صادق زيباكلام: پاك دانستن خود و حواله دادن ضعف‌ها به ديگران از نكات جالب فرهنگ سياسي ماست هر وقت محافظه‌كاران از خود انتقاد كردند، اصلاح‌طلبان هم مي‌كنند

صادق زيباكلام گفت:‌ «يكي از نكات جالب فرهنگي سياسي ما پاك دانستن خود و حواله‌دادن همه‌ي ضعف‌ها و ناكامي‌ها به ديگران است.» به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين عضو هيأت علمي دانشگاه تهران كه در اردوي ساليانه‌ي دفتر تحكيم وحدت - طيف شيراز - در دانشگاه شهيد بهشتي سخن مي‌گفت اظهار داشت:« تا آنجا كه به رفتار و فرهنگ سياسي مربوط است، معتقدم چيزي به عنوان فرهنگ سياسي وجود ندارد و آنچه مجازا فرهنگ را مي‌سازد، موضوعات عميق‌تري است كه ديده نمي‌شوند و شامل مناسبات سياسي، ‌اقتصادي و اجتماعي مي‌شود، از اين رو اگر اين مناسبات را تغيير ندهيم، فرهنگ سر جايش مي‌ماند.» وي در تبيين شرايط خارجي كشور گفت: «كساني كه پيوستن به پروتكل الحاقي را معادل با خيانت به منافع و مصالح ملي مي‌دانستند، قطعا به تبعات آن هم انديشيده‌اند.» زيباكلام ادامه داد: «احتمالا عده‌اي از اصلاح‌طلبان هنگام تجزيه وتحليل عملكرد اقتدارگريان مي‌گويند كه محافظه‌كاران منافع و مصالح ملي را در نظر نمي‌گيرند و قانوني و غيرقانوني از نهادهايي كه در اختيارشان است سوء استفاده مي‌كنند، زياد هم برايشان مهم نيست كه مملكت به كدام سمت و سو مي‌رود.» وي ادامه داد: «محافظه‌كاران هم با تمام قوا در مقابل اصلاحات، دوم خرداد، بازشدن فضاي سياسي، توسعه‌ي سياسي و همه‌ي چيزهاي خوب و سفيد در پنج، شش سال گذاشته ايستادند.» زيباكلام تصريح كرد: «دوستان محافظه‌كار هم كه پشت تريبون مي‌آيند، چون در جو دانشجويي قرار مي‌گيرند سعي مي‌كنند دموكراتيك‌تر برخورد كنند و بگويند ما از بدو تولد تا آخر عمر طرفدار اصلاحات هستيم و اين اشتباه خود اصلاح‌طلبان بوده كه به فكر معاش و بيكاري، اعتياد و معضلات اجتماعي بوده‌اند.» اين مدرس دانشگاه ادامه داد: «سؤال اينجاست كه همه‌ي ما - چه جناح راست و چه چپ - ببينيم چه اشتباهي كرده‌ايم؛ اين نوع رفتار سياسي، محافظه‌كار، اصلاح‌طلب و چپ و راست نمي‌شناسد.» زيباكلام هم‌چنين، تصميم‌گيري پشت درهاي بسته، ياركشي‌هاي مرسوم در عرصه‌ي سياسي، عزل و نصب بر اساس ديد سياسي و نه بر مبناي شايسته‌سالاري را از جمله علل عدم پيشرفت جنبش اصلاحات دانست. وي ضعف راهبري، فقدان تشكيل و سازماندهي و مديريت و نداشتن استراتژي را به عنوان معضلات ساختاري اصلاح‌طلبان معرفي كرد و گفت: «با بررسي حضور برخي از افراد در راس دوم خرداد و جنبش اصلاح‌طلبي، اين سوال به وجود مي‌آيد كه افرادي كه قبلا طرفدار دموكراسي نبوده‌اند، چرا بايد در جنبشي قرار بگيرند كه شعار اصلي‌اش اصلاح‌طلبي است؟» وي ادامه داد: «اصلاح‌طلبان هيچ وقت در جايي جمع نشده و از عملكرد و تصميم‌گيري‌هاي خود انتقاد نكرده‌اند؛ هر زمان هم كه محافظه‌كاران چنين كاري را كردند، اصلاح‌طلبان هم مي‌كنند. اين مدرس دانشگاه گفت: به نظرم خيلي از ويژگي‌هاي اين جناح تفاوت ذاتي با محافظه‌كاران ندارد؛ اين سنتي در ايران است كه هر طيفي كه خارج از سياست و قدرت قرار مي‌گيرد، به فكر دموكراسي مي‌افتد.» زيباكلام به تصميم كميته‌هاي انضباطي برخي از دانشگاه‌ها مبني بر انفصال از تحصيل برخي از دانشجويان اشاره كرد و گفت: «يك گروه از محافظه‌كاران كه معتدل‌ترند خواهان برخورد خشن با دانشگاه و جنبش دانشجويي نيستند و در مقابل اينها گروهي در جريان راست وجود دارد كه به مشت آهنين معتقد و عكس‌العملش در مقابل دانشگاه‌ها معلوم است، هم‌چنين معتقدند كه بايد هزينه‌ي فعاليت سياسي دانشجويان را به قدري بالا برد كه دانشجو به دنبال درسش برود.» صادق زيباكلام در پايان جلسه به سوالات حاضران پاسخ داد. زيباكلام در پاسخ پرسشي درباره‌ي «قطعنامه‌ي شوراي حكام« و «اظهارنظرات برخي روزنامه‌هاي جناح راست» و با بيان اين‌كه مشكل اساسي ما پيوستن و نپيوستن به پروتكل الحاقي نيست؛ مدعي شد: معضل اساسي در سياست خارجي و موضع تنش و دشمني ما با آمريكاست و افزود: اساسا سياست خارجي هر نظامي را منافع آن كشور تعريف مي‌كند و اگر اين منافع ايجاب كند كه دشمني با آمريكا كنار گذاشته شود، بايد چنين كاري را كرد؛ اما عد‌ه‌اي چنين نمي‌انديشند و سياست خارجي را بر مبناي ايدئولوژيك تعريف مي‌كنند. وي با ابراز اين عقيده كه مشكل اصلي اين است كه بعد از انقلاب نتوانسته‌ايم تكليفمان را با ايدئولوژي محور بودن يا منافع‌محور بودن مشخص كنيم؛ مگر اين‌كه موضوع دشمني با آمريكا را بر مبناي ايدئولوژي بدانيم، ادامه داد: از دست دادن موقعيت‌هاي اقتصادي، نداشتن منافع اقتصادي از درياي خزر و انزواي ايران هزينه‌ي اين دشمني است. زيباكلام در پاسخ به پرسشي مبني بر مرور سابقه‌ي افراد اصلاح‌طلب كه عملكرد گذشته‌شان تفاوت زيادي با مشي كنوني‌شان دارد، گفت: در كنفرانس برلين خانمي در ميان جمع گفت «واي به حال ملتي كه اكبر گنجي مدافع آزادي‌اش باشد» و اين حرف زيادي است، مشكل اين است كه بنده وقتي عملكرد آقاي ميردامادي، شمس وهابي و غيره را مرور مي‌كنم و مي‌بينم كه اينها وقتي قدرت داشتند در همين دانشگاه شهيد بهشتي و تهران با دانشجويان در كميته‌هاي پاكسازي چه كردند، برايم سخت است كه اين افراد را قبول كنم. بنابراين نمي‌توان كاري را انجام داد و بعد ادعا كرد كه آن، اقتضاي زمان بوده است. اگر كاري درست بوده است بايد از آن دفاع كرد. اما اگر غلط باشد كمترين كاري كه مي‌توان كرد عذرخواهي است. وي ادامه داد: بر فرض اين‌كه بپذيريم مثلا سعيد حجاريان، سيد علي‌اكبر محتشمي و مهدي كروبي قلبا و اصالتا طرفدار آزادي، دموكراسي و جامعه‌ي مدني شده‌اند، باز هم مي‌بينيم كه عملكرد گذشته با شعارهاي امروز همخواني ندارد و بايد شهامت اخلاقي داشت و به اشتباهات اعتراف كرد. وي در پاسخ به سوالي مبني بر اين‌كه «آيا جنبش دانشجويي گوياي خواست اكثريت مردم است» اظهار داشت: براي بعضي از اقشار جامعه يك سري خواسته‌ها مهم است و براي گروهي ديگر مطالبات ديگري مثلا خواسته‌هاي سياسي كه براي اقشار تحصيل‌كرده، دانشگاهيان و طبقه‌ي شهري نسبتا مرفه اهميت دارد و براي خيلي از مردم خواسته‌ها اقتصادي و مادي جايگاه ويژه دارد. به هر حال آن‌چه كه مورد خواست دانشجويان است براي گروهي از مردم شايد خيلي مهم نباشد. وي در مقايسه‌ي نقش دفتر تحكيم وحدت در انقلاب فرهنگي و در حال حاضر، شرايط دانشگاه‌ها را مبهم توصيف كرد و گفت: سال تحصيلي را در شرايطي آغاز خواهيم كرد كه وضعيت تب‌آلودي در جامعه و دانشگاه وجود دارد و اگر جريانات معتدل‌تر و پخته‌تر جناح راست نتوانند اعمال قدرت كنند و جريانات تندروتر و راديكال، جريان را به دست بگيرند، آينده تيره و تار خواهد بود، هم‌چنين برخوردهاي زيادي در جنبش دانشجويي به وجود مي‌آيد. وي گفت: فكر مي‌كنم كه دفتر تحكيم وحدت مجددا احيا شود و از حالت رخوت بيرون بيايد. در غير اين صورت وضعي پيش مي‌آيد كه جنبش دانشجويي بي‌هدف خود را به آب و آتش مي‌زند و وضع بدتر مي‌شود. انتهاي پيام
  • سه‌شنبه/ ۲۵ شهریور ۱۳۸۲ / ۱۸:۲۹
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8206-10982
  • خبرنگار :