پرفسور كريستين برومبروژه: اين موزهها امكان انديشيدن براي شناخت هويت منطقهيي و ساختن ايران فردا را به ما ميدهد
به گزارش خبرنگار ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، روز گذشته در دومين نشست از همايش بينالمللي موزه مساكن روستايي، در موزه هنرهاي معاصر تهران، پرفسور كريستين برومبروژه ـ عضو هيات علمي دانشگاه پروانس فرانسه ـ موزه مساكن روستايي گيلان را طرحي پيشتاز از اين دست در سطح خاورميانه دانست و عنوان كرد: اين موزهها امكان انديشيدن براي شناخت هويت منطقهيي و ساختن ايران فردا را به ما ميدهد. اينطور كه معلوم است ميراث روستايي چندان جدي گرفته نميشود، حتا فرانسه هم عليرغم ميل در رغبت به اين موضوع، چندان جدا از اين گرايش جهاني نست . وي بناهاي محافظت شده را به سه دسته بناي پيام (يادآور حادثه تاريخي مهم)، بناي شكل (داراي ارزشهاي دروني و زيبايي شناختي) و بناي اثر تقسيم بندي و اضافه كرد: معماري روستايي را بناي اثر (ردپا) هرگز داعيه منحصر به فرد بودن را ندارد و براي يادبود نيز ساخته نشده؛ اما روي از نحوه زندگي درآن است كه اطلاعاتي در مورد زندگي روزمره گروهي از مردم به ما ميدهد . اين معماري بدون معمار، مناظر طبيعي و مواد غذايي آن ناحيه را نيز شامل ميشود و ارتقا و تقويت اين ميراث ميتواند به توسعه صنعت جهانگردي كمك كند. برومبروژه در پايان به بررسي تفاوت بين موزه فضاي باز و اكوموزهها پرداخت و با اشاره به اينكه موزه مساكن روستايي يك موزه فضاي باز است گفت: مهمترين خط ايجاد چنين موزه هايي، پيشروي به سمت ارزش دهي به شكل است . فرانسوا كالامه ـ يكي از كارشناسان فرانسوي هيات همكاري ـ سخنران بعدي اين نشست بود كه در ادامه بحث بالا به توضيحاتي راجع به معماري سنتي در فرانسه پرداخت و گفت: اين نوع معماري اجازه نزديكي افراد علمي را به خود نميدهد و ما تا مدتها نميدانستيم چه واژه اي براي آن انتخاب كنيم . از جمله نامهاي انتخابي براي آن معماري روستايي، شهرك كشاورزي، شهرك برده داري و درنهايت معماري منطقهيي يا سرزميني است. وي در پايان با اشاره به اينكه هيچگاه نبايد معماري را ايستا تصور كرد، از وجود سه نوع رويكرد محافظتي اين معماري در فرانسه سخن گفت و افزود: بيش تر از آنكه به فكر محافظت ميراث روستايي باشيم، قصد انتقال آن را داديم . به گزارش خبرنگار ايسنا، ميرشكرايي ـ رييس پژوهشكده مردمشناس ـ نيز به تشريح نگاه موجود در پژوهشكده پرداخت و اظهار داشت: جمع آوري اشيايي قيمتي، نادر يا زيبا در كنار هم، تشكليل يك موزه را نميدهد . موزه بايد داراي پشتوانه پژوهشي باشد و لذا معتقدم بايد مراكز پژوهشي با موزه هاي مربوط به آنها در يك مجموعه قرار گيرند، بدين معنا كه پژوهش را با نگاه سيستمي ببينميم. وي افزود: هر موضوع يا شيئي را در سه بخش ميتوان مورد مطالعه قرار داد؛ مابعدالطبيعه، طبيعت و جامعه. اين سه، هركدام با ديگري و با كل مجموعه كنش متقابل دارند و هر موضوعي در اين قالب بعد اجتماعي است. ميرشكرايي در پايان يكي از اصلي ترين محورهاي پژوهشكده را پرداختن به ميراث معنوي عنوان كرد . در پايان اين نشست، بيانيهاي از سازمان منطقه آزاد قشم درخصوص راه اندازي موزه طبيعي (اكوموزه) و دعوت از هيات فرانسوي به اين منطقه خوانده شد . انتهاي پيام