/ گزارش تحليلي/ بوش پدر از گسترش جنگ در عراق بيم داشته است
« چهار سال قبل زماني كه نيروهاي صدام وارد كويت شدند، بوش پدر نوشت كه دولتمردان وي براي اقدام نظامي و خاتمه دادن به تجاوز صدام هماهنگ و متفقالقول هستند.» به گزارش ايسنا، روزنامهي واشنگتن پست در گزارشي تحليلي با اشاره به مطلب فوق آورده است: « جورج بوش پدر، رييس جمهور سابق آمريكا در كتاب خود دربارهي جنگ نيروهاي آمريكايي در خليج فارس كه با كمك برنت اسكاوكرافت، مشاور امنيت ملي خود نوشته، آورده است: “آمريكا احتمالا هنوز يك قدرت اشغالگر در اين سرزمين خشن است.” در اين كتاب كه با عنوان “جهان دگرگون شده” به چاپ رسيده، همچنين آمده است: “ سعي براي ريشه كني و محو صدام گسترش و ادامهي جنگ زميني در عراق نقض دستور العمل ما درباره عدم تغيير اهداف در نيمه راه و گير افتادن در يك ماموريت طولاني مدت بود.”» روزنامهي واشنگتن پست ميافزايد: « با ادامه تلاشهاي دولت بوش براي متقاعد كردن كنگره، افكار عمومي آمريكا، و متحدين اين كشور با اقرار به لزوم مواجهه با صدام به چگونگي سياستهاي اتخاذ شده درباره عراق در زمان بوش پدر و 11 سال قبل نيز توجه ميكنند. شوراي امنيت سازمان ملل متحد در نوامبر 1990 و هنگام حمله عراق به كويت دستور استفاده از زور را براي اخراج عراقيها از كويت صادر كرد، اما تغيير دولت بغداد در اين ميان جايي نداشت. بوش پدر و دستياران وي به طور غيررسمي اعلام كردند اگر چه خلع صدام به نفع آنهاست، اما اين كار در زمره اهداف آنها نيست؛ مگر اينكه رييس جمهور عراق از سلاحهاي ميكروبي و شيميايي عليه سربازان آمريكا يا متحدان وي يا كشورهاي همسايه نظير اسراييل استفاده كند. صدام چنين كاري نكرد. ماهها قبل از شروع جنگ در ژانويه 1991، زماني كه طراحان پنتاگون سرگرم كار بودند كاخ سفيد درباره آينده صدام بحث و بررسي ميكرد. به گفته اسكاكرافت، در دسامبر 1990 در نشست مقامهاي عالي رتبه شوراي امنيت مسئله خلع صدام به كناري گذاشته شد. وي مينويسد: “اگر آمريكا به طور يك جانبه اين هدف را خواستار ميشد، ما خود را به تنهايي درگير خلع يك رژيم و ابقاي يك حكومت ديگر ميكرديم و اگر عراقي ها خودشان به طور ذهني وارد اين كار نميشدند، ما با يك اشغال قطعي روبرو ميشديم.» از سوي ديگر بوش مينويسد: « اما حفظ حمايت كشورهاي عرب نظير عربستان نيز از ديگر ضروريات بود. ما معتقد بوديم كه آمريكا نميتواند به تنهايي اين كار را انجام دهد، انجام حملات موثر نظامي به عراق نيازمند حمايت پايگاههاي عربستان و ديگر كشورهاي عرب بود.»” اين روزنامه در ادامه ميافزايد: « در 26 فوريه 1991 دو روز پس از آغاز حمله موفقيت آميز نيروهاي آمريكا و موتلفين براي آزاد سازي كويت بوش پدر در دفتر خاطرات خود نوشت: “ زماني كه مطمئن شوم به تمامي اهداف نظامي دست يافتهايم و قطعنامههاي سازمان ملل را اجرا كردهايم، پايان جنگ را اعلام خواهم كرد.” روز بعد، پس از اعلام آزادي بخش جنوبي كويت توسط ريچارد چني، وزير دفاع وقت، صفحات تلويزيون آمريكا مملو از تصاوير جنگندههاي آمريكا، مهمات و تانكهايي بود كه واحدهاي ارتش عراق را در هم كوبيده و آنها را وادار به فرار از كويت و بازگشت به بصره كرده بودند. اين پيروزي بر كاخ سفيد بسيار اثر گذاشت. اسكاكرافت در اين كتاب نوشته است: « همه ما درباره احساسات و انگيزههايي كه در مطبوعات درباره اتوبان مرگ از كويت به بصره به وجود آمد، نگران شديم.» در ادامه نوشته اسكاكرافت آمده است: « در دفتر رياست جمهوري آمريكا بوش از مشاوران خود از جمله چني و كالين پاول، كه آن زمان رييس ستاد مشترك بود ميپرسيد، آيا زمان توقف جنگ نرسيده است ؟ و آنها اعلام كردند كه زمان پايان جنگ است. هيچ مخالفتي وجود نداشت.» بوش بعدها نوشت كه رابرت گيتس، معاون مشاور امنيت ملي وقت آن زمان به وي گفته بود: « ما 43 واحد را در هم كوبيديم، اما متوقف شدهايم ما نمي خواهيم فقط بكشيم، تاريخ به اين واقعه با مهرباني نگاه خواهد كرد.» اما بر اساس كتابي به نوشته ميشل گوردون و ژنرال برنارد اي. ترينور، كه در سال 1995 منتشر شد، طرح هاي پنهاني توسط دفتر عمليات هاي ارتش براي تسخير بغداد گفته شد، اين طرح بعدها و پس از پايان جنگ منتشر شد زماني كه پيروزي قطعي حتمي شد، امكان اشغال عراق مطرح گرديد؛ جنگي كه نه پاول و نه شوارتزكف خواهان آن بودند.” روزنامهي واشنگتن پست همچنين مينويسد: “بوش در كتاب خود دلايل ديگر براي عدم اعزام نيروهاي آمريكا و عراق كه هم اكنون از جانب برخي مخالفان عنوان ميشود را چندان مهم تلقي نكرده است. وي مينويسد: « ائتلاف ممكن بود ناگهان از بين برود و اعراب با خشم و نفرت كنار بكشند و ديگر متحدين نيز همين كار را بكنند.» وي با اشاره به دكترين دولت بوش معتقد است: « هيچ استراتژي خروجي كه ما بتوانيم از آن بهره بگيريم و اصول خودمان را نيز نقض كنيم وجود نداشت.» در بخش ديگري از اين كتاب آمده است: « تجاوز به عراق ممكن بود منجر به تجربه كشور شود كه اين امر از جانب همسايگان عرب و تركيه پذيرفته شدني نبود .» جاسوسهاي آمريكا و اعضاي ائتلاف اعراب به بوش گفته بودند كه شكست صدام منجر به خلع سريع وي از قدرت خواهد شد، اين اتفاق نيفتاد، بلكه در عوض، شورش شيعيان جنوب لبنان به سرعت توسط نيروهاي عراق سركوب شد و همان ماجرا براي كردهاي شمال افتاد. بوش كه متهم به انجام اين شورشها است ميگويد، اگر چه او گفته بود كه از خلع صدام استقبال ميكند و سرنوشت او به دست مردم عراق است اما به دلايل زياد هرگز قولي براي كمك به شورشيان نداده بوده است . چني كه هم اكنون نقش اساسي در وادار كردن بوش براي جنگ تازه با صدام دارد، 12 سال قبل نيز همين نقش را به عنوان وزير دفاع ايفا كرد. بوش پدر مينويسد كه ماهها قبل از عمليات، جيمز بيكر سوم، وزير امور خارجه وقت چندان تمايلي به موافقت براي استفاده از زور نداشت، بلكه بيشتر بر راهحلهاي ديپلماسي و تحريمها تاكيد ميكرد چني بود كه ميگفت: «دير يا زود زمان استفاده از زور ميرسد.» آن زمان كه ارتش تمايل چنداني براي شروع جنگ نداشت چني راه را براي نظاميان هموار كرد و آنها براي درك و انجام اين ماموريت متقاعد كرد .“ انتهاي پيام