در محضر استاد/2/ استاد شهرياري؛ پايه‌گذار نخستين آموزشگاه كنكور در ايران تست و كنكور، دانش مملكت را ويران مي‌كند

... استاد شهرياري در ادامه سخنان خود مي‌گويد: در تهران در دانشكده‌ ادبيات، كلاسي به نام «كلاس مخصوص» در نظر گرفته شده بود كه همه نفرات برگزيده دانشسراي مقدماتي - شاگر اول و دوم‌ - در اين كلاس در سه رشته‌ ادبي، رياضي و تجربي (طبيعي) درس مي‌خواندند كه استاد در ابتدا به دليل علاقه به فلسفه، به تحصيل در رشته ادبي مي‌پردازد و بعدها رشته رياضي را انتخاب مي‌كند و سرانجام پس از پايان دوره با دو ليسانس يكي از تربيت معلم و ديگري از دانشكده علوم فارغ‌التحصيل مي‌شود. استاد شهرياري را پس از فارغ التحصيلي به شيراز منتقل مي‌كنند و استاد خود مي‌گويد: در شيراز نسبت به مكان‌ها و افراد آن جا ناآشنا بودم. چند مدرسه را براي من تعيين كردند كه ظاهرا يكي از اين مدارس به شخصي متعلق بود كه چون دانش آموزان از او ناراضي بودند، كلاس وي را به من داده بودند. در اواسط سال اين شخص كه نسبت به استاد بغض مي‌ورزيد، نامه‌اي به وزير فرهنگ وقت -آقاي جعفري- مي‌نويسد و اظهار مي‌كند كه شخص پرويز شهرياري، فعاليت سياسي مي‌كند و همچنان به رويه خود ادامه مي‌دهد. استاد مي‌افزايد:‌ آخر سال بود كه به همراه ساير همكاران مشغول تصحيح اوراق امتحانات نهايي دبيرستان بوديم كه ناگهان رييس فرهنگ شيراز نزد ما آمد، همگي خيال كرديم كه براي سركشي و بازديد آمده است، در حالي كه اين گونه نبود. او كنار من نشست و در گوش من به آرامي گفت: همين حالا ورقه را روي ميز بگذار و نزد من در اداره فرهنگ بيا، كه كار مهمي با شما دارم. رييس فرهنگ شيراز به استاد درباره‌ اين نامه كه در آن دستور توقيف ايشان صادر شده بود، مي‌گويد، چرا كه در آن نامه قيد شده بود كه به شوراي امنيت ارجاع شود، ولي به دليل اين كه وزير فرهنگ وقت نبود،‌ وي اين نامه را باز مي‌كند و از استاد خواهش مي‌كند كه بلافاصله از شيراز برود. استاد شهرياري بالاجبار از شيراز به تهران نقل مكان مي‌كند و همين مساله باعث مي‌شود كه بعدها در تهران استاد را دستگير ‌كنند و به قول وي «بسياري از مسائل كه هيچ نقشي در آنها نداشتم را به وي من نسبت دادند». پس از اين جريان تا حدود شش سال استاد به صورت حق‌التدريسي در دبيرستانها و دانشكده‌هايي همچون دانشكده فني، دانشسراي عالي تهران (تربيت معلم)، مدرسه عالي علوم اراك (از سال 40 تا 48) تدريس مي‌كرد و زندگي خود را بيشتر با حق التدريس مي‌گذارند. استاد شهرياري همچنين در اين دوران در منزل به كار ترجمه مي‌پرداخت و پس از آن نيز اداره دو مجله "چيستان" (ادبي - فرهنگي‌) در سال بيست و يكم و مجله‌ "دانش و مردم" (علمي) در سال چهارم را بر عهده گرفت. او كه پايه‌گذار نخستين آموزشگاه كنكور در ايران است با انتقاد از نحوه ورود دانش‌آموزان به مراكز آموزش عالي گفت: در رشته رياضي به كار گروهي معتقدم در حالي كه اين موضوع با برگزاري كنكورهاي سراسري سازگار نيست، چون با اين شيوه دانش‌آموزان از هم جدا مي‌شوند و هر يك از آنها، دانسته‌هاي خود را براي خود محفوظ مي‌دارد. ضمن اينكه اگر استرس كنكور نباشد هم دانش آموز و هم معلم، عملكرد بهتر و مطلوبتري خواهند داشت. طبق تجربه استاد، كارگروهي سطح آموزشي كلاس را بالا مي‌برد و علاوه بر آن روابط اجتماعي دانش آموزان را نيز ارتقا مي‌دهد. وي همچنين گزينش دانش‌آموزاني كه از سطح علمي بالاتري برخوردارند براي مدارس ويژه (نمونه دولتي) را به دليل نتايج منفي آشكار و پنهان آن در روند گسترش علم، بسيار نامناسب مي‌داند و معتقد است: نه دانش آموزان بايد از هم تفكيك شوند و نه معلمان؛ جذب معلمان مجرب توسط مدارسي كه نام غيرانتفاعي را يدك مي‌كشند اما در عمل كاملا انتفاعي هستند، در درازمدت به توسعه‌ي آموزشي ما ضربه مي‌زند. وي ضعف ديگر كنكور را عدم انتقال مفاهيم مي‌داند و با تاكيد مجدد بر اينكه "تست و كنكور، دانش مملكت را ويران مي‌كند"، اظهار مي‌كند: در تستهاي كنكور به تاريخ رياضي و كاربرد آن كوچكترين توجهي نمي‌شود و به همين دليل پايه علمي اغلب دانشجويان در زمينه‌ رياضي و فيزيك ضعيف است. استاد جبر و مثلثات ايران با اشاره به گوشه‌اي از تاريخ رياضي كشور، از اينكه هنوز اين بخش از تاريخ كشور را كاملا نمي‌شناسيم و به آن بي اعتنائيم، ابراز تاسف مي‌كند و مي‌افزايد: راه حل تقسيم ارث تنها يك معادله رياضي است و حتي يكي از رياضيدانان كشور ما به طريق جبري توانست با حل يك معادله درجه سوم، سينوس يك درجه را از سينوس سه درجه به دست آورد كه به دليل عدم شناخت از تاريخ رياضي كشور، آن را به يك ايتاليايي نسبت مي‌دهيم، در حالي كه وي 150 سال بعد از كاشاني، متولد شده است. اين آموزگار پيشكسوت رياضي در ادامه با بيان اينكه از سال 1325 به تدريس حساب و هندسه اشتغال داشته است، اظهار مي‌كند: از آن زمان مرتبا معلم بوده‌ام و اگر نوشتن را هم به حساب معلمي بگذاريد، هنوز هم معلم هستم و اگر از من بپرسند چكاره هستي؟ «مي‌گويم معلم هستم و به آن افتخار مي‌كنم». انتهاي پيام
  • دوشنبه/ ۱۷ فروردین ۱۳۸۳ / ۱۴:۰۶
  • دسته‌بندی: آموزش
  • کد خبر: 8301-02551
  • خبرنگار :