“فيلمي از غرفه خودمان” عليرضا سميعآذر: با 18 ماه كار مستمر ميتوانيم يك بينال بينالمللي معتبر هنر در تهران داشته باشيم
نيمههاي بهار سال گذشته، به چهار هنرمند ايراني خبر دادند كه براي شركت در بينال ونيز آماده شوند: احمد نادعليان، بهروز دارش، حسين خسروجردي و... در ميان دعوتشدگان، نام كارگردانان بنام سينما - عباس كيارستمي - نيز به چشم ميخورد، اما او از شركت در اين بينال امتناع و دليل آن را واگذاري امتياز ويديوآرتهايش به يك شركت فرانسوي عنوان كرد. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، از بينال ونيز بهرغم سابقه پنجاه ساله آن، آرشيو و منابع اطلاعاتي در ايران وجود نداشت. نه تصويري و نه گزارش مكتوبي! تنها ايران درودي ـ هنرمند نقاشي كه 1968 به ونيز رفته بود ـ با همكاري تصويربردار ايتاليايي كه گفته ميشود فيلمهاي فدريكو فليني را نيز تصويربرداري ميكرده است، فيلمي 35 ميليمتري با كمك تلويزيون ايتاليا به سفارش تلويزيون وقت ايران ساخته بود؛ اما در جريان پيگيريهاي مركز هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و موزه هنرهاي معاصر تهران، حتا ديدن آن يك سند هم براي هنرمندان به نتيجه نرسيد و هنرمندان نميدانستند پيشتر چه كسي به ونيز رفته و آنجا با چه فضايي روبهرو خواهند شد؛ حتا سرپرست موزه هم نميدانست. سرانجام سه هنرمند ايراني، چشم بسته دل به دريا زدند و با حداقل امكانات و اطلاعات پس از دو ماه كار فشرده، با آثاري جديد و حتا آرشيوي به ايتاليا سفر كردند. 22 خرداد1382 بينال ونيز گشايش يافت. آرشيو بينال ونيز از شركت هنرمندان ايراني ديگري حكايت داشت؛ سهراب سپهري، محسن وزيري مقدم، شيرين نشاط، عباس كيارستمي و ... يكسال ميگذرد، اما در آستانه سالگرد اين اتفاق، هنرمندان ايراني فيلمي از اين رخداد مهم هنري دنيا كه به اذعان كارشناسان از فستيوال كن نيز با اهميتتر است، نديدهاند. سال پيش موزه هنرهاي معاصر تهران از مجتبي ميرتهماسب دعوت كرد كه با سه هنرمند ايراني همراه شود؛ تا از روند حضورشان در پنجاهمين دور بينال ونيز، مستندي تهيه كند. فيلمي كه به اذعان ميرتهماسب، راهگشاي آيندگان باشد. به گزارش ايسنا، سال گذشته گروه اعزامي از سرباز زدن صدا و سيما ـ براي دراختيار قرار دادن فيلم درودي ـ حتا براي مذاكره در اين باره سخن ميگفتند و عنوان ميكردند كه اين سازمان حتا حاضر نيست با آنان مذاكره كند.آنها از درك نكردن اهميت موضوع گلايهمند بودند. هرچند مدير شبكه يك اميدوار بود جريان پيگيري اداري به نتيجه خواهد رسيد. اكنون يك سال گذشته و مسافران ونيزي پس از بازگشت تنها درنشستي رسانهيي، تحليل و نقدشان را از پنجاهمين دور بينال ارايه كردند و هنرمندان و علاقهمندان با نگاه آنان در ذهنشان بينال ونيز را تصويرسازي كردند. مستند ونيز هم يك سال است در سكوت گم شده و تصويربردار اين گروه حاضر به سخن گفتن در اين باره نيست، او ـ هنرمندي كه ديجيتالآرتهاي خسروجردي و ويديوآرتهاي نادعليان را ساخته است ـ حضور خود را با ماهيت هنرمندي مستقل در بينال توجيه ميكند؛ نه تصويربردار سازنده مستند ونيز. اما اين بحث براي بهروز دارش و حسين خسروجردي و حتا عليرضا سميعآذر ـ سرپرست موزه ـ غريب است. سميعآذر در حدي اطلاع دارد كه ميرتهماسب فيلم را آماده كرده؛ اما با تلويزيون به نتيجه نرسيده است. بخشي گفتوگوي خبرنگار ايسنا با سميعآذر در پي ميآيد: - مگر مستند ونيز سفارش موزه نبود؟ - فيلم را ساخت؛ اما وقتي بخواهد پخش كند، تلوزيون بايد پخشكننده باشد. نميخواست قبل از پخش و قرارداد بستن با تلويزيون فيلم را تكثير كند. براي او مهم است كه از تلويزيون پخش شود، براي ما هم مهم است كه از تلويزيون پخش شود؛ تا علاقهمندان بتوانند آن را ببينند. - مگر ميرتهماسب به دعوت موزه براي تصويربرداري از روند دو سالانه به ونيز نرفت؟ - بله، به دعوت موزه بود؛ اما قرارمان اين طور نبود كه ما مالك آن فيلم هستيم و تهيهكننده. - پس چرا هزينههاي سفر او را پذيرفتيد؟ - اينها سؤالهاي خبرنگاري است. ما براي آرشيو خودمان تصاوير غرفه ايران را در بينال داريم. اگر كسي بخواهد بداند كه غرفه ايران چگونه بود، ميتواند ببيند؛ همينطور مراسم افتتاحيه و اختتاميه؛ اما او فيلم بزرگتري از كل بينال ونيز ساخته است. ميتواند آن را براي كساني كه نرفتهاند، پخش كند. ميتوان از او پرسيد كه آخرين تلاشهايش به كجا رسيده است؟ - وي بهعنوان هنرمند شركتكننده به بينال رفته يا تصويربردار؟ - نه، به عنوان هنرمند و با ماهيت هنرمند نرفته است. به ما گفتند ميتواند بيايد از غرفه ايران فيلم بگيرد؛ ما نيز گفتيم بليط ميدهيم، در ازاي آن تصويربرداري ميكند كه براي آرشيو خود ما ارزشمند است، فيلم بزرگتري ساخت، ارتباطهايي هم براي ويديوآرتهاي كه ميسازد پيدا كرد. تلاشهاي مستقل خود اوست. - آنچه به درد هنرمنداني كه دورههاي بعد بخواهند در بينال ونيز شركت كنند، ميخورد، تصاوير موقعيت بينال است. - اين موضوعي نيست كه با من صحبت كنيد، نه در سطح من است؛ نه شما. - چرا اين موضوع را كم اهميت ميدانيد؟ خود شما بر مهمترين اتفاق هنري پس از انقلاب بودن آن اذعان داشتيد. اين اهميت ندارد كه سندي از آن اتفاق در اختيار هنرمنداني باشد كه احتمالا بخواهند در دورههاي بعد شركت كنند؟ همانطور كه سال گذشته مركز هنرهاي تجسمي فيلمي كه سالها پيش توسط ايران درودي ساخته شده بود را نتوانست از آرشيو تلويزيون خارج كند، ... - نه، اين هم حتا موضوع مهمي نيست؛ ما فيلم آنچه كه براي ما مهم است را داريم. فيلمي از غرفه خودمان. - دور بعد بينال سال آينده است، يعني حدود يك سال؛ چه كاري انجام شده، انتخاب و دعوت از هنرمدان چگونه است؟ ـ موزه هنرهاي معاصر شوراي مشورتي بينالملل دارد كه آن شورا بايد در جلسات خود هنرمندان را تعيين كند. احتمالا آن شورا هم يك ضرب هنرمند را تعيين نميكند، بلكه به چند نفر پيشنهاد ميكند تا طرحها و برنامههايشان را بياورند و براساس آن تصميمگيري ميكند. - اين اتفاق چند ماه قبل از برگزاري رخ ميدهد؟ - تا يكي دو ماه آينده شورا تشكيل ميشود و احتمالا ظرف 2-3 ماه آينده هنرمند انتخاب ميشود و به هنرمند يكسال وقت داده ميشود تا كار كنند. ما به مسؤولان بينال ونيز اعلام كرديم كه مايليم در بينال شركت كنيم و اين اعلام به صورت كتبي مطرح شده است. تنها كاري است كه تا به حال انجام شده است. - مركز هنرهاي تجسمي يا موزه هنرهاي معاصر دبيرخانهاي براي شركت هنرمندان در بينالهاي جهاني دارد؟ - سميعآذر: امور بينالملل ما سعي ميكند با تمام بينالها و رويدادهاي هنري دنيا ارتباط برقرار كند و نظر آنها را براي شركت هنرمندان ايراني جلب كند. وقتي اين اتفاق افتاد از آن شوراي مشورتي دعوت ميكند كه با توجه به بررسيهاي انجام شده هنرمنداني را دعوت كند. - همين مشغلهها شايد باعث شد از شركت در خيلي بينالها جا بماند، به نظر شما لازم نيست شوراي مشورتي در مركز هنرهاي تجسمي فعال شود و با كساني كه تا كنون در بينالهاي جهاني شركت كردهاند مشورت شود؟ - ممكن است اگر گروه مستقلي كار كند، نتايج بهتري حاصل شود؛ منتها برقراري ارتباط و مكاتبات اداري كاري است كه امور بينالملل ما انجام ميدهد؛ ضمنا يادتان باشد، اين گونه نيست كه ما ميتوانيم در همه بينالهاي دنيا شركت كنيم. بسياري از بينالها منطقهيي هستند، بسياري هم خودشان كوريتور دارند و آثار و هنرمندان را انتخاب ميكنند. بسياري از بينالها هنرمند را بر اساس كشور و مليت انتخاب نميكنند؛ بلكه انتخابشان بر اساس نام هنرمند خاص است. به طور مثال ما از برگزاركنندگان بينال سيدني دعوت كرديم كه به ايران بيايند و هنرمندان را انتخاب كنند. بينالها همچون مسابقات جهاني نيست كه شركت در آن براي همه هنرمندان آزاد باشد و ما در آن واحد با تعدادي بينال در دنيا مواجه باشيم. ما زماني ميتوانيم در آن بينالها شركت كنيم كه در صحنههاي بينالملل به موفقيت و اعتبار زيادي دست پيدا كرده باشيم و هنرمندانمان شناخته شده باشند در آن صورت خود آن ها به دنبال هنرمندان ما ميآيند. - آيا اين وضعيت كفايت ميكند؟ ـ نميگويم كفايت ميكند، بايد تلاش بيشتري بكنيم. اما اين تصور به وجود نيايد كه تمام بينالهاي دنيا منتظر حضور ايرانيها هستند. بسياري از بينالها ملي ـ منطقهيي است و بسياري از آنها كوريتور انتخاب دارند و دنبال مليتها نيستند. راه ما براي كمتر از 10 بينال در دنيا باز است. براي آنها هم در حال مكاتبهايم و تلاش ميكنيم. آنقدر زياد نيست كه امور بينالمللها از فرصت مكاتبه با آنها برنيايد. - ايران با موقعيت منطقهيي و جهاني بضاعت برپايي بينال تهران را دارد؟ - قطعا دارد. - اين اتفاق چرا نميافتد؟ - از سه سال پيش ميخواستيم يك بينال بزرگ هنري در تهران برگزار كنيم و همچون همه بينالهاي مهم دنيا راه را براي همه هنرمندان باز كنيم و آن هم مثل همه بينالهاي مهم دنيا بينال هنر باشد نه نقاشي يا عكاسي و يا مسجمهسازي. بعدا كه بينال جهان اسلام تشكيل شد و در نوع خود بينالمللي بود، ما را در اين تلاش كند كرد؛ چراكه ما احساس كرديم بينال بينالمللي با محدوديتهاي خود برگزار ميشود، حال ما بخواهيم يك بينال جهاني انجام دهيم؛ ما را كند كرد، چراكه پروژهاي بود كه دور اول آن با همت موزه برگزار شد و كلي انرژي ما را گرفت. مدتي است كه فكر كرديم ميتوان اين موضوع را مطرح كرد. سه سال پيش در يك جلسه عمومي از 70-60 هنرمند دعوت و فكر برگزاري نخستين بينال هنري تهران را مطرح كرديم. عدهاي از هنرمندان نيز به خوبي استقبال كردند؛ اما اين زماني بود كه هنوز بينال جهان اسلام برگزار نشده بود. به نظرمان رسيد كه شايد بهتر باشد يكي دو بينال داخلي به شكلي قواميافته مطرح شود؛ آن زمان بينال عكاسي متوقف و بينال نقاشي رها شده بود. عدهاي فكر ميكردند برپايي بينال بينالمللي يعني رها كردن بينال نقاشي، عكاسي و غيره. اما حال كه بينالها راه افتادند و بينال عكس هم تا يكي دو ماه ديگر برگزار ميشود، فكر ميكنم شرايط داخلي آن را داريم كه بينال بزرگ بينالمللي را برگزار كنيم. از نظر اعتبار جهاني به اين موقعيت رسيديم، ضمنا بايد زمان جهاني را براي ارتباط با هنرمنان، انتخاب آثار و دعوت از آنها انتخاب كنيم. نميتوانيم براساس همه آن چيزهايي كه در داخل كشورمان مرسوم است انجام دهيم و نام آن را جهاني بگذاريم، زيرا مورد استقبال قرار نخواهد گرفت. ما شرايطش را داريم، يك بينال يك حركت بسيار عظيم و تاثيرگذار است. در جهتگيري مباني هنر آينده اين مملكت تاثيرگذار است. اين آمادگي امروز حاصل شده، بيشتر كارهايي كه در بينالهاي دنيا ارايه ميشود، شيوه هنر جديد دارد. يعني چيدمان، ديد و عكس. درصد غالبي از آثاري كه ارايه ميشود نقاشي و مجسمه به شكل سنتي آن نيست. چهار- پنج سال پيش اين آمادگي در ما نبود كه 90-80 درصد كارهاي هنر جديد باشد؛ اين آمادگي اكنون حاصل شده است. - يعني تا پنج سال آينده بينال تهران داريم؟ - از آغاز تصميمگيري در اينباره يك و نيم سال كار مستمر ميخواهد. انتهاي پيام