز احمد مسجدجامعي ـ وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي ـ در كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي حضور مييابد تا به سؤالي مبني بر اينكه «... در انطباق اين فعاليتها با قوانين موجود در كشور چه ميزان دقت و تامل صورت گرفته است؟ ... مرجع رسيدگيكننده به اين موضوع در مجموعهي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كدام بخش است و بررسيهاي احتمالي آن مرجع به چه نتايجي در اين مورد انجاميده است؟» پاسخ گويد. از آنجا كه پاسداري از فرهنگ ايراني ـ اسلامي و حفظ استقلال و تماميت كشور از اركان فكري هر ايراني آزادانديش است، گروه فرهنگي ايسنا به گفتوگوهايي با اهالي فرهنگ در زمينهي ارزيابي فعاليتهاي فرهنگي شركتهاي اقتصادي خارجي در ايران و لزوم تامل در آن، مبادرت ورزيده است: محمدحسين جعفريان ـ شاعر و مستندساز ـ گفت: در سرزميني كه از تهاجم فرهنگي سخن گفته ميشود، بايد بر رفتارهاي فرهنگي شركتهاي اقتصادي نظارت دقيقي داشت، چراكه مشهود است دروازههاي چين مائو با كوكاكولا گشوده شد. وي افزود: از گذشتههاي دور شاهد بودهايم هر شركتي كه به ايران ميآيد تا فعاليت اقتصادي انجام دهد، با ديدگاههاي فرهنگي - بعضي پررنگرتر و برخي كمرنگتر - وارد ماجرا شده و تلاش كرده است كارهايي در حيطهي توليد فيلم، مستند، انتشار كتاب و حتا نشريه انجام دهد. اين اتفاقات طبيعي و بديهي شده است. او با اشاره به اينكه ابتدا شركت كوكاكولاي آمريكايي و مرغ كنتاكي به چين رفت بعد آمريكاييها توانستند فرهنگ خود و بقيه رفتارهايي كه شايد بشود در آن سرزمين هم به عنوان تهاجم فرهنگي ياد كرد، را به چين وارد كنند، عنوان كرد: هميشه ابتدا شركتهاي اقتصادي پيشگام بودهاند، سپس توانستهاند از طريق راهكارها و كانالهاي فرهنگي به مقاصدي كه در نهايت، افقهاي سياسي داشته است، برسند. وي با يادآوري آنكه برخي از شركتهاي اقتصادي در ايران اقدام به فعاليتهاي مذهبي نيز ميكنند، گفت: اين شركتها برخي از گرايشات ديني را مستقيماً مطرح كرده و دانشجو به خارج از كشور اعزام ميكنند. جعفريان همچنين عنوان كرد: نميدانم جاي پايشان كجا محكم است، با چه افرادي مرتبط بودهاند كه توانستهاند در اين كشور نفوذ كنند و كسي هم مزاحمشان نشود. همچنان شاهديم كه بهظاهر هتلدارند يا شركت اقتصادي نفتي دراند، اما بهواقع، مبلغ مذاهبي هستند كه از نگاه تشيع مرتد شناخته ميشوند. اينها دفاتر رسمي دارند و عمدتاً زير پوشش مراكز اقتصادي عمل ميكنند. سازندهي مستندهايي در افغانستان، عراقي و برخي كشورهاي آسياي ميانه، اظهار كرد: ضروري است كه بخش اقتصادي ايران هماهنگ با بخش فرهنگي، مجراهاي ورود را ببندد و چارهاي بيانديشد كه اين نسل امروز در معرض اين تهاجم و وقايع قرار نگيرد. به گمان او اگر اوضاع به همين منوال پيش رود، پيشگيري راههاي نفوذ غير ممكن ميشود. جعفريان به خبرنگار ايسنا گفت: حيرت ميكنم چرا تا به حال چنين پيشگيري صورت نگرفته و امروز مجلس به اين فكر افتاده است كه از وزارت ارشاد در اين باره پاسخ و توضيح بخواهد. انشاءالله حالا كه اين قدم برداشته شده است، راهكارهاي جدي و قدمي بلند باشد؛ براي آنكه اين اتفاق نامبارك جلوگيري شود و به يك رسم و راهكار براي ورود دشمنان به ايران تبديل نشود. او با اشاره به اينكه بخشي از فعاليتهاي فرهنگي در روابط دو كشور تعريف شده است، تصريح كرد: اما وقتي يك شركت با نام اقتصادي ميآيد و يواشكي و زيرآبي عمل ميكند، معلوم است كه ميخواهد كاري مشكوك و خلاف سياستها و قوانين مملكت انجام دهد. اين رفتاري است كه بايد از آن جلوگيري كرد؛ والا ما در دهها كشور دنيا رايزني فرهنگي و خانههاي فرهنگ داريم و متقابلاً آن كشورها در ايران دفاتر فرهنگي دارند؛ وقتي قانونمند باشد كسي از آن نميترسد؛ چراكه متعارف شده و حيطهي عمل آن معلوم ميشود. محمد مددپور ـ پژوهشگر فلسفه و نظريهپرداز ـ نيز گفت: غربيها با فرهنگي كه در آن تسليم، انفعال و سرفرود آوردن در برابرشان باشد، هيچ مشكلي ندارند، بلكه حمايت هم ميكنند، جايزه ميدهند، كتابهايش را چاپ ميكنند، فرهنگسرا ميسازند، انجمن دوستي راه مياندازند؛ همهاش جريان منفعتطلبي فرهنگ خودشان است. اما درنهايت ايران به سرزميني در اختيار آنها تبديل ميشود. وي در گفتوگو با ايسنا افزود: اين شركتهاي خارجي معمولاً تبليغات نميكنند و فعاليتهايشان علني نيست، به صورت ضمني مثلاً در كنار شركتي همچون الجي كه توليدكننده لوازم صوتي و برقي است، بر چهرههاي محبوب - خواننده و ورزشكار- سرمايهگذاري ميكنند و بخشي از فرهنگ سطحي و مبتذل جامعه را تشويق و تبليغ ميكنند. به اعتقاد او اين شركتهاي اقتصادي بهعنوان اسپانسر وارد فعاليتهاي فرهنگي شده و فرهنگ عامهپسند و سطحي را در جامعه ترويج ميدهند و جامعه هم به جهت آنكه نيازهايي دارد، به اين نوع فعاليتها پناه ميبرد. وي با تاكيد بر اينكه هيچ تعاملي در اين زمينه وجود ندارد، تصريح كرد: نظارت هم زماني اتفاق ميافتد كه وزارت ارشاد قوي يا سازمان علمي فرهنگي قوي وجود داشته باشد كه اگرهم قرار است اين شركتهاي اقتصادي حمايتي بكنند، حمايتشان در بخش كارهاي خاص و مفيد باشد. اين محقق و پژوهشگر با طرح اين پرسش كه چنين شركتهايي چرا از بخش انرژي هستهيي ايران حمايت نميكنند و از بخش ابتذال فرهنگ محلي كه در دهههاي اخير شكل گرفته است حمايت ميكنند؟ به نمونهاي اشاره كرد و گفت: چند وقت پيش يك محقق ايراني از آلمان آمده كه پروپوزالي به مؤسسهي تحقيقاتي وابسته به وزارت علوم آلمان داده بود. حدود دو ماه هم فرصت مطالعاتي داشت. اما شش ماه فرصت مطالعاتي گرفته بود تا به ايران بيايد و اوضاع فرهنگي ايران و اينكه چگونه ايران ميتواند به ليبرال ـ دمكراسي نوع آلماني يا اروپايي و غربي نزديك شود، را مورد بررسي قرار دهد. او در مراكز مختلف فرهنگي ميگشت، همه - عمدتاً - با ديد مثبت به او نگاه ميكردند و او هم آن بخشي كه در جهت منافع و مطامع غربيهاست و چگونگي راههاي نفوذ و تغييرات بيشتر با امكانات مختلف را مورد مطالعه و بررسي قرار ميداد. به گفتهي او ميليونها يورو صرف اين مسائل ميشود كه جامعهي ايراني را مطابق با فرهنگ و ذوق سليقه اروپايي كنند، چراكه آنها به هيچ وجه با فرهنگ ما سنخيتي ندارند. آنها راضي نميشوند؛ مگر به نابودي فرهنگ فعال؛ و الا با فرهنگ منفعل كاري ندارند. او با تاكيد به اينكه ضروري است دولت در اين زمينه آگاه باشد، تصريح كرد: حواس ملت جمع است. آنان كه اهل فكر و معنا و تفكرند مشكلي ندارند، ميدانند داستان و ماجرا چيست. اما بخشهايي در مجموعهي دولت به دنبال مد روز است، دنبال اين است كه ببيند امروز چه مدي ميپسندند، همان را حمايت كند. مددپور در پايان تاكيد كرد: ملتي كه هويت دارد، به سادگي از فرهنگ خود دست برنميدارد. اما سيدعلي صالحي معتقد است: بايد انصاف داد كه پدرخواندههاي اين شركتهاي چندمليتي نيز در كنار كارهاي اقتصادي، نسبت به توسعهي فرهنگي و هنري در جوامع امروز بشري، بهويژه در ميان ملل جهان سوم بيتفاوت نبودهاند! اين شاعر و نويسنده با بيان اين مطلب دربارهي اينكه آيا فعاليتهاي فرهنگي - هنري شركتهاي خارجي كه عمدتاً نهادهاي اقتصادي - تجاري - صنعتي جهان غرب به شمار ميروند، در جوامعي مثل ايران ضرورت دارد؟ به خبرنگار ايسنا گفت: نمونهي اين نوع خدمات آشكار، شيوهي مرگ عمومي - با كمترين درد ممكن - در حلبچه بود. شركت سازنده و صادركنندهي گاز خردل، با شركت در قتل عام كودكان حلبچه، در توسعهي فرهنگ مرگ - از نوع سريع و عاري از رنج آن - نقش پيشرفته و مؤثري داشته است. كشتن قريب به يك ميليون گرسنه رواندايي به همت يكي از همين شركتهاي نفتي، با چنان ظرافت هنري انجام گرفت كه حسادت سران ديگر شركتهاي “هفت خواهران” را برانگيخت. جشنوارهي رقص مرگ در بوپال هند نمونهي ديگري از فعاليتهاي فرهنگي و هنري همين شركتهاي شريف بوده است. بيانصافي است كه اين همه تلاش فرهنگي و هنري را فراموش كنيم! وي همچنين با طرح اين پرسش كه اين نوع شركتهاي بزرگ و سرمايهدار جهاني، با چه اهدافي در كشورهاي فقير يا در حال رشد، دست به تلاشهاي فرهنگي و هنري ميزنند؟ افزود: نبايد بدبين بود؛ لزومي ندارد كه براي شكار عامل و منبع خبري، تياتر روحوضي راه بياندازند. يارگيري و نفوذ و جاسوسي هم فقط توهم است. دعوت به استحاله و حذف هويت ملي هم در كار نيست. سوء تفاهم است كه خيال كنيم حالا امسال ميكارند كه 20 سال ديگر درو كنند. اين بيلبوردها و تابلوهاي تبليغاتي در سطح شهرهاي بزرگ با هدف آب كردن كالاهاي بنجل بورژوازي نيست، فقط رنگ است و نور است و زيبايي! صالحي ادامه داد: بالا بردن سطح زيباييشناسي مردم، در جاي خود يك عمل خيرخواهانه، پسنديده و فرهنگي و حتا هنري است. اصولاً همهي دنيا براي خدمت به مردم و جامعه و كشور ما بسيج شده است. حالا چند شركت بزرگ نفتي آستين بالا زده و ميخواهند آب روي دستمان بريزند، اين همه حرف و حديث ندارد كه. خب ما نتوانستيم با جهان ديالوگ برقرار كنيم، طبيعي است كه آنها براي ما منولوگ كوك كنند. سرعت پروژه نوعدوستي و اشاعه فرهنگ و هنر از سوي همين شركتهاي دلسوز به حدي است كه احتمال دارد در آينده وزارت ارشاد خودشان را به تهران منتقل كنند! با اين حال آيندهي درخشاني منتظر اهل قلم و ارباب نشر است. نبايد بدبين بود. به قول سعدي: شل نيا تا شل نيايد! رضا اميرخاني نيز ميگويد: در اسرائيل بعد از زبان عبري زبان دوم بسياري از مراكز آموزشي زبان عربي است. اين زبان تحت عنوان زبان دشمن تدريس ميشود. اگر اين دشمنشناسي در مملكت ما هم وجود داشت، در سازمان ميراث فرهنگي، معاونت پرنس آقاخان داشتيم و در وزارت ارشاد معاونت صهيونيسم. اما الان به گمانم در دربار آقاخان معاونت ميراث فرهنگي ايران داريم و در دستگاه عريض و طويل صهيونيسم، معاونت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي! اين داستاننويس در گفتوگو با ايسنا افزود: كاش ميشد تاريخ يكصد سال بعد را تورق ميكرديم. وا اسفا به حال مدير و مسؤولي كه 20 سال سابقهي معقول فرهنگي دارد؛ اما يكصد سال بعد در تاريخ او را بهعنوان موجر فلان شركت نفتي انگليسي خواهند شناخت و بدا به حال وزيري كه به دستگاه بزرگ زير دستش هيچ اشرافي نداشته باشد! پسينيان آن چنانمان خواهند نگريست كه ما پيشينيانمان را. وي همچنين با بيان اينكه سؤال از وزير ارشاد نه ممكن است و نه مطلوب، گفت: وزير ارشاد هم مثل باقي مسؤولان همين كه حقوق آخر ماه كارمندان را فراهم كند، ماجور خواهد بود. ضمن آنكه جناب وزير هر سال نمايشگاه برگزار ميكند، به مؤسسات جهاني فهرستنويسي هشدار دادهاند كه ”سيد” جزو نام افراد است، به ديدن علما ميروند و .... ديگر اسلام چه ميخواهد؟! شنيدهام در جمكران چاهي هست كه تغيير دكوراسيونش نيز دادهاند! نمايندگان محترم نيز بهتر است سؤالاتشان را در همان چاه بياندازند، مبادا كه امنيت ملي ملكوك شود، اقتصاد كشور آسيب ببيند، روابط بينالملل تخريب شود و گفتوگو... انتهاي پيام