به گزارش ایسنا، وقوع جنگ تحمیلی موجب ایجاد موجی از مهاجرت در میان مردم جنگزده شد. بسیاری از خانوادههای ایرانی ناگریز در دیگر شهرها و مکانهای امن ساکن شدند. پدیده مهاجرت خود تبعات فرهنگی، اجتماعی و... بهدنبال دارد که یکی از این نتایج آن تغییر در هویت زبانی مردمان مهاجر است. برای بررسی بیشتر این موضوع با مینو سلیمی، انسانشناس، پژوهشگر و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به گفتوگو پرداختیم.
جنگ تحمیلی چگونه زندگی اجتماعی مردم مناطق جنگزده را دگرگون کرد؟
جنگها، به لحاظ گستره تاثیراتی که بر زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی مردمان دارند و نیز حجم انبوهی از تغییرات اجتماعی که به دنبال میآورند، جزء پردوامترین پدیدهها هستند و خاطرات استواری را در ذهن کسانی که که آنها را تجربه میکنند، باقی میگذارند. جامعه چه در زمان جنگ و چه پس از آن، مستقیم یا غیر مستقیم با پیامدهای جنگ روبرو است. بنابراین خطا نیست اگر بگوییم که جنگ همانند پدیده انقلاب به کلافی میماند که در طول زمان باز میشود و تبعات آن به مرور آشکار میگردد. جنگ تحمیلی پس از پیروزی انقلاب در ایران به عنوان یکی از تاثیرگذارترین عوامل در فضای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، جامعه ایران را دستخوش تغییر نمود.
جنگ جمعیت را جا به جا کرد، زیرساختها و سرمایهها را از بین برد، فرآیند تعلیم و تربیت را مختل کرده و اثرات زیست محیطی منفی ایجاد نمود. جنگها همچنین میتوانند باعث نابودی زیربناهای اقتصادی، از هم پاشیدن روند رشد اقتصادی و اجتماعی در سطح گستردهای از جامعه شوند. ظهور مسائل و مشکلات وسیع اجتماعی و اقتصادی، مشکلات توانبخشی، آشفتگیهای جمعیتی و نزول سطح و کیفییت زندگی به سبب کمبودهای فراوان، همه از آثار زیانبار جنگ محسوب میگردد.
تخریب وسیعی که با تجاوز ارتش عراق به خاک ایران در استانهای غربی صورت گرفت، موجب شد تا موج گستردهای از اهالی این مناطق با از دست دادن خانه و زندگی خود، آواره و ناگزیر به ترک دیار شده و صورت گروهی یا خانوادگی، در شهرکهایی که از قبل و با عجله آماده شده بود، اسکان یافتند و به تدریج به سمت مناطق امنتر کشور مهاجرت کردند. به دلیل این شرایط بحرانی، ۵/۲ میلیون نفر مجبور به مهاجرت به مناطق غیرجنگی شدند. بر اساس آمارهای بنیاد امور مهاجران جنگ تحمیلی، یک میلیون و دویست هزار نفر از مهاجران در ۳۶۰ اردوگاه در ۲۷ استان کشور ساکن شده و قریب به یک میلیون نفر نیز در محلهای امن دیگری با مساعدت آشنایان و خویشاوندانشان جای گرفتند.
چرا جنگ باعث تغییر در هویت زبانی مردم میشود؟
جنگ به عنوان تحول اجتماعی عظیم در جامعه مورد نظر موجب مهاجرتهای ناخواسته و تاثیر واسطهای اما مستقیم برتغییرات زبانی شده است. زبان با عنوان مقوله شناخته شدهای از فرهنگ سبب شکلگیری ساختار جمعیتی متفاوت و تا حدودی تغییر زبانی و فرهنگی متنوعتری میشود. اثر این تحول گسترده در جامعه مهاجر باعث قرضگیریهای زبانی، شکل جدیدی از تغییرات زبانی در غالب قرضگیریهای زبانی، پیدایش گروههای دو زبانه، پیدایش زبانهای آمیخته و تا حدودی که در میان تعدادی از نسل سوم این گروه مهاجران، موجب حذف کامل زبان شود.
بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که در برخوردهای زبانی به ویژه برخوردهایی که به دنبال تهاجمات نظامی و مهاجرت حاصل میشود، ممکن است حالتهایی مانند حذف یکی از دو زبان و یا همزیستی دو زبان پیش آید و در هر یک از این حالتها امکان قرضگیری زبانی نیز وجود دارد. عوامل گوناگونی مانند برتری فرهنگی، وجود انگیزههای روانی، قومی و سیاسی در گویندگان هر یک از دو زبان، ازدواجهای درون گروهی و برون گروهی و غیره، در تعیین نتیجه نهایی این گونه برخوردهای زبانی نقش مهمی بازی میکنند.
مهاجرت به تنهایی میتواند علت تغییر در هویت زبانی مردم جنگزده باشد؟
مهاجرت به تنهایی نمیتواند علت تغییر در هویت زبانی افراد شود. اما علتی بسیار نیرومند است. چرا که تغییرات زبانی بسیار از سیاست و جنگ متاثر میشوند. هر چه قدر اندازه حذف آدمها در زمان و مکان بیشتر باشد، تغییرات یا حذف زبانی بیشتر و وسیعتر خواهد بود.
آیا پس از تغییر هویت زبانی مردم جنگزده، هویت زبانی گذشته فراموش میشود؟
زبان به عنوان مقولهای فرهنگی، اجتماعی و نقش مهمی که در زندگی اجتماعی انسان دارد، از بسیاری از تحولات و دگرگونیهایی که در جامعه های انسانی به وقوع میپیوندند، تاثیر می پذیرد و به نوبه خود دگرگون میشود. به طور معمول تحولات اجتماعی، سیاسی پیشرفتهای علمی و فنی، برخوردهای فرهنگی و مانند آن در واژگان زبان بازتاب قابل ملاحظهای دارند و تحولاتی مانند جنگها و مهاجرتها ممکن است علاوه بر تغییرات واژگانی، به حذف یک زبان و جایگزینی زبانی دیگر، پیدایش زبانهای آمیخته و نیز پیدایش گروههای دو زبانه و مانند آن منتهی گردند.
بر اساس نظریههای ارایه شده آثار زبانی مهاجرت و جنگ عبارت است از: قرضگیریهای زبانی، پیدایش گروههای دوزبانه، پیدایش زبانهای آمیخته و حذف کامل زبان. در این مورد در کوتاه مدت بیش از هر چیز قرضگیری زبانی دیده میشود و فراموشی زبان در کنار دیگر شرایط بعد از جنگ و مهاجرت بستری را برای تغییر و یا فراموشی ممکن است فراهم نماید. البته باید خاطر نشان کرد شاید نگرشهای شکل گرفته جدید در میان نسل جدید باعث بازگشت دوباره و استفاده گسترده از زبان گردد.
جنگ تحمیلی چقدر در تغییرات زبانی مردم جنگزده تاثیر گذار بود؟
اثر این تحول گسترده در جامعه مهاجر ساکن در شهرهای مختلف در ابتدا باعث قرضگیریهای زبانی شد. در مرحله بعد با شکل جدیدی از تغییرات زبانی در غالب قرضگیریهای زبانی، پیدایش گروههای دو زبانه و پیدایش زبانهای آمیخته اتفاق افتاد. در برخوردهای زبانی به ویژه برخوردهایی که به دنبال تهاجمات نظامی و مهاجرت حاصل می شود، ممکن است حالتهایی مانند حذف یکی از دو زبان و یا همزیستی دو زبان پیش آید و در هر یک از این حالتها امکان قرضگیری زبانی نیز وجود دارد.
هرگونه اقدامی در جهت تشویق مهاجران در جهت استفاده و کاربری زبان مادریشان، باید به صورت جمعی، مستمر، طولانی مدت و در جهت ایجاد تحول در احساسات، نگرشها و باورهای افراد نسبت به نقش، کاربرد، اهمیت و اعتبار زبان محلی آنان باشد و تحقق این امر از دو طریق میسر است: اول، رواج و کاربرد زبانهای محلی در موقعیتها و حوزههایی که میتوانند و باید به کار گرفته شوند و دوم، آگاهی بخشی به گویشوران از طریق دادن اطلاعات درست درباره نقش، کاربرد جایگاه واقعی زبان و زدودن باورها و برداشتهای نادرستی که در این باره وجود دارند.
نباید قدم در راهی گذاشت که آرام آرام و به صورت تدریجی راه مرگ زبان را فراهم کنیم، چرا که ابتداییترین مرحله مرگ زبانی در تغییر زبانی اتفاق میافتد. در این فرآیند افراد به خصوص نسل جدید رفته رفته زبان خود را رها کرده و تحت تاثیر فشارهای درونی و بیرونی، زبان دیگری را برای ارتباط با دیگران بر میگزینند. زبان مادری این افراد ابتدا در حوزه مدرسه، اداره و جامعه رفته رفته کاربرد خود را از دست میدهد و زبان غالب یا متعلق به گروه حائز شرایط اقتصادی و سیاسی برتر جایگزین آن میگردد. در میان عدهای از مهاجران اما این تسخیر توسط زبان، اغلب در تمامی حوزهها اتفاق افتاده و زبان مهاجرین در نهایت مغلوب زبان غالب شده است، تا آنجا که پدیده زوال و سرانجام مرگ زبان اتفاق افتاده است.
باید برای پشتیبانی زبانها، افراد را تشویق کرد تا با دست یافتن دلایل محکم جهت حفظ زبانشان اقدامانی را انجام دهند، چرا که زبان نمادی از هویت قومی و ملی است. حفظ زبان بسیار ضروری است چرا که وجود تنوع زبانی بسیار ارزشمند است، زبان ابزاری است برای ابراز هویت، زبان میتواند منبع بسیار غنی از اطلاعات تاریخی باشد، زبان به عنوان بخشی از دانش بشری بسیار ارزشمند و وجود و ماندگاری زبانهای بومی با توجه به تغییرات اجتماعی به خودی خود موضوعی بسیار جالب توجه است.
انتهای پیام