«مسعود جعفري جوزاني»،كارگردان ايراني، فيلم جديدي بانام «باسكرويل» ـ «Baskerville» ـ را در آمريكا و ايران خواهد ساخت.
به گزارش بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، «جعفري جوزاني» كه هماكنون قسمتهاي پاياني مجموعهي «در چشم باد» را در لسآنجلس آمريكا مقابل دوربين برده است، قصد دارد پس از پايان اين پروژه، فيلم جديدش را نيز در آمريكا بسازد.
سايت "كانتكت ميوزيك" اينگونه خبر را مخابره كرده است:« اين فيلم كه «Baskerville» نام خواهد داشت، داستان يك دانشجوي فارغالتحصيل دانشگاه «پرينكتون» است كه در سال 1905 براي تدريس به ايران سفر ميكند، اما درگير انقلاب مشروطه ميشود.
بر اساس اين گزارش، يكسوم فيلمبرداري اين فيلم قرار است در آمريكا انجام شود.
«جعفري جوزاني» از سال 2000 قصد داشت اين فيلم را در آمريكا مقابل دوربين ببرد، اما اجازه آن را دريافت نكرده بود.»
به گزارش ايسنا، فيلمنامهي «باسكرويل» در سال 1373 توسط مسعود جعفري جوزاني نوشته و در همان سال، رايت آن، توسط حوزهي هنري خريداري و مجدداً در سال 76 توسط مسعود جعفري جوزاني و شهريار روحاني از حوزهي هنري بازخريد و به وسيله نشر ابتكار، فيلمنامه آن به چاپ رسيد. و سالها بعد نويسندهي فيلمنامه، با تعدادي كمپاني فيلمسازي آمريكايي American و IAC و يك شركت كانادايي، قراردادي براي ساخت باسكرويل در ايران بست كه هر كدام به دلايلي به نتيجه نرسيد و سرانجام آخرين قراردادي كه براي ساخت باسكرويل بسته شد با شركت search for comon ground بود كه اين شركت به زمينههاي مشترك ارتباط فرهنگي ايران و آمريكا ميپرداخت و حتي براي ساخت آن مجوز رسمي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي صادر شد، اما به دلايلي، ساخت «باسكلرويل» به سرانجام نرسيد اما حق كپي رايت آن به نام مسعود جعفري جوزاني و محمدمهدي دادگو در آمريكا و كانادا، در كانون فيلمنامه نويسان خانه سينما ثبت شد.
اما در خرداد 1383 مسعود جعفريجوزاني مطلع شد، يك كارگردان ايراني مقيم آمريكا، توسط يك سايت اينترنتي اعلام كرده كه براي ساخت باسكرويل قرار است به تركيه سفر كند.
اين موضوع باعث واكنش جوزاني شد و همان زمان در گفتوگويي با ايسنا اعلام كرد:« اكنون بعد از يازده سال زحمت كه بر روي فيلمنامهي باسكرويل كشيدهام به هيچ وجه به اين سادگي با اين قضيه كنار نميآيم و در ايران و آمريكا اقامه دعوي ميكنم، چراكه اين يك سرقت آشكار هنري است و در عين حال مطمئناً يك فيلم يكسونگرانه و فاقد ارزشهاي اصيل هنري در رابطه با باسكرويل ساخته خواهد شد.»
او همان زمان تاكيد كرده بود كه؛«فيلمنامهي باسكرويل، در صورتي با ارزش است كه در كشور ايران و مكاني كه اتفاقات در آن افتاده فيلمبرداري شود و به صورت يك محصول مشترك، ساخته شود، در غير اين صورت، تبديل به يك فيلم پروپاگاندا (تبليغاتي) سياسي و بيارزش خواهد شد. همانند فيلمهايي كه هاليوود از شرق و درباره كشور ما ساخته است.»
بنا بر اين گزارش، هوارد باسكرويل (1909-1885) يك دانشجوي آمريكايي بود كه به قصد آشنايي با تفكرات خاورزمين به عنوان معلم مدرسه مموريال تبريز به ايران ميآيد و در وقايع سال 1278 و جنبش مشروطه خواهان و هجوم قزاقها به مجاهدين ميپيوندد. ويسلن، مدير مدرسه مموريال، و كنسول آمريكا در تبريز با اين اقدام وي مخالفت كرده و از ستارخان ميخواهند كه او را از اين كار منع كند. ولي باسكرويل ستارخان را متقاعد ميكند كه به عنوان يك انسان بايد اين حق را به او بدهند كه راهي را كه انتخاب كرده، ادامه دهد.در همين بين مري آن، نامزد باسكلوويل نيز از او ميخواهد كه دست از اين كار بردارد و با او به آمريكا بازگردد اما عشق او هم نميتواند مانع شركت باسكرويل در انقلاب مشروطه شود. باسكرويل به عدهاي از شاگردان خود آموزش نظامي داده و فوج باسكلوويل را تشكيل ميدهد و سرانجام در يك درگيري در شام غازان، هوارد باسكرويل شهيد شده و در تبريز به خاك سپرده ميشود. چند سال بعد، شيخ محمد خياباني سنگ قبري براي او تهيه كرده و بر مزارش ميگذارد.
انتهاي پيام
نظرات