/گفتوگو/ محبيان: جريانهاي راديكال دوم خرداد قصد دارند نظام را با بحرانهاي بزرگتر از 18 تير تهديد كنند
بايد افسار اصلاحات را به دست ديگراني سپرد كه ميتوانند عميقتر و دقيقتر اصلاحات را در همهي اركان جاري كنند. امير محبيان، عضو شوراي سردبيري روزنامهي رسالت در گفت و گو با خبرنگار سياسي ايسنا افزود: طرح خروج از حاكميت، معاني مختلفي دارد، مضاف بر اينكه علل و عوامل متفاوتي موجب تصميم جمعي از بازيگران صحنهي سياسي ايران در باره خروج از حاكميت شده است. وي اساس طرح خروج از حاكميت را به معناي اعلام انسداد از مسير پيشروي در چيزي دانست كه از سوي مطرح كنندگان اين طرح “اصلاحات” ناميده مي شد. محبيان گفت: به عبارت ديگر، اصلاحات مورد نظر اين اشخاص، در مسير پيشرفت خود، به موانعي برخورد كرده كه در مقابل اين موانع جديد، روشهاي پيشين كارايي لازم را ندارند و ميبايست روشهاي جديدي طراحي شود. اين كارشناس امور سياسي در بررسي جديت طرح خروج از حاكميت و اينكه اين كار مبناي شروع چه اقداماتي ميتواند باشد، گفت: گروهي طرح خروج از حاكميت را يك بلوف سياسي دانسته و برخي ديگر آن را جدي تلقي ميكنند. اصل بحث خروج از حاكميت، با توجه به امكاناتي كه در اختيار مصرف كنندگان آن است، نوعي بلوف است. البته اين بلوف ميتواند، خواسته يا ناخواسته وارد مسائل جدي شود. محبيان گفت: آنانكه اين طرح را جدي گرفتهاند، آن را به معني خروج بازيگران صحنهي سياسي از صحنه و آخرين حركت سياسي طيف موسوم به دوم خرداد مي دانند. گروهي نيز معتقدند كه با پايان اين صحنه، صحنهي نبرد با استفاده از نيروهاي داخلي آغاز ميشود. برخي ديگر شروع بازي جديد را با كمك نيروهاي سياسي بيگانه ميدانند. وي افزود: افرادي نيز معتقدند كه طرح خروج از حاكميت، به معني شروع بازي جديد با بازيگران جديد است. اپوزيسيون خارج از كشور كه به حمايت از اين طرح پرداختهاند، به اين نوع تعريف معتقدند. به عبارت ديگر اعلام انسداد در پيشروي آنچه كه اصلاحات حكومتي ناميده شده و رسيدن به اين كه اصلاحات در چارچوب نظام جواب نميدهد. بنابراين آنان بايد ضرورتا وارد صحنه شوند و طيف گستردهي جديدي، شامل اپوزيسيون داخلي و خارجي شكل بگيرد و با نظام مقابله كند. عضو شوراي سردبيري رسالت، در توضيح علل و عوامل طرح بحث خروج از حاكميت، گفت: به نظر من يكي از اين عوامل، عوامل رواني است؛ به عبارت ديگر نوعي محروميت نسبي و احساس ياس در هواداران جبههي دوم خرداد است كه به علت شكاف، ميان توقعي كه در ذهن مطرح كنندگان طرح با وضع موجود، ايجاد شده بود، بوجود آمده است. به اين افراد اينگونه القا شد كه جبههي دوم خرداد با توجه به تواناييها و امكاناتي كه دارد، خواهد توانست كل حاكميت را تسخير كند. وي با نسبت دادن تز تسخير سنگر به سنگر به حجاريان افزود: ولي آنان پس از بوجود آمدن شكاف مذكور تصميم گرفتند كه به جاي گذر از اين شكاف، از حاكميت خارج شوند. محبيان، ادامه داد: عامل ديگري كه سبب اين انسداد شده است، فقدان امكانات لازم براي نيل به اهداف يا ارزيابي وهمي از تواناييها بوده است. مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت، برداشت درستي از امكانات موجود نداشتند و نميدانستند كه با توجه به اين امكانات و روشهاي اتخاذ شده، تا كجا توان پيشروي دارند. فقدان و ضعف امكانات و موارد اينچنيني سبب شده كه محروميت نسبي ايجاد شود و شكافي رواني بوجود آيد. وي افزود: كوچك انگاري تواناييهاي رقبا نيز از عواملي است كه سبب بروز انسداد شده است. مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت رقباي خود را در جنگ تبليغاتي خود، مشتي افراد سنتي، ناآگاه به بازيهاي سياسي و ضعيف تصور كردند كه به راحتي در بازيهاي سياسي حذف خواهند شد. ولي در عمل متوجه شدند كه تواناييهاي رقبا براي مقابله و ايستادگي، بيش از اينهاست. عامل ديگري كه سبب بروز اين انسداد شده است، فقدان استراتژي خردمندانه و اشتباه در تشخيص تفاوت اين استراتژي و تاكتيك است. عضو شوراي سردبيري روزنامه رسالت، ابراز عقيده كرد: جبههي دوم خرداد براي دستيابي به اهدافش استراتژي خردمندانهاي در پيش نداشته است و آنچه كه به عنوان استراتژي جبههي دوم خرداد مطرح بوده است، يا شكست خورده و يا اينكه اصلا وجود نداشته است، بلكه مجموعهاي از تاكتيكها براي نيل به اهداف بسيار كوچك بوده است كه عمدتا عنصر زمان در آنها در نظر گرفته نشده است. به عبارت ديگر، جبههي دوم خرداد در پي آن بوده كه در هر مقطعي تعدادي از افراد را از صحنه بيرون كند، حتي اگر از چهرههاي سياسي كليدي در جامعه نبوده باشند. به گفته وي، مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت به شكلهاي ژورناليستي به جلب توجه افكار عمومي پرداخته و هربار افرادي را به شكل مضحكه از صحنه بيرون كرده اند. محبيان گفت: از آنجا كه تمام وقت جبههي دوم خرداد به اينگونه اقدامات گذشته است، در نهايت پس از گذشت 5 سال از رياست جمهوري خاتمي، مردم با نگاهي به گذشته به ياس گراييدهاند. بويژه اززماني كه جبههي دوم خرداد به وزراي دولت خاتمي به عنوان افراد ناكارآمد، انتقاد كرد گسترش طيف انتقادات و مقايسه ميان عملكرد مورد انتظار، نشانگر آن است كه يا استراتژياي در جبههي دوم خرداد وجود نداشته و يا اينكه مجموعهاي از تاكتيكهاي بسيار كوچك و ضعيف بوده است. وي عامل ديگر در بروز انسداد را اشتباه در انتخاب روش مناسب براي بسط گفتمان مورد نظر مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت دانست و افزود: چنانچه اصلاحات به عنوان يك گفتمان مورد نظر بود، بايد تلاش ميشد تا اصلاحات را به عنوان گفتمان غالب در جامعه مطرح كنند و زمينهاي را فراهم آورند كه ديگران به اين ديدگاه و گفتمان بپيوندند. به اعتقاد عضو شوراي سردبيري رسالت، جريان دوم خرداد بيش از آنكه به فكر پيشبرد گفتمان اصلاحات باشد به دنبال پيشبرد اصلاح طلبان در كرسيهاي قدرت بوده است. يعني آنچه را كه پيروزي ميدانست، گفتمان اصلاحات نبوده، بلكه در اختيار گرفتن جمعي از كرسيهاي مجلس و ديگر مراكز قدرت بوده است. اين امر سبب شد كه اختلاف منافع به نوعي نزاع دروني در جبههي دوم خرداد تبديل شود. محبيان مدعي شد: پس انتخابات رياست جمهوري، بين نيروهاي جبههي دوم خرداد درگيريهايي ايجاد شد و اين اختلاف منافع هنوز هم وجود دارد چرا كه آنها تمايلي به حل اختلافات دروني خود ندارند؛ همچنانكه اختلاف بين كارگزاران و همبستگي با جبههي دوم خرداد برطرف نشده و حتي اختلافات بين مجمع روحانيون و طيف سنتي با طيفهاي مدرن سبب شده كه در كنگرهي دوم خرداد حضور نيابند. هرچند طيفهاي حاضر در اين كنگره (كارگزاران و همبستگي) حضور تمكين كننده و آرامي نخواهند داشت. اين كارشناس امور سياسي عامل ديگر ايجاد انسداد در جبهه دوم خرداد را وجود ناخالصيهاي ايدئولوژيك و پارادوكسهاي نظري در ديدگاه طراحان گفتمان جبههي دوم خرداد دانست و ادامه داد: اين افراد، نوعي پارادوكس ذهني بين جمهوريت و اسلاميت ايجاد كرده و با فرافكني به رقبا آنگونه القا كردهاند كه آنان اسلاميت را برتر از جمهوريت ميدانند و يا اينكه جمهوريت را نمي خواهند. به نظر من مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت عملا هيچ باور جدي به بحث جمهوريت و اسلاميت نداشتهاند. تز اوليه آنان، اين بود كه جمهوريت در مقابل اسلاميت، بسيار ضعيف شده و بايد به سطحي از تعادل برسد و پس از آن در گام دوم، اسلاميت را تخفيف داده و جمهوريت مد نظرشان را به عنوان جمهوريت ناب ايجاد كنند. وي ادعا كرد: شكل پيشرفته و پيش ساختهي اين ديدگاه، در نظريات اكبر گنجي در مانيفست جمهوري خواهي و ديدگاههاي جلايي پور مطرح شده است. به عبارتي اين پارادوكس نظري يا اين برداشت كه جمهوري اسلامي، تركيب نامطلوبي است، باعث شده بسياري از كساني كه از نيروهاي آوانگارد جبههي دوم خرداد بودهاند، در پارادوكسي نظري گرفتار شده و حتي در درونشان شكافهاي مختلفي از لحاظ اعتقاد به ميزان جمهوريت و اسلاميت، ايجاد شود. محبيان، مجموعهي عوامل فوق را سبب آن دانست كه جبههي دوم خرداد در پيشبرد نظراتش دچار انسداد شود. عضو شوراي سردبيري رسالت، خاطر نشان كرد: اصلاحات به انسداد نرسيده است. خاتمي در لايههاي بيروني، گفتمان را به شكل خوبي در سطح جامعه مطرح و قالبهايش را عنوان كرد؛ هرچند كه مورد انتقاد قرار گرفت. وي گفت: طرح گفتمان اصلاحات به عنوان لازمهي بقاي انقلاب اسلامي بسيار مهم است ولي كاربرد و محتواي آن بايد تاييد شود از سوي ديگر بازيگران آن، مسلما بازيگران فعلي نخواهند بود. چرا كه بازيگران فعلي در فهم محتواي اصلاحات و پيشبرد اوضاع، دچار مشكل هستند و در آن شكست خوردهاند. محبيان، افزود: در دور جديد بازي، بايد اصلاحات در حيطههايي پياده شود كه بازيگران قبلي، ديگر توان حضور در آن را ندارند. بنابراين بايد مهار اصلاحات را به ديگراني كه ميتوانند به شكلي عميقتر و دقيقتر اصلاحات را در همهي اركان جاري كنند، بسپارند؛ اينگونه، نظام اسلامي قدرتمندتر از گذشته و با انعطاف و تحمل بالا به پيش ميرود. محبيان با اعتقاد بر اينكه مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت، در تحليلهايشان دچار مشكل هستند، مدعي شد: اينان به دليل سوابق كارهاي امنيتيشان ـ بويژه تعداد زيادي از افراد در بزرگترين حزب جبهه دوم خرداد كه امنيتي بودهاند- به سياست نگاهي امنيتي داشته و دارند. نگاه امنيتي، نگاهي لرزان به سياست است با اين احساس كه با يك حركت يا يك شك امكان متلاشي شدن سيستم وجود دارد. بنابراين بايد جلوي بروز هر نوع شكي گرفته شود. وي افزود: از سوي ديگر اگر جلوي ورود شكها به نظام گرفته نشود، نظام از هم متلاشي خواهد شد. يك نيروي امنيتي با نگاه امنيتي به صحنهي سياست، هميشه تصور ميكند قادر است با طراحي سناريوها و بازيهاي مختلف، براساس اصل brinkmanship يا “لبهي پرتگاه” طرف مقابل خود را به لبهي پرتگاه فرستاده و در نهايت ميتواند او را به هرگونه مصالحهاي وادار كند. چرا كه همواره طرف مقابل خود را در بازيهاي امنيتي، بين مرگ و زندگي مخير كرده، آنان را به تسليم و اعتراف وادار ميكنند. بنابراين ميخواهند همين كار را در سياست انجام دهند. اين روزنامهنگار يادآور شد: كه مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت معتقدند نظام تا انتهاي بازي نخواهد آمد و چنانچه موجود زندهاي تحت فشار شديد قرار گيرد، همهي اولويتها تحتالشعاع اولويت بقا قرارميگيرد. بنابراين در چارچوب استراتژي بقا، همهي شروط را خواهد پذيرفت. وي با بيان اينكه طراحان، با همين منظور اين بازي را براي نظام طراحي كردهاند، گفت: حضور مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت در چارچوبهاي امنيتي مانع از چنين عملكردهايي نيست چرا كه رفتاري جز اين را نميشناسند. به اعتقاد وي سياست براساس منطق فازي عمل ميكند به عبارت ديگر مابين صفر و يك، حيطههاي خاكستري بسيار زيادي را ميشناسد ولي از نظر امنيت، هميشه بازي بين صفر و يك است و اگر كسي درون تيم خودي نباشد، عليه آن است. اين كارشناس مسائل سياسي، گفت: نگاه امنيتي به سياست، صحنهي سياست كشور را راديكال كرده است. بر همين اساس، بازي طراحي شده از سوي مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت قصد دارد نظام را تا لبهي پرتگاه ببرد. وي تصريح كرد: اين افراد خود را ستون خيمهي نظام ميدانند كه توانستهاند به عنوان آخرين ستون، نظام را حفظ كنند و پا برجا بودن خيمهي نظام، فقط و فقط مشروط به حضور آنهاست و خروج آنان سبب سرنگوني نظام ميشود. محبيان گفت: كسانيكه در كار امنيتي هستند، از نوعي توطئهها و فعاليتهاي پنهان اطلاعات و اخبار دارند كه به گوش بسياري از مردم نميرسد و احساس ميكنند كه تنها عامل بازدارنده از فساد درون جامعه هستند كه در صورت كنارهگيري آنها سيستم متلاشي خواهد شد. عضو شوراي سردبيري رسالت تاكيد كرد: اينان روزي متوجه خواهند شد كه نگاهشان به سيستم، بسيار كوچك انگار بوده است. چرا كه آنان ميتوانند از سيستم خارج شوند و عليه نظام هم حركتي نكنند و تغيير جدي و يا سقوطي هم روي ندهد. هر چند كه بيگمان، خروج هر گفتماني از صحنهي سياسي موجب نوعي تغييرات و تحولات مثبت يا منفي در اين صحنه ميشود. وي با اشاره به شكافهاي موجود در جامعه، گفت: جناح منتقد دولت به شكاف ميان گفتمان انقلاب اسلامي و ضد انقلاب اسلامي قائل است؛ اما شكاف و نقطهي تمايز اصلي از نظر بعضي از گردانندگان جبههي دوم خرداد، شكاف بين سنت و مدرنيته است. محبيان با بيان اينكه روش برخورد با اين دو شكاف متفاوت است، افزود: بخشي از جبههي دوم خرداد خروج از حاكميت را به علت جدي بودن اين شكاف ميدانند كه به هيچ وجه نميتوان از آن عبور كرد. به عبارت ديگر، نظام حاكميت جمهوري اسلامي، پلي بر روي سنت و مدرنيته است كه از سويي از جانب اسلاميت و از سوي ديگر از جانب جمهوريت، پيش بيني شده است و زماني كه خروج از حاكميت را مطرح ميكنند آن را به معناي عدم وجود چنين پلي ميدانند. اين فعال سياسي در مورد اينكه مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت، دقيقا چه كساني هستند، گفت: گروهي از آنان دغدغههاي تئوريك دارند ولي گروه ديگر بازيگران با سابقهي عرصه سياسي هستند و ارزيابي گذشتهي آنان تا حدودي صداقتشان را به اثبات ميرساند. البته نبايد خطر جدي را افراد دانست، چه بسا سابقهي امنيتي و برخورد خشن طراحان خروج از حاكميت، تا حدودي ذهن جامعه را نسبت به صحت و صداقت اين افراد، گمان آلود كند ولي نبايد فراموش كرد كه اين افراد بر برخي واقعيات تكيه و مشكلاتي را مطرح ميكنند كه واقعا وجود دارد. وي با بيان اينكه بايد براي اين مشكلات - از جمله شكاف سنت و مدرنيته - پاسخي يافت، اظهار داشت: اين امر نبايد به معناي نوعي برخورد سياسي و آگران ديسمان معضلات شود تا جايي كه اصل نظام در حد نابودي پيش رود. محبيان، تصريح كرد: بحث خروج از حاكميت از ديدگاه مطرح كنندگانش نشان دهندهي انسداد است كه از سويي، توسط كلوپ هاي قدرت - كه به مرور مردم متوجه دغدغهي قدرت طلبي شخصي نه دغدغهي قدرت ملي آنها شدهاند - و از سوي ديگر تاكيد آنان روي نكات، قابل تامل است. وي، بر خلاف تمام كساني كه در مقابل اين گفتمان، به صورت يكپارچه صفآرايي كرده و مدعيان اصلاحات و اصل اصلاحات را نفي ميكنند و يا بر خلاف كسانيكه كه مدعيان اصلاحات را به اصل اصلاحات پيوند زده و هر دو را ميپذيرند، گفت: بايد اصل اصلاحات را از مدعيانش جدا كرد و آن را مورد نقد و بررسي قرار داد، چرا كه اين دغدغهي درست و به نفع نظام است. عضو شوراي سردبيري رسالت، خاطر نشان كرد: رهبري نظام دقيقا چارچوبهاي اصلاحات را مورد بررسي قرار دادهاند و جهتگيريهاي آن را اصلاح ميكنند و عملا همواره اصل اصلاحات را تاييد كردهاند. بنابراين با توجه به ضرورت اصلاحات در سيستم، كاركردها و روشها، بايد به آن نگاهي عاقلانه و خردمندانه داشت و در پي گسترش گفتمان اصلاحات در راستاي انقلاب و چارچوب قانون بود، بيآنكه هدف، حاكم كردن گروهي در صحنهي سياست و يا بازي صرف سياسي باشد. محبيان با بيان اين مطلب كه سازمانهاي امنيتي پس از مدتي كه در ايجاد امنيت موفق بودند فلسفهي وجوديشان زير سوال ميرود، گفت: زماني عملكرد اين سازمانها در اولويت است كه در جامعه امنيت نباشد. بنابراين با ايجاد امنيت، دچار ستيز با ساختارها و حركتهاي وجوديشان ميشوند. به عبارت ديگر بستري را فراهم ميآورند كه وجود آنان غيرضروري مينمايد، به همين علت با وجود آوردن حركتهاي فرعي و ناامنيهايي، توطئهها را آگران ديسمان كرده، تا بار ديگر ضرورت وجودشان احساس شود. اين كارشناس مسائل سياسي، اين مطلب را كه عاملان امنيت، سبب زدودن امنيت و بروز ناامني در كشور شوند را نوعي آفت براي جامعه دانست و افزود: اين نوع نگاه در عرصهي سياست بسيار خطرناك است، چرا كه اصل سياست، بررسي هزينه فايدهي اعمال است. به نظر ميرسد كه سياستمداراني با سابقهي امنيتي در چارچوب به لبهي پرتگاه كشاندن نظام براي گرفتن امتياز و در چارچوب اصل چانه زنيهاي سياسي، چون با نگاه امنيتي پيش ميرود، بسياري از كارها را با هزينهي بالا براي درصد ريسك بالا، انجام ميدهد. وي با قبول اينكه نيروهاي امنيتي از پيچيدگي بيشتر و ريسك پذيري بالايي برخوردارند، گفت: به همين علت آنها اطمينان بيش از حدي به خود دارند و سبب ميشود كه برخي بازيها را در مقابل نظام طراحي كنند. برخي از افراد در جبههي دوم خرداد تحليل مي كنند كه هنگام دوم خرداد 76 آمريكا درصدد دخالت و يا حمله به ايران بود و دوم خرداد سبب شد كه اين حمله به تعويق افتد و علت اين تعويق نيز گفتمان اين افراد و وجودشان بوده است، پس حال كه اجازهي در دست گرفتن قدرت را به شكل كامل به آنها داده نميشود قصد كنار كشيدن خود را دارند. محبيان، مدعي شد: اين عده براي ثابت كردن فلسفهي وجودي خود، برنامههايي نظير 18 تير را طراحي ميكنند، اما از آنجا كه بازيگران صحنهي سياست بعضا ناآشكار هستند، بازي از كنترل آنان خارج ميشود و ديگر نميتوانند ادعا كنند كه تنها نيروهاي جدي مانع همهي قضايا هستند چرا كه حركت و سيلي به وجود ميآيد كه ديگر از كنترل آنان خارج است، پس سريعا كنارهگيري ميكنند. محبيان، ادعا كرد: قصد آنان، در مقابل خطر و پرتگاه قرار دادن نظام بوده است؛ ولي نظام با توجه به پتانسيلهاي انقلابي خود، اين قضيه را كنترل كرد و نشان داد كه مديريت، بحران قوياي دارد. بنابراين آن حركت سياسي كه ميتوانست انگيزهاي براي اثبات وجود آنان باشد، با اين اقدام نظام انگيزهاي براي عدم نيازشان شد. به عبارت ديگر نظام قادر است بدون كمك و استفاده از راديكالهاي دوم خرداد، سياه ترين بحرانها، نظير 18 تير را كنترل كند. وي افزود: جريانهاي راديكال دوم خرداد به اين نتيجه رسيدند كه به وجودشان نيازي نيست و در حال حاضر قصد دارند كه نظام را با بحرانهاي بزرگتر از 18 تير تهديد كنند تا دريابند كه نظام تا چه حد به آنها امتياز ميدهد. اين در حاليست كه نظام نتيجه گرفته بقاي آن، منوط به وجود اين جريانها نيست. البته آنها همچنان ميتوانند بازيگران صحنهي سياست باشند ولي نه بازيگر نقش اول و يا تنها بازيگر. عضو شوراي سردبيري رسالت در پايان با بيان اين اعتقاد كه مطرح كنندگان طرح خروج از حاكميت بيش از آنكه دغدغهي اصلاحات را داشته باشند به فكر خودشان هستند، مدعي شد: اينان معتقدند كه در سقوط خود بايد اصلاحات را نيز با خود فرو برند، تا نظام اصلاح ناپذير جلوه كند و اين امر ناشي از نگاه امنيتي آنان است كه بسيار وهم آلود مينمايد. انتهاي پيام