«گفتوگوي تفصيلي ايسنا با استاد شهرام ناظري» “دوست داشتم پرواز كنم” (بخش نخست)
شهرام ناظري، هنرمند خواننده و پيشكسوت موسيقي سنتي ايراني، با حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، طي گفتوگويي تفصيلي، دربارهي موضوعات مختلفي چون هنر متعهد، وضعيت فرهنگي كشور، گروههاي موسيقي موجود، موسيقي عرفاني، لزوم حمايت دولتي از اجراها، آموزش، حضور هنرمند در صحنه و موانع فرا روي آن، ضرورت نگاه جدي به هنر، وضعيت موسيقي در راديو و تلويزيون و... سخن گفت. شهرام ناظري، دليل ارتباط موسيقي خود با جامعه را متعلق به چند عامل ميداند. وي در اينباره به ايسنا گفت: من متعلق به منطقهاي هستم در جوار بيستون و دالاهو. جايي كه موسيقي و ساز به چشم يك پديده آسماني و آئيني نگريسته ميشود به همين دليل براي دست زدن به ساز، وضو ميگيرند و آن را پاكيزه نگه ميدارند. وي افزود: آشنائي من با تاريخ اجتماعي ايران و علاقمندي به عرفاني كه در هزار سال اخير جريان داشته، باعث شد كه درصدد مطرح كردن نوعي از موسيقي سنتي باشم كه رنگ و شور و حركت خاص خود را داشته است لذا اين مباحث را در چند زمينه مثل مثنوي، صداي سخن عشق، گل صد برگ و يادگار دوست، با ديدهي عرفاني اجرا كرديم كه اكثرا به مناسبت بزرگداشت مولوي منتشر شدهاند. ناظري گفت: اعتقاد دارم كه هر كسي بايد به موسيقي اصيل خود كه سرچشمههاي هنري دارد با فرهنگ و ديدگاه خود نگاه كند تا قدرت پرواز داشته باشد. اين خواننده، گروههاي موسيقي فعلي را به سه دسته تقسيم كرد: 1- گروههايي كه موسيقي بلد نبوده و حوزه سنتي را درك نكردهاند. اينها همانهايي هستند كه با رديفهاي موسيقي مخالف بوده و كارهاي سطحي ميكنند. 2- گروههايي كه با موسيقي سنتي آشنائي داشتهاند اما با تاسف از ديدگاه يك بعدي ارتجاعي برخوردار هستند. اينها فكر ميكردند غير از اينها كه ياد گرفتهاند ديگر چيزي وجود ندارد و بايد تا اخر عمر تبعيت بيچون و چرا كرد. اينها سنتگرا نيستند بلكه به قول اخوان “عادتگرا” هستند. 3- گروههاي هنري كه داراي ديدگاههاي خاص خود هستند. ناظري اظهار داشت: به لحاظ فرهنگي هميشه دوست داشتم كه پرواز كنم. لذا براي پرواز، بخشي از موسيقي سنتي را با نام موسيقي عرفاني معرفي كردم اما همان طور كه ميدانيد با كمال تاسف به دليل عدم برنامهريزي و بيفرهنگي موجود - كه يك كار درست از سوي يك هنرمند هدايت ميشود و بعدها دست افراد دست دوم و هفتم و مقلدين ناآگاه ميافتد - وضعيت اسفباري پديدار ميشود تا اين كه در نهايت، صاحبان حرف و عمل و هنر از گفتهي خود پشيمان ميشوند و من هم جزء همين افراد پشيمان هستم. شهرام ناظري، دربارهي دلايل پشيماني خود گفت: بعدها آنقدر موسيقي عرفاني مختلط توليد شد كه نزديك بود ساندويج و صنايع عرفاني هم مد شود! لذا در كارهاي بعديم اين عنوان را برداشتم چون اعتقاد دارم طرح مساله بايد آكادميك باشد و بخش بزرگي به تشريح روند فلسفهي عرفان ايراني اختصاص يابد. انتظار شهرام ناظري از سازمانهاي فرهنگي و هنري ، برنامهريزي حمايتي از كارهاي “هنري” است. وي در اينباره افزود: اگر سوبسيد و سالنهاي لازم وجود داشته باشد، مردم مجبور نيستند با قيمتهاي بالا بليط بخرند و دليل اين كه قيمت بليطها بالا ميرود بالا رفتن اجتنابناپذير مخارج كنسرت است. وي ادامه داد: براي اجراي آتي با توجه به مخارج قرار شد كه قيمت بليطها در حد 10 تا 12 هزار تومان باشد اما با جلساتي كه گذاشتيم قيمت را به 7500 تومان رسانديم و من خود از اين بابت ناراحت هستم چون ميدانم عمدهي مخاطبان من دانشجويان، دانشآموزان، طبقات فرهنگي و تحصيلكرده هستند، اما چارهاي نيست. اين خواننده يادآور شد: قيمت يك اجارهي سالن، رقم بالائي است. چندي قبل قرار شد كه سالني را به قيمت 4 ميليون به ما اجاره دهند. زماني كه سالن را ديديم گفتم كه اينجا با گاراژ فرقي ندارد! به همين دليل هم ديگر رغبتي براي اجراي كنسرت ندارم . بعد از كنسرت سعدآباد، حداقل ميتوانستم چند كنسرت ديگر داشته باشم كه به دلايل فوق اين كار را نكردم. ناظري ادامه داد: ما كه دوست نداريم همهاش درخارج از كشور كنسرت دهيم اما آنجا همه چيز طبق ضوابط است. براي من در شهر پاريس برنامهاي گذاشتند كه قيمت آن 16 فرانك بود و من از اين قيمت پائين بسيار متعجب بودم كه مسئولان سالن گفتند كه دولت براي حمايت از برنامههاي هنري مثل اين اجرا خود بودجه(سوبسيد) ميدهد كه روند اجراي اثار هنري لطمه نبيند اما در ايران خشك و تر با هم ميسوزند و به دليل جو تجاري موجود، ارائه آثار هنري با تجاري فرقي ندارد. وي افزود: اين امر در ايران حتي در حوزه توليد و انتشار كاست و سيدي نيز به چشم ميخورد. اگر كار شما سطح پائين و خاطره انگيز! بود به شما چك سفيد ميدهند ولي اگر كارتان حامل پيامي هنري بود رغبتي براي توليد و خريد آن نوار ديده نميشود. ناظري گفت: اين روزها كار من همهاش “نه” گفتن شده است چرا كه بيشتر كارهايي كه پيشنهاد ميشود سطح پائين بوده و من نيز متقابلا اين آثار را همراهي نميكنم، پس بايد ارگانهاي مسؤول كه به اين قضايا بيتوجه هستند برنامهريزي صحيحي را در اين راستا انجام دهند. شهرام ناظري افزود: هدف هنرمند متعهد، در درجهي اول، اجتماع و كار كردن براي اجتماع است. البته نظرگاه ديگري هم وجود دارد كه ميگويد هنرمند، براي تاريخ كار ميكند و خيليها نيز بودهاند كه در زمان خود مطرح نشدهاند بلكه در تاريخ آن كشور، جاودانه شدند. وي گفت: با اين حال، زماني كه هنرمند با نظرگاهي بلند براي كشورش كار ميكند عليرغم وجود محدوديت ها به كار خود ادامه ميدهد چرا كه هدف نهائي او اجتماع است تنها هنرمند بازاري است كه ميگويد هنر براي “مردم و عوامپسندي” است. حال آنكه، هنرمند واقعي كسي است كه براي مردم كار ميكند اما با مطالعه در اجتماع و فرهنگ از آنها، نفسي تازه و حركتي رو به رشد را ميگيرد و به راه خود ادامه ميدهد. حال اگر اثرش با استقبال روبرو شد كه چه بهتر و اگر هم نشد با عشق به آن اجتماع، راهش را ادامه ميدهد و بعدهاست كه معلوم ميشود راه او چقدر ارزشمند بوده است. شهرام ناظري معتقد است: سياستهاي موسيقي در راديو و تلويزيون، در حقيقت همكاري با لالهزار و لوسآنجلس است و منجر به اشاعه كارهاي مبتذل و بيفرهنگ شده است. وي گفت: من بارها اين را گفتهام و ديگران هم گفتهاند كه خود نهادها، مقصر اصلي در وضعيت كنوني موسيقي هستند. وي گفت: تا وقتي كه به هنر، جدي نگريسته نشود و ضرورت وجودي آن به عنوان مسالهاي حياتي درك نشود تغييري در اوضاع به وجود نميآيد. وي افزود: تا زماني كه سازماني مختص به موسيقي و هنر به وجود نيامده، هنرمند واقعي فرار خواهد كرد. ناظري، وضعيت موجود در موسيقي و آثار پخش شده در راديو و تلويزيون را قابل قياس با موسيقي فيلمهايي كه آنها را “ آبگوشتي” ناميدهاند دانسته و گفت: اي كاش كه اگر موسيقي پاپ هم پخش ميشود تنها منحصر به آثار به اصطلاح خاطرهانگيز و عوامپسند نباشد، چون الان همه كارها سطحي و برگرفته از كارهاي ديگر است كه ما با “اصل” آن در ابتدا مخالف بوديم اما الان آنها را قبول داريم!. وي با انتقاد از اين شيوه كه “هر كس از خانهاش قهر ميكند خواننده ميشود” گفت: نميدانم چرا وضعيت اينگونه شده است. شايد از اين روست كه موسيقي روي اصول خود حركت نكرده و آموزش آن ريشهاي انجام نشده است. ادامه دارد...