بررسی تاثیر محتوای نمایش خانگی بر خانواده

همذات پنداری وارونه/ کاش فضای نقد فیلم دوباره به تلویزیون باز گردد

آثار نمایشی و سینمایی یکی از سرگرمی‌های خانواده امروز است که اغلب تمایل دارند در جمع‌های خانوادگی یا دوستانه به تماشای آن بپردازند. در این آثار مسائلی وجود دارد که تا گذشته نه چندان دور، بخشی از آسیب‌های اجتماعی و ناهنجارها تلقی می‌شد و در آن تماشاگر پیرو شخصیتی بود که به این موانع غلبه می‌کرد، اما با مروری کوتاه بر محتوای آثار امروزی به نظر می‌آید مخاطب در یک موضع همدلانه و یا همذات پندارانه با شخصیت‌ها قرار گرفته است.

به گزارش ایسنا، شبکه نمایش خانگی امروزه جزء مصارف فرهنگی خانواده‌ها به حساب می‌آید. بحث درباره سریال‌هایی است که فضایی جدا از تلویزیون دارند و خانواده‌ها بابت آن‌ها هزینه می‌کنند. آن‌ها هر هفته منتظر خواهند شد تا قسمت‌ بعد سریال انتخابی خود را دنبال کنند. هر چند به لحاظ کمّی پخش این آثار رشد چشمگیری داشته اما از حیث محتوا و پرداختن به مسائلی مانند: خیانت، خشونت، انتخاب اشتباه در مسیر زندگی و چیزهای شبیه به این، به نظر می‌آید که در یک رقابت پر شتاب قرار دارند، رقابتی که به سود خانواده‌ها نخواهد بود. پرسشی که وجود دارد این است که آیا رواج این قبیل آثار به تغییر در سبک زندگی و سلیقه مخاطب ایرانی باز می‌گردد؟ یا دنبال کردن این سریال‌ها تنها وجه سرگرم کننده دارد.

اینکه مخاطب در اثر نمایشی همراه می‌شود را می‌توان از رواج سریال‌های چند قسمتی متوجه شد. او پیگیر داستان می‌شود، خود را به جای شخصیت مورد نظر تصور می‌کند، با غم آن‌ها غمگین و با شادی آن‌ها همراه می‌شود و تجربیات و احساسات شخصیت‌ها را در وجود خودش احساس می‌کند که در این تجربه همذات پندارانه پیوند عاطفی بین تماشاگر و شخصیت نمایشی به وجود می‌آید.

این همذات پنداری می‌تواند از سطوح مختلفی تشکیل شده باشد. اینکه شخصیت داستان حس ترحم و یا ستایش مخاطب را بر می‌انگیزد که به آن علاقه‌مندی می‌گویند و یا اینکه شخصیت هدف یا آرزویی را دنبال می‌کند و در این مسیر فراز و نشیب‌هایی وجود دارد که در این نوع همذات پنداری، مخاطب با او همدل می‌شود. در مرحله بعد شخصیت برای رسیدن به هدف دچار یک کشمش درونی یا بیرونی با دیگران می‌شود که در انتخاب‌های او تاثیر می‌گذارد.

اما یکی از شیوه‌های مواجهه مخاطب، همذات پنداری با ضد قهرمان یا شخصیت منفی فیلم است. پرسش اینجا است، که چرا علیرغم اینکه شخصیت‌ها در آثار نمایشی دست به کارهایی می‌زنند که با آن موافق نیستیم، چرا با او همذات پنداری می‌کنیم؛ این پدیده از چه نهادی برمی‌خیزد و چه ثاتیراتی بر سبک زندگی خانواده‌ها خواهد داشت.

به همین منظور گفت‌وگویی با پژوهشگر علوم تربیتی و کارشناس هنر احمدرضا آذربایجانی داشتیم تا جنبه‌هایی از این موضوع را با شما در میان بگذاریم، که در ادامه می‌خوانید.

قضیه معکوس است

احمدرضا آذربایجانی در پاسخ به این سوال که چرا مخاطب با آثار نمایشی همذات پنداری می‌کند، گفت: اگر اثر هنری امکان همذات پنداری با مخاطب را نداشته باشد، اثر هنری نیست اما به نظر می‌آید که هنرمندانی که آثار نمایشی را تولید می‌کنند به نحوی با وضعیت جامعه همدلی می‌کنند و از طرفی، هنرمند موضوعات را از یک امر غیبی احصا نکرده بلکه با مشاهده و مطالعه اجتماعی به مسائل پرداخته است.

در گذشته آثار هنری دو ویژگی داشتند: همدل و ناصح بودن، که امروزه در نگاه مدرن این ویژگی منتفی شده است. در وضعیت زندگی سنتی، مردم مایل به امر شدن و نصیحت شدن توسط عالمان و افراد مرجع و پاک سیرت بودند، این در حالی است که در زندگی مدرن افراد از این موضوع دوری می‌کنند. این مسئله را در تولید آثار هنری و نمایشی نیز می‌توان دید.

هنرمند واقعی عاری از هذیان است

هنرمندان در گذشته آنچنان خود را رشد می‌دانند که عاری از هذیان باشند. آثار هنری بر اساس یک پختگی ارائه می‌شد و آثار قابل اعتنایی بود و توانایی تصحیح جامعه را داشت. اما آثار امروزی بسته به فضای همگانی پسند دنبال کننده‌ها، تولید می‌شوند. اساس هنر زیبایی است و اثر می‌تواند آمیخته با زیبایی باشد اما خود زیبایی نیست، آن‌ها متغیر و شکننده هستند چرا که بسته به امر ثابت نیستند و فقط جلوه‌هایی از زیبای دارند. در گذشته اما کسی می‌توانست اثری را تولید کند که از این مرحله یعنی لزوما مخاطب پسندی گذشته باشد. امروزه تهیه کنندگان با سلیقه دنبال کننده‌ها به تولید محتوا می‌پردازند و برای همین، آثار بعضا به آن پختگی لازم نمی‌رسند.

هنر زیبایی اعلی است و زیبایی قبل از هر چیزی باید خوب باشد و هر امر خوبی باید درست باشد، زیبایی را باید در ساحت الهی- انسانی دید و این معنای هنر است و چیزی به غیر از این شبه هنر است.

هم افزایی منفی

در سینما و سریال‌سازی هنرمندانی هستند که بعضا اگر ببینند در جامعه یک به هم ریختگی‌ و جو مقطعی ناامیدی وجود دارد می‌آیند و از ناامیدی‌ها اثری می‌سازند و در این شرایط ناامیدی بیشتری تولید می‌شود، چرا که در این وضعیت مخاطب خودش را در اثر می‌بیند و تعمیم می‌دهد و این یک نوع هم افزایی منفی است که بین محتوای آثار و تماشاگر ایجاد می‌شود. از طرفی اثر نمایشی به صورت یکسان به افراد اثرگذار نیست. اینجا لازم است دلیل خود را مبنی بر عدم همدلی کافی بگویم. همدلی یعنی خودتان را جای دیگری بگذارید ولی در او منفعل نشوید. در واقع چون فرد همدل فعال است راهکاری نجات‌بخش و لطیف می‌دهد و لزوما با همنوایی صرف، اسباب ناامیدی و افسردگی فراهم نمی‌کند. در نظر داشته باشید آغاز همدلی همنوایی است و شخصی که همدلی بلد است پس از همنوایی با شیب ملایم راهکار می‌دهد.

آذر در این باره که چرا در گذشته تمایل به تماشای آرمان‌های خود در نمایش داشتیم و امروزه برای مشکلات خود به نمایش رجوع می‌کنیم، گفت: جهان پوست اندازی کرده و دیدگاه‌های فلسفی ما به سمت پراگماتیسم (عمل‌گرایی ـ سودانگاری) رفته است و مدل اندیشه آمریکایی تاثیر خود را گذاشته است.

از طرفی هنرمندی که درگیری اقتصادی دارد، مجبور است اثری را تولید کند که فروش داشته باشد در این وضع دیگر خبری از قهرمان قصه‌هایی که به دنبال آرمان و اخلاقیات بودند نیست. هنرمند باید فضای امنی داشته باشد تا بتواند اثری تولید کند که شکننده نباشد این فضای امن را تا حدودی اقتصاد ایجاد می‌کند. هنرمند همچنین باید راهنما و یا همنشین‌هایی داشته باشد تا با گفتگو با آن‌ها افکار خود را غنا ببخشد او می‌تواند آنچه که یک فیلسوف به سختی انتقال می‌دهد به راحتی و با زبان هنر انتقال دهد.

او در این باره که مولف بخشی از فرایند اثر نمایشی است و تماشاگر پایگاه و تفسیر خود را دارد گفت: اینکه او آثار نمایشی را انتخاب می‌کند برایش وجهی از تخدیر را دارد و گویی بین مخاطب و مشکلاتش فاصله می‌اندازد اما چرا او به دنبال مخدر است؟ در این زمینه باید به سبک زندگی، نظام تعلیم و تربیت و حتی آموزش و پرورش معطوف شوییم.

هنر در برابر شبه هنر

سواد رسانه که بخشی از ضرورت زندگی امروز است، این امکان را به مخاطب و به ویژه کودک و نوجوان می‌دهد که اثر هنری را از شبه هنری تمیز بدهد. در این وضع ما آثار شبه هنری را هم در اختیار او می‌گذاریم و اغلب به والدین می‌گویم که از این موضوع نگران نباشند، بعد می‌نشینیم و در مورد آن با هم گفتگو می‌کنیم. این که از مخاطب کودک و نوجوان صحبت می‌کنم دلیل دارم. آن‌ها بخش زنده جامعه هستند و واقعیت این است که با آن‌ها بهتر می‌توانیم بفهمیم و یاد بگیریم. بزرگسالان چون چیزهایی را می‌شناسند گاهی به خاطر غروری که دارند گوشی برای شنیدن ندارند.

پرسشگر در برابر رسانه

این پژوهشگر در خصوص اینکه چطور می‌شود تحت تاثیر صِرف رسانه نباشیم، گفت: باید قدرت پرسشگری را در افراد، خصوصا کودک و نوجوان تقویت کرد . او در این باره که چرا افراد جامعه در برابر رسانه منفعل می‌شنوند و مانند مخدری روح آن‌ها را بر هم می‌زند تاکید کرد: این همدلی یا بهتر بگویم همذات پنداری وارونه است که مانعی برای رشد فرد است و او را به تاریکی می‌برد. همدلی واژه مثبتی است و بهتر است در اینجا از واژه همذات پنداری استفاده کنیم.

مخاطب امروز ما مخاطب عمیقی نیست چون پرسشگر نیست و مسائل را سطحی پیگیری می‌کند، اما هنگامی که او را دعوت به تعمق می‌کنیم او از اثر لذت بیشتری می‌برد و فیلم را رها نمی‌کند چرا که در آن چیزی را می‌بیند که قبل‌تر از آن ندیده است. وقتی شما چیزی را در نمایش نمی‌شناسید خود را در موضعی پایین و در حالتی از انفعال می‌یابید اما اگر آن را بشناسید و به آن مسلط شوید در نسبتی برتر از آن خواهید بود.

اگر مخاطب اثر را به مثابه سوژه‌ای ببیند که در آن سوژه پرسشگر است اجازه غلبه نخواهد داد و او در این نقطه می‌تواند اثر منفی را احصا کند. پرسشگر بودن گاهی این‌گونه است که وجدان شما پاسخ می‌دهد مثلا آیا کاری که این شخصیت در فیلم انجام داد آیا اگر من هم بودم، آن را انجام می‌دادم؟

نقد؛ راه چاره

در این زمینه باید خود رسانه و نظام تعلیم و تربیت دست به کار شوند. ما در کارگاه اندیشه که برای کودک و نوجوان برگزار می‌کنیم، نمایش فیلم داریم و از شرکت‌کننده‌ها می‌خواهیم که پیرامون فیلم چند سوال بپرسند و یا در خصوص آن نقاشی کنند. وقتی فکر می‌کنند، از اثر فاصله می‌گیرند و این یک نوع واکسیناسیون اندیشه است.

ای کاش فضای نقد فیلم دوباره به تلویزیون باز گردد، اما نه آن جنس نقدی که فقط کارشناسان از آن سر در می‌آورند بلکه افرادی بیایند و در خصوص آثار نمایشی موجود صحبت کنند که مخاطب با فضای نهفته در اثر بیشتر آشنا شود. به این شکل گویی مخاطب در یک کلاس درس و دانشگاه است اما بدون آنکه از کلمات و اصطلاحات فنی پیچیده استفاده شود تا دایره بهره‌برداران آن زیادتر شود. از طرفی نقادی فیلم هم‌زمان با پخش آثار یاد شده باشد، این مسئله منجر به خود تصحیحی می‌شود و نباید گمان کرد که نقد فضای جامعه را بر هم میزند بلکه نقد جامعه را رشد می‌دهد.

انتهای پیام

  • سه‌شنبه/ ۱۳ آذر ۱۴۰۳ / ۱۵:۴۰
  • دسته‌بندی: آداب زندگی
  • کد خبر: 1403091309510
  • خبرنگار : 30200