داريوش تقي پور، آهنگساز نمايش مرا ببوس: چرا شوراي شعر و موسيقي سليقه خود را ارجح بر سليقه مردم ميدانند
چرا شوراي شعر و موسيقي سليقه خود را ارجح بر سليقه مردم ميدانند؟ داريوش تقي پور كه كار آهنگسازي براي نمايش را از سال 69 آغاز كرده و در زمينه موسيقي ترانه و چند فيلم كوتاه و بلند نيز آثاري را ارايه داده است، ضمن بيان مطلب بالا در مورد موسيقي متن و نوع سازبندي نمايش مرا ببوس به كارگرداني علي رويين تن گفت: هنوز در زمينه ساختار موسيقي متن اين نمايش به يك تصميم قطعي نرسيدهام و امكان دارد تغييراتي در آن صورت گيرد، ولي آن چه مسلم است در ساخت موسيقي از ريتم و صداي بازيگران نمايش استفاده ميكنم و در قسمتهايي از موسيقي متن ساز بندي به شكل اركسترهاي تلفيقي ايراني و كلاسيك به كار خواهم برد؛ ولي سازبندي اصلي خود بازيگرانند. و با توجه به اين كه بچهها در زمينه موسيقي حرفهاي نيستند و تعدادي از آنها نيز صداي خوبي براي خواندن ندارند، ولي بيشتر موسيقي را ميخوانند و با اين كار سعي دارم حس موسيقي را به بچهها انتقال دهم و تا جايي كه امكان داشته باشد از ساز كمتر استفاده كنم، چون ساده ترين و بهترين نوع ارتباط در موسيقي صداي انسان است. داريوش تقي پور كه چند كاست به نامهاي شوكا آخرين غزل و بغض را در سالهاي 76 و 78 و 79 آهنگسازي كرده در مورد وضعيت موسيقي در كشور و مسايل خاص آن گفت: موسيقي در كشور ما كاملا جناحي است، جشنوارههاي موسيقي كاملا سليقهاي و بسته برگزار ميشوند؛ در اين ميان سازماني به نام صدا و سيما شديدا به نابودي موسيقي پافشاري دارد، آثاري كه از صدا و سيما پخش ميشوند از فيلتر درستي عبور نميكنند؛ شوراهاي شعر و موسيقي در انتخاب آثار كاملا سليقهاي عمل ميكنند؛ چرا شوراي شعر و موسيقي سليقه خود را ارحج بر سليقه مردم ميدانند؟ در صورتي كه وظيفه اين شوراها بيشتر بررسي جنبه تكنيكي آثار ارايه شده است تا اعمال سليقه شخصي؛ به جاي نظر و خواسته مردم معمولا به شكلي عوامانه به آثار توجه ميشود كه در نهايت نتيجه اين بيتوجهي و ساده انديشي ضربه خوردن به اصل موسيقي و نهايتا فرهنگ كشور است؛ هنرمند و موزيسين كشور ما براي حضور در برنامههايي كه اجرا ميشود معمولا با مشكل مواجه هستند. مثل بي اطلاعي از نوع و يا زمان و مكان اجراي اين برنامهها در طول سال. وي در ادامه افزود: ما ملتي با ذوق در زمينه هنر داريم؛ مخاطبين از هر قشري قدرت تشخيص و درك كار سطحي از كار عميق و پر محتوي را دارند كه صدا و سيما نسبت به اين مساله بي تفاوت عمل ميكند و سليقههاي شخصي خود را كه عمدتا از سطح نازلي برخوردارند در اين زمينه اعمال ميكند؛ مهم ترين مساله براي اهالي موسيقي ارتباط مستقيم با مخاطبين خود است و اين به وجود نميآيد مگر با حمايت و پشتيباني مسوولين هنري كشور كه اميدوارم هرچه زودتر اين ارتباط برقرار شود. آهنگساز نمايش مرا ببوس در اين مورد كه موسيقي در اين نمايش براي كمك به بيان احساسات بازيگران چگونه به آنها كمك ميكند به ويژه قسمتي كه مصطفي و مرضيه نامههايي يكديگر را ميخوانند گفت: خواندن نامهها يكي از قسمتهاي مهم نمايش است كه داستان عشق مرضيه و مصطفي در اين قسمت شكل ميگيرد. به عنوان نمونه در قسمتي كه مصطفي نامه مرضيه را ميخواند ما موسيقياي خواهيم شنيد كه تداعي شخصيت مرضيه است و احتمالا اين موسيقي با صداي مرضيه همراه خواهد بود و جايي كه مرضيه نامه مصطفي را ميخواند موسيقي مصطفي با او همراه خواهد بود و اين موسيقي در هم تنيده ميشود تا جايي كه به نقطه مشتركي برسند و در نهايت همه شخصيتهاي داستان در اين موسيقي هم صدا خواهند شد و در موسيقي ترانه كوچه فريدون مشيري را اجرا خواهند كرد و در نهايت با ترانه مرا ببوس داستان به اتمام ميرسد. داريوش تقي پور بيان فضاي سياسي و تاريك زندان توسط موسيقي در اين نمايش گفت: در طول ساخت اين موسيقي سعي بر اين بوده كه همرنگ فضاي كل نمايش موسيقي را نيز پيش ببرم، فضايي كه قرار است با موسيقي در متن نمايش ايجاد شود، بيشتر توسط خود بازيگران صورت ميگيرد؛ در اساس ملودي ترانه مرا ببوس تغييري به وجود نياوردم ولي در ساخت تمهاي اين ترانه كه بيشتر سر تمرين بچهها و برگرفته از حس خود بازيگران بود تغييراتي انجام دادم و ملوديهاي تازهتر را از اين تم به وجود آوردم. وي در پاسخ به اين سوال كه تا چه حد در انتخاب موسيقي با كارگردان علي رويين تن به توافق رسيديد گفت: در رابطه با اين كار از چند ماه پيش ما چندين جلسه صحبت و گفتوگو و تحليل راجع به شخصيتهاي اين داستان داشتهايم؛ احساس من اين است كه علي رويين تن با من در انتقال خواستههاي خود مشكل خاصلي ندارد و او دقيقا خواستههاي خود را ميداند و در انتقال اين خواستهها به من تمام تلاش خود را ميكند تا به نقطه اشتراك برسيم؛ بهتر است بگوييم كه اين موسيقي علي رويين تن است از دريچه ديد من. مهم ترين مطلب اجراي موسيقي هر صحنه و ارتباط بهتري كه اجراي زنده با مخاطب برقرار ميكند مدنظر من بوده است؛ يكي شدن و انتقال حس موسيقايي بازيگران به تماشاچيان است، اين كه مخاطب حس كند كه خود ميتواند هم صدا با شخصيتهاي نمايش ملودي را همراهي كند. داريوش تقي پور در ادامه ضمن بيان اين مطلب در اين مورد كه چه نكته خاصي باعث شده كه با توجه به اين كه بازيگران حرفهاي نيستند از صداي آنها در ساختار اصلي موسيقي استفاده شود، در مورد ساخت موسيقي در نمايش و اينكه تا چه حد خواست و نظر مخاطب و احساسات خود را نظر ميگيرد چنين گفت: خواست و نظر مخاطب براي من اهميت خاصي دارد؛ اما به اين دليل كه اغلب مخاطبين موسيقي را نميشناسند نميتوانم سطح و فرم موسيقي را بشكنم و كاري را ارايه دهم كه براي مخاطب فقط راحت تر قابل درك باشد و اين نكته مهمي است كه ما سطح درك و فهم موسيقايي مردم را با ارايه كارهاي پربارتر بالا ببريم و اين تعهدي است كه يك آهنگساز بايد به آن مقيد باشد؛ يك آهنگسار نميتواند به اين دليل كه مردم از موسيقي آگاهي كمي دارند، كاري سبك و سطحي ارايه دهد و من نيز تصميم دارم اين تعهد را در دوران كاري خود به انجام برسانم. انتهاي پيام