/آسيب شناسي نشر موسيقي/ /گفتوگو/مهدي ستايشگر: وجود دو مركز انتشار در كشوري 70 ميليوني، فاجعه است
عناوين كتابهاي موسيقي از وفور كتابهاي آموزشي و پارتيتورها خبر ميدهند در حالي كه كتابهاي تحليل موسيقي در اين ميان جايي ندارند و اگر داشتهاند كتابهايي بودهاند كه ساليان متمادي تجديد چاپ شده و تازگي خود را از دست دادهاند و ردپايي از موسيقي معاصر ايران در آنها ديده نميشود. خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) براي ريشهيابي دلايل ضعف نشر موسيقي تصميم دارد نظر كارشناسان موسيقيدانان را در اين زمينه جويا شود. مهدي ستايشگر تدوينگر كتاب سه جلدي واژهنامهي موسيقي ايران زمين و سردبير ماهنامه هنر موسيقي در اين باره به خبرنگار موسيقي ايسنا گفت:موسيقي در اين كشور گرفتار مشكل اساسي است كه هم ما ميدانيم و ديگر هنرها به آن دچار نيستند.هنوز براي بعضي از بزرگان قوم جا نيافتاده كه موسيقي امروز از مقوله طرب، مطرب، مطاربه و تطريب نيست موسيقي امروز هنري جهاني است كه برپايههاي بسيار قوي علمي و تجربي استوار است. امروز هزاران دانشجو و پژوهشگر در سراسر جهان در راه موسيقي ميكوشند اما ما در ايران از اين فضا دور هستيم. وي اضافه كرد: به ياد دارم در يكي از برنامههايي كه از سيماي جمهوري اسلامي پخش ميشود گفته شد ” به هر كس تاري دستش گرفت هنرمند نميگويند، هنرمند آن كشاورزي است كه برنج و گندم ميكارد.” و اين نشان ميدهند هنوز تفاوت بين هنر عام و خاص مشخص نيست. هنر به معناي عام همان است كه آن آقا ميگويد و براين اساس علاوه بر كشاورزي كه ايشان مثال ميزند تمام صنعتگران و توليدكنندگان هنرمند هستند. اما مصداق هنر به معناي خاص داوينچي، بهزاد، حافظ و مانند اينهاست كه در هر قرني به اندازه انگشتان دست به وجود نميايند. به گفتهي ستايشگر، موسيقي امروز هنوز در سايه اما از ديروز بهتر است. ما با همه احترامي كه براي عقايدمان قائل هستيم، اما معتقديم كه اگر نوجواني در 12 يا 15 سالگي توانست رديف پيچيده و دلپذير موسيقي ايران را حفظ كرده و بنوازد، همان قدر بايد تشويق شود كه يك نوجوان حافظ متون ديني، به چه دليل تنها به يك مورد كه مورد توجه ماست بها ميدهيم؟ وي اضافه كرد: وجود يكي دو مركز انتشار آثار موسيقايي براي كشوري 70 ميليوني فاجعه است. اما نكته بنيادي اين است كه دركشور ما هنوز به مسايل مربوط به موسيقي پرداخته نشده است. هنوز مقولهي پژوهش موسيقي در سايه است و تفهيم نشده كه موسيقي هم مانند ديگر هنرها بخشهاي مهمي دارد كه هر كدام به اندازه نوازندگي و آهنگسازي از اهميت برخوردار هستند. ما امروز چيزي به نام تحليل موسيقي نداريم، بگذريم از تك و توك هنرمنداني كه با ذوق شخصي به كارهاي تحليلي ميپردازند. اين نويسنده، تحليل هنري را از مشكلترين و مهمترين كارها در تقسيمات بخشهاي هنري دانست و بيان كرد: تحليلگر بايد در موضوع مورد تحليل خود كاملا استاد و متخصص باشد، روش تحليل را بداند و با راه و رمز كار آشنا باشد. پر دامنه دار بودن هنرها، موجب پيداش اقسام تخصص در موضوع يك هنر شده است. مثلا در رديف موسيقي ما، رديف نوازي، رديفنوازي تطبيقي، تحليل رديف، رديفشناسي و تدريس رديف، همه و همه موضوع رديف است. ما تا قبل از دهه 60 اتنوموزيكولوژي را در اين حد از اهميت نميشناختيم، تا چند دههي قبل موسيقي در يك ساز سلو خلاصه شده بود و برنامهي گلها ، اما امروز آن اقاياني كه حاضر نيستند كلمه موسيقي را به زبان بياورند، نميدانند كه موسيقي اكنون علمي و مبتني بر قوانين تجربه شده است. امروز نميتوان بر موسيقي روترش كرد و آن را نديده گرفت. به عقيدهي ستايشگر، ناآگاهي از دامنه وسيع علوم وابسته به موسيقي موجب شده تا به ديگر بخشها بهاي كمتري داده شود. هنوز كلمه موسيقي احيا كننده نوازنده، آواز و آهنگسازي در اذهان است. وي بيان كرد: ما هنوز براي تحقيق بودجهاي نداريم و پژوهشگري به عنوان يك شغل و كار مطرح نيست. پژوهش در ايران يك امر ذوقي و شخصي است در حالي كه بايد مجتمعهاي پژوهشي، آماري و تحقيقاتي در تمامي امور مورد بحث ايجاد شود. ستايشگر، تحقق تمام اين امور را منوط به پشتيباني و سوبسيد دولتي دانست و گفت: هيچ پژوهشي روي بسياري متون تاريخي نداريم هنوز بسياري از متون و رسالهها باقي ماندهاند و ما فقط فهرستي از آنها در دست داريم، اما هيچ امكاناتي براي بررسي آنها وجود ندارد. علاوه بر اين رجال شناسي و پژوهش در سير حركت آهنگين بايد در سه چهار دهه اخير بررسي شود كه هنوز هيچ كدام از اينها انجام نشده است. اين نويسنده در ادامه به صحبت درباره موسيقي معاصر پرداخت و بيان كرد: موسيقي ملي معاصر در ميان جوانان ديگر نميتواند ردپايي مانند دهههاي قبل داشته باشد، جوانان انگيزههاي متفاوتي دارند، امروز بايد در موسيقي حرف و حديثي نو ارائه شود. خيلي وقت است كه كنسرت با يك پيشدرآمد، چهار مضراب، ساز و آواز و رنگ ديگر خريداري ندارد. به عقيده وي موسيقي امروز به تلفيق شعر و موسيقي اهميتي بيش از قبل ميدهد. وي از قطع رابطه موسيقايي متخصصان و استادان با سيماي كشور اظهار تاسف كرد و گفت: اين امر موجب شده تا معيارها به هم بريزد و در صدا و سيما تحليل درست و حسابي از موسيقي نداشته باشيم. هنوز اگر برنامهاي موسيقايي د راين رسانه پخش ميشود زمان آن يك و نيم بعد از نيمه شب است. مهدي ستايشگر بزرگترين مشخصه موسيقي امروز را تفكري دانست كه بايد براي شنونده ايجاد شود و عنوان كرد: اين مقوله بعد از انتشار ” ني نوا” بيشتر ملموس و محسوس است و هر چه بيشتر در كاست ”زمستان است” خود مينماياند. وي افزود: در موسيقي فيلم، موسيقي صحنهاي و ... بايد سخني نو نهفته باشد تا نام موسيقي معاصر را بر آن نهاد. در اين صورت تكرار و تقليد كه متاسفانه هنوز به گوش ميرسد كمكم رخت ميپوشد. مهدي ستايشگر درباره دگرگوني و نوآوري در متن موسيقي جاري در كشور گفت: اين تحول بجز بعضي كارهاي خصوصي در گوشه و كنار، در جايي ديگر مشهود نيست و تا فرهنيگ ملوديك و موسيقايي ما درست نشود از اين تحول خبري نيست. انسان و انديشهاي متحول است كه هنر متحول را خلق ميكند. انتهاي پيام