يك ايراني درآمريكا“باسكرويل”را ميسازد مسعود جعفري جوزاني: بعد از يازده سال، كنار نميآيم ... يك سرقت آشكار هنري است... يك فيلم سياسي و بيارزش ميشود...
فيلمنامهي ”باسكرويل” در سال 1373 توسط مسعود جعفري جوزاني نوشته و در همان سال، رايت آن، توسط حوزهي هنري خريداري و مجدداً در سال 76 توسط مسعود جعفري جوزاني و شهريار روحاني از حوزهي هنري بازخريد و به وسيله نشر ابتكار، فيلمنامه آن به چاپ رسيد. تا اينكه چهار سال قبل نويسندهي فيلمنامه، با تعدادي كمپاني فيلمسازي آمريكايي American و IAC و يك شركت كانادايي، قراردادي براي ساخت باسكرويل در ايران بست كه هر كدام به دلايلي به نتيجه نرسيد و سرانجام آخرين قراردادي كه براي ساخت باسكرويل بسته شد با شركت search for comon ground بود كه اين شركت به زمينههاي مشترك ارتباط فرهنگي ايران و آمريكا ميپرداخت و حتي براي ساخت آن مجوز رسمي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي صادر شد، اما به دلايلي، ساخت باسكلرويل به سرانجام نرسيد اما حق كپي رايت آن به نام مسعود جعفري جوزاني و محمدمهدي دادگو در آمريكا و كانادا، در كانون فيلمنامه نويسان خانه سينما ثبت شد. در همين حال به تازگي شنيده ميشود يك كارگردان ايراني مقيم آمريكا، توسط يك سايت اينترنتي اعلام كرده كه براي ساخت باسكرويل قرار است به تركيه سفر كند. مسعود جعفري جوزاني، نويسنده فيلمنامهي باسكرويل، با تاييد اين خبر به خبرنگار هنري ايسنا گفت: من هم از طريق يكي از دوستانم در بنياد سينمايي فارابي متوجه شدم فردي ايراني در آمريكا در صدد ساخت باسكرويل بدون اطلاع ما است و تعدادي ايراني نيز با او همكاري ميكنند. وي در ادامه افزود: فيلمنامهي باسكرويل، در صورتي با ارزش است كه در كشور ايران و مكاني كه اتفاقات در آن افتاده فيلمبرداري شود و به صورت يك محصول مشترك، ساخته شود، در غير اين صورت، تبديل به يك فيلم پروپاگاندا (تبليغاتي) سياسي و بيارزش خواهد شد. همانند فيلمهايي كه هاليوود از شرق و درباره كشور ما ساخته است. وي دربارهي ايدهي اوليهي فيلمنامه باسكرويل به ايسنا گفت: از سال 1370 در ذهنم بود و سه سال به وسيله يكي از پژوهشگران به نام حسين مختاري به عنوان همكار اصلي تحقيق كردم، قبل از من غير از دكتر رضازاده (يكي از شاگردان باسكرويل كه باسكلوويل روي دست او مرد) كه آخرين مقاله را در رابطه با باسكرويل در يك روزنامه نوشت، كسي دربارهي او چيزي نگفت تا سال 73 كه من اين فيلمنامه را نوشتم. اين كارگردان و تهيه كننده سينما و تلويزيون در پاسخ به اينكه آيا شخصي روي اين فيلمنامه غير از او كار كرده گفت: نمايندهاي از سازمان زمينههاي مشترك فرهنگي ايران و آمريكا به نام GODFREY GHESHIRE در سفارت سوييس در ايران، خودش را به ما معرفي كرد و بعد طي سفري كه ما به آمريكا براي توليد اين فيلم به همراه خانم طائرپور داشتيم، ديديم همين شخص يك فيلمنامه به اسم خودش در رابطه با باسكرويل نوشته كه پايه تحقيقي ندارد و البته بعداً نيز ما فهميديم كه او هيچ ارتباطي با اين سازمان به معناي واقعي نداشته است. مسعود جعفري جوزاني به ايسنا گفت: اكنون بعد از يازده سال زحمت كه بر روي فيلمنامهي باسكرويل كشيدهام به هيچ وجه به اين سادگي با اين قضيه كنار نميآيم و در ايران و آمريكا اقامه دعوي ميكنم، چراكه اين يك سرقت آشكار هنري است و در عين حال مطمئناً يك فيلم يكسونگرانه و فاقد ارزشهاي اصيل هنري در رابطه با باسكرويل ساخته خواهد شد. به گزارش ايسنا، هوارد باسكرويل (1909-1885) يك دانشجوي آمريكايي بود كه به قصد آشنايي با تفكرات خاورزمين به عنوان معلم مدرسه مموريال تبريز به ايران ميآيد و در وقايع سال 1278 و جنبش مشروطه خواهان و هجوم قزاقها به مجاهدين ميپيوندد. ويسلن، مدير مدرسه مموريال، و كنسول آمريكا در تبريز با اين اقدام وي مخالفت كرده و از ستارخان ميخواهند كه او را از اين كار منع كند. ولي باسكرويل ستارخان را متقاعد ميكند كه به عنوان يك انسان بايد اين حق را به او بدهند كه راهي را كه انتخاب كرده، ادامه دهد.در همين بين مري آن، نامزد باسكلوويل نيز از او ميخواهد كه دست از اين كار بردارد و با او به آمريكا بازگردد اما عشق او هم نميتواند مانع شركت باسكرويل در انقلاب مشروطه شود. باسكرويل به عدهاي از شاگردان خود آموزش نظامي داده و فوج باسكلوويل را تشكيل ميدهد و سرانجام در يك درگيري در شام غازان، هوارد باسكرويل شهيد شده و در تبريز به خاك سپرده ميشود. چند سال بعد، شيخ محمد خياباني سنگ قبري براي او تهيه كرده و بر مزارش ميگذارد. انتهاي پيام