شعله پاكروان،كارگردان پانتوميم: از كار گروه جمهوري آذربايجان كه حتي در بخش جنبي پانتوميم هم قرار نميگرفت، تقدير شد و گروههاي داخلي مورد بياعتنايي قرار گرفتند
كار گروه آذربايجان (جمهوري آذربايجان) كه حتي در بخش جنبي پانتوميم هم قرار نميگرفت و جزو كارهاي عروسكي ميشد، بسيار مورد تقدير قرار گرفت؛ آذربايجان كشوري نيست كه بگوييم صاحب سبك است، در صورتي كه گروههاي داخلي و شهرستاني مورد بياعتنايي قرار گرفتند كه باعث دلسردي آنها شد. شعله پاكروان، كارگردان نمايش آتش در ارغوان در جشنواره پانتوميم در مصاحبه با خبرنگار ايسنا گفت: اين اولين جشنواره پانتوميم است و همان طور كه من در مصاحبههاي ديگر نيز گفتهام به نسبت اولين جشنواره موفق بوده است كه البته يكي دو تا كار اشتباه در برنامهريزي وجود داشته است از جمله اين كه گروههاي تكراري مجبور بودند كارهاي يكديگر را سه بار تماشا كنند. در گروه ما «گروه واو» ما به يك نوآوري دست زديم و آن اين كه هر اجرايمان را متفاوت با بقيه كارها كرديم، ولي اين جزو نقص برنامهريزي جشنواره بود. وي در مورد نقايص جشنواره افزود: نشستهاي جشنواره خوب برگزار نشد؛ به دليل اين كه هنرمندان ايراني كه دعوت شده بودند، اشخاص مطرحي در اين زمينه نبودند؛ البته همه آنها هنرمندان شاخص و صاحب نامي هستند، ولي نه در اين رشته. همچنين جاي آقاي سيروس شاملو و بسياري از استادان ديگر در اين جشنواره بسيار خالي بود. ما حتي در بين خانمها استاداني داريم كه در حد آقاي شاملو هستند، ولي از آنها براي شركت در جشنواره دعوتي به عمل نيامد. وي ادامه داد: جلسات گروه فرانسوي به خصوص در دو سه روز آخر افت كيفي داشت. من خستگي را در چهره اين دو فرانسوي ميديدم و تكرار - تكرار؛ به نظر من سه روز اولش خوب بود و بايد بعدش كار گروه فرانسوي را قطع ميكردند. پاكروان در مورد برگزاري كلاس پانتوميم توسط دبيرخانه جشنواره در اين مدت كوتاه توسط گروه فرانسوي افزود: من در كلاسها شركت نكردم، متاسفانه هزينه شركت در كلاس زياد بود، صد هزار تومان؛ همان طور كه ميدانيد به گروههاي نمايشي كمك مالي نشده بود و يك سري جوان علاقهمند كه آرزوي يادگيري اين هنر را داشتند از شركت در كلاسها محروم شدند. ايشان افزود: بچههاي شهرستاني چه فرصتي را از اين بهتر ميتوانستند پيدا كنند كه با پانتوميم آشنا شوند و به شهرستانها باز گشته و به جوانان ديگر ياد دهند، ولي چه كسي از پس اين صد هزار تومن بر ميآمد؟ ايشان در ادامه گفت: جشنواره بايد هدفش را مشخص ميكرد، اگر هدفش آموزش بود بايد قيد پول را ميزد، تعداد كساني كه در اين كلاس شركت كردند 25 نفر بود كه مجموع درآمد آن دو ميليون و پانصدهزار تومان ميشود كه از بعضيها هم قسطي گرفتند. بهتر آن بود كه حوزه هنري قيد اين پول را ميزد و ميگفت اولويت با سن، كار يا شهرستانيها به علت نداشتن امكانات در اولويت اول. ايشان در مورد كمكهاي مالي گفت: نه تنها گروه ما، بلكه با چند گروه ديگر نيز كه صحبت ميكردم، كمك مالي دريافت نكردند، دليل آنها اين بود كه در جشنواره بودجه مالي براي كمك به گروهها پيشبيني نكردهاند در صورتي كه دو ميليون و نيم هم درآمد داشتند. ايشان در مورد اهدا جايزه نفر اول به آقاي كشاورز گفت: من تمام كارهاي جشنواره را نديدم ولي در چندين كاري كه ديدم كار ايشان بسيار عالي بود و همان روز اول هم قابل پيشبيني بود؛ بدن عالي، موضوع عالي، موسيقي عالي، حركت عالي. ايشان شاگرد آقاي شاملو نيز هستند و اين جا جا دارد، من تاسف خودم را از غيبت آقاي شاملو و جاي خالي ايشان در جشنواره اعلام كنم. ايشان در مورد غيبت آقاي شاملو افزود: در ايران هر كسي كه در جريانات تئاتري ميدرخشد، حرفهاي نو ميزند، حداكثر 2 تا 3 سال به او اجازه فعاليت ميدهند؛ بعد از آن توسط جرياناتي كه در داخل تئاتر وجود دارد (نميخواهم بگويم جريانات مافيايي) آن قدر آزارش ميدهند كه ديگر محو ميشود. در ارتباط با نمايشهاي عروسكي من شاهد اين بودهام و خيلي چيزها ديدهام، آقاي شاملو نيز ممكن است شاهد چنين چيزهايي بوده باشند و در نتيجه در خود فرو رفتهاند. بعد از اين گفت و گوها تنها يك سوال در ذهن نقش ميبندد «آيا بي تفاوتي نسبت به هنر همچنان ادامه خواهد داشت؟» انتهاي پيام