/گزارش مشروح گفتوگو با مهدي حجت/2/ گاهي پرداختن به برخي از مسائل، رگ ميخواهد ماشينهايي را از سعدآباد راه مياندازند و جشن ميگيرند و ميگويند ميراث فرهنگي
وي به نمونهاي براي گرفتن اجازههاي شرعي بهمنظور سوء استفاده در زمينه قاچاق اشياي عتيقه اشاره كرد و گفت: يك نفر نامهاي را خدمت حضرت امام (س) نوشته بود ـ سناريويي كه با دقت تنظيم شده بود تا كاملا مطابق با حكم شرعي شود ـ، در نوشته آمده بود: « در يك خانه خرابه متروكه، مخروبه و بلااستفاده، رفتم و ديوار آن را خراب كردم، داخل ديوار، يك كوزه سكه پيدا كردم كه ميخواهم يك پنجم آن را به عنوان خمس بپردازم و بقيه را تملك كنم. آيا از نظر شرعي درست است يا نه؟ » حضرت امام هم كه حكم خلاف شرع نميدهند، نوشتند كه: «اگر يك پنجم آن را پرداخت كني، مال خود شماست»؛ اما به اين نكته هم اشاره فرمودند كه: «مگر آنكه دولت جمهوري اسلامي قانوني خلاف آن داشته باشد، در آن صورت آن قانون لازمالاجرا است». اين حكم در نهايت هوشياري است؛ با توجه به تشخيصي كه ميدهند و ميگويند آن سكهها حيثيت پولي را از دست داده و حيثيت فرهنگي پيدا كرده است؛ دولت به حيثيت فرهنگي نياز دارد، بنابراين حكم دفينه از آن ساقط است و نميتوان تملكش كرد و جزو انفال است. او با تاكيد بر اينكه اگر مانع از آن شويد كه اين اشيا از زمين بيرون بيايد، نميگذاريد از مملكت هم بيرون برود خاطر نشان كرد: اما اگر از زمين بيرون بيايد، به هيچ قيمتي نميتوانيد مانع خارج شدن آن از مملكت شويد. به دنبال اين باشيد كه چه كسي يا چه عواملي مؤثر است كه اين اموال غيرقانوني از زمين خارج شود. چرا كه خارج كردن غيرقانوني آن مثل آتش در دست است. البته شك نكنيد كه كسي كه ميخواهد آن اموال را از كشور بهدر ببرد، به خارج كردن آن هم تحريك ميكند. حجت گفت: من ثابت ميكنم اگر كسي بخواهد از بالا تحريك كند، در صورتيكه زمينه مساعدي وجود نداشت، بايد تحريك را صورت ميداد، اما در ايران نياز به تحريك نيست. يك عده آدم گرسنه هستند كه يك كلنگ و يك بيل دارند، ميروند ميكنند و ميگويند سنگ مفت، گنجشك مفت، ميزنم و در ميآورم. يا يك جام طلا در ميآورم و تا آخر عمر خوشبخت ميشوم، يا يك روز بيكار نبودهام. نويسنده كتاب «ميراث فرهنگي در ايران، سياستها براي يك حكومت اسلامي» معتقد است: شايد اگر شيئي را كه كسي از زمين در ميآورد، هيچ كس نميخريد، مسائل حل ميشد. روزي اين موضوع را در يونسكو و در سطح كنفرانس عمومي بينالمللي طرح كردم، گفتم: بزرگترين مشكلي كه كشورهاي مثل ما كه داراي تمدن كهن هستند و ميراث فرهنگي وسيعي دارند، با آن مواجهاند، اين است كه اموالشان به صورت قاچاق از كشورشان خارج ميشود. بزرگترين مراكز و بازار و معاملات عتيقه امروز در اروپاست؛ شما كه مهد فرهنگ بوده و ميگوييد صاحب كرامات هستيد، قاعدهاي را در مملكتتان بگذاريد كه دست كم معامله اشياي متعلق به ساير كشورها، در كشورتان ممنوع باشد؛ همچون مواد مخدر، بگوييد ممنوع است. جنجال شد، گفتند مگر ما ميتوانيم چنين كنيم، بازار عتيقه بازار بزرگي است، چنين چيزي ممكن نيست. بنيانگذار سازمان ميراث فرهنگي كشور گفت: بايد همه راهها را با هم رفت. يعني دست آنها كه از بالا تحريك ميكنند و اشيا را به خارج ميبرند، را قطع كنيم. از طرفي - به طور حتم - سطح آگاهي عوامل خود را كه براي رفع گرسنگي تپه را ميكنند، بالا ببريم. مسائلي را براي دولت فراهم كنيم كه تا اگر از زمين خارج شد و خواست به دست آخري برسد، با مكندهاي صحيح، به كانال واقعي خودش برود. وي در ادامه از تخريب بافت تاريخي شهر يزد به عنوان نمونهاي از ناآگاهي نسبت به ارزش فرهنگي بافت تاريخي يك شهر ياد كرد و افزود: بافت تاريخي شهر يزد را تخريب كردند، تا راهي مستقيم بين مسجد و خانه ايجاد كنند تا فردي با امنيت بيشتري عبور و مرور كند؛ در حالي كه ميشد خانه را عوض كرد، يا تعداد گارد محافظ را افزايش داد. اينها همه ناشي از آن است كه درك درستي نسبت به اين قضيه ندارند. بنيانگذار سازمان ميراث فرهنگي كشور، يكي از مفاخر جمهوري اسلامي را اين امر دانست كه در دوره جمهوري اسلامي، كمترين ميزان خسارت به مواريث فرهنگي وارد شده است . او در گفت وگو با بخش ميراث فرهنگي ايسنا ادامه داد: به اين بهانه كه شاه بر تخت جمشيد ايستاده و گفته بود كوروش بخواب ما بيداريم و نظاير اين، اوايل انقلاب مينيبوسهايي راه افتاده بودند تا تخت جمشيد را ويران كنند. اگر آن عده از مردم و محافظان تخت جمشيد مانع نميشدند ، و به فرمايشات حضرت امام (س) و بيانيه مرحوم طالقاني استناد نميكردند، چه كسي ميتوانست مانع از تخريب آن شود؟ حتا كاخها و بناهايي كه به طور روشن سمبل طاغوت بود هيچ تخريبي صورت نگرفت. وي مدعي است: اسناد موجود حاكي از آن است كه ميزان بازسازي تخت جمشيد با بودجه جمهوري اسلامي چند ده برابر بازسازي در دوره شاه است و ميزان تخريبي كه در جهت جشنهاي 2500 ساله در تخت جمشيد وارد شد، چند ده برابر صدماتي است كه به طور طبيعي در طول مدت پس از انقلاب به آنجا وارد شده است. وي گفت: البته آن روزي كه ميخواستم بودجهاي براي ميراث فرهنگي بگيرم، موضوع را كه در مجلس مطرح كردم، خيلي مورد مفاهمه نبود. شايد اگر ميگفتم بودجه براي واكسيناسيون اطفال است، راحتتر اختصاص پيدا ميكرد. او اضافه كرد: بسياري از مسوولان اوايل انقلاب كه مساله حفاري برايشان در حد گنجيابي مطرح بود، بارها به من گفتند كه ما نميدانستيم در اين باره قانوني وجود دارد. حجت همچنين تصريح كرد: در طول تاريخ خيلي چيزها عوض شده است؛ كساني كه ابتدا از روي جهالت اين كار را ميكردند، به طور طبيعي كم كم با اين موضوع مانوس شدند و احساس كردند كه عادت نامانوسشان را نميتوانند ترك كنند. يعني مزه چيزهايي را چشيدهاند كه امروز ديگر نميتوان گفت از روي جهالت است، بلكه تعمدي است. حجت در ادامه از محدوديتهايي سخن گفت كه در ارايه و انتشار اخبار مربوط به حفاريهاي غيرقانوني وجود دارد، وي دليل آن را در معرض خطر قرار گرفتن يكصد هزار تپه تاريخي ديگر عنوان كرد و اظهار داشت: ما براي آگاهي، خبري را اعلام ميكرديم در حاليكه عمل ضدآگاهي در پي داشت. چرا كه قدرت كنترل نداريم. بنابراين خون به جگرمان ميشود، كتمان هم ميكنيم تا آن را اشاعه ندهيم، و اين موضوع تا زماني كه قدرتي به دست آوريم، ادامه دارد. دكتر مهدي حجت همچنين معتقد است: نخستين چيزي كه مملكت ما نياز دارد، اعتماد به خود است؛ بايد احساس كنيم كه ميتوانيم. البته راه ما خيلي سخت است. اگر اين مسائل افشا شود ما طاقت رسيدن به قله را از كف ميدهيم. وقت اين حرفها نيست؛ به مصلحت مملكت اين است كه نيرو را افزايش دهيم و در جهت اين افزايش بعضي از درد دلهايتان را هم بگوييد. وي گفت: حيف است؛ ميبريم، هر مملكتي طاقتي دارد، اكنون فشار بسياري زيادي بر مملكت ماست؛ جوانها نيز به جهات معتددي نااميد ميشوند. غرور مليشان خدشهدار ميشود و ممكن است شكسته شوند هيچ چيز مهمتر از اين نيست كه ما تقويت روحيه ملي كرده و نقايصمان را هم بگوييم. به گفته حجت، مديريت جدي كار طاقت فرسايي است. اگر در اين فشار به جايي رسيديد كه از نظر شرعي اخلاقي و اجتماعي توانستيد توجيهي بياوريد كه شما وظيفهاي نداريد، بنابراين عافيت طلبي حاصل ميشود. از مواقب مديريت براي همان عافيت طلبيها استفاده ميشود. او به خبرنگار ايسنا گفت گاهي پرداختن برخي مسايل آدم عاشق ميخواهد؛ يك رگ ميخواهد، بد و خوب مطرح نيست. وي افزود: برغم آنكه قانون سازمان ميراث فرهنگي به استناد يونسكو يكي از پيشرفتهترين قوانين دنياست، اما امروز جهتگيريها مشكل دارد. صرفا به معرفي آثار و ابنيه برميگردد. ماشينهاي قديمي را از سعدآباد راه مياندازيم و جشن ميگيريم و ميگوييم ميراث فرهنگي؛ قبول. اما اين كار ملتي است كه همه برنامههايش درست باشند. وقتي ما همه آثارمان لت و پاره وسط خيابان ريخته، بايد اين عملكردمان باشد؟ بايد بروشورهاي تجملي چاپ كنيم؟ حجت ادامه داد: مدارك موجود است، سال 64 به من گفتند ما نميدانيم، آنچه را كه ميگويي چاپ كن تا بخوانيم و بفهميم. گفتم هرگز پولي را كه با آن ميتوانم يك تير چوبي بخرم و زير تاقي بزنم تا فرو نريزد را صرف اين گونه خرجها نميكنم. بنابر اين بايد دل بخواهد، بايد افرادي را پيدا كنند كه دلشان بخواهد واقعا پيگير قضيه باشند. امام (س) فرمود: كوه را ميتوانيم جابهجا كنيم اگر بخواهيم. خواستن توانستن است، شعار نيست، حقيقت دارد. اما اگر قرار به بازي و صرفا رفت و آمد به خارج و داخل باشد، نه؛ اتفاقي نميافتد. اينها گرفتاريهايي است كه در انواع سطوح مديريتي جامعه وجود دارد. بنده هم دل پري دارم. او با ابراز مخالفت خود از ادغام توريسم در ميراث فرهنگي عنوان كرد: پيش از اين نيز گفتهام اگر ميراث فرهنگي به توريسم نزديك شود، بعد فرهنگي ميراث فرهنگي تقليل پيدا ميكند؛ چرا كه هنوز ظرفيتهاي درك توريستي در ايران زياد است. بنابراين ميراث فرهنگي را توريستپسند ميكنند؛ در حالي كه امروز بايد كاري كرد كه توريست، با ارزشهاي ميراث فرهنگي آشنا شود. وي توضيح داد: وقتي ميخواستند سازمان ميراث فرهنگي را از وزارت آموزش عالي جدا كنند، از انگليس به تهران آمدم نزد آقاي هاشمي رفسنجاني رفتم، گفتم اين جنايت است، اين كار را نكنيد، گفت من رييس شوراي عالي اداريام، برويد با همه لابي كنيد، راي ندهند، من هم حرفي ندارم. يك ساعت و نيم توضيح دادم كه اين اشتباه و خيانت است. به اعتقاد بنيانگذار و ميراث فرهنگي كشور، در وزارت علوم (آموزش عالي)، ميراث فرهنگي جنبه علمي پيدا ميكرد، تحقيقاتي، با ارزش تاريخي و فرهنگي مطرح ميشد. وقتي وزارت علوم از ميراث فرهنگي سخن ميگفت، يك صدا ميآمد و وقتي وزارت تبليغاتي - وزارت ارشاد -، صدايي ديگر. اين همان اشتباهي بود كه منجر به هجوم فرهنگي شد. حجت اضافه كرد: وزارت فرهنگ و هنر كه همان وزارت تبليغات فرهنگي پهلوي بود، ميراث فرهنگي را در خود داشت، به اين جهت، ميراث فرهنگي وسيله تبليغاتي شاه شد و به سمتي هدايت شد كه مثلا در تخت جمشيد جشن هنر شيراز بگذارد و قسم بخورد كه جشن 2500 ساله برپا كند. و در كاخهاي اصفهان و مجالس هفته هنر چهارم تا نهم آبان برگزار كند. به نوعي شد كه اين آثار ديگر مال ما نبود. امروز هم ميخواستند به جهت بعد تبليغاتي كاري بكنند كه حيثيت فرهنگي از آن جدا شد. امروز ميتوان بيش از يكصد كتاب با عنوان لطمات توريسم به ميراث فرهنگي به طور مستقل در دنيا پيدا كنيد، در تركيه، مصر و فيليپين. حجت گفت: اين نكته را به شما هديه ميكنم؛ اگر قرار بر اين باشد كه سازمان ايرانگردي و جهانگردي با ميراث فرهنگي ادغام شود، چنانچه يك نفر با گرايش ميراث فرهنگي مسؤول باشد، خوب است. چرا كه بالاخره اين دو به هم مربوط هستند. اگر بشود كاري بكنيم كه اين دو كنار هم بيايند، اما اولويت به ميراث فرهنگي داده شود كه ايرانگردي و جهانگردي را تنظيم كند؛ نه برعكس. اگر آقاي خاتمي آنقدر سليقه داشته باشد كه وقتي اين دو سازمان را ادغام كرد كسي را جايگزين و مسؤول قرار دهد كه توريسم را در خدمت ميراث فرهنگي قرار دهد، كار خوب است. چراكه ميراث در خدمت توريسم كاسبي ايجاد ميكند؛ اما توريسم در خدمت ميراث فرهنگي اعتبار فرهنگي كشور را بالا ميبرد و البته كاسبي فخيم دارد. مشتريهاي ميراث فرهنگي ما در دنيا خاصاند. توريستي كه به ايران ميآيد به دنبال عيش و عشرت نيست؛ بلكه خوراك فرهنگي ميخواهد. حجت گفتههاي خود را باين جمله به پايان رساند: توقع من توقع يك عاشق است. كسي كه ببرد (با ضم ب دوم و تشديد مفتوح ر) و برود. انتهاي پيام