به گزارش ایسنا، ذوب آهن کرج قرار بود پس از سه تجربه ناموفق در توسعه ذوبآهن، ایران را از وابستگی به واردات فولاد برهاند اما از یک ساختمان نیمهکاره فراتر نرفت.
اگرچه تلاش برای ساخت کارخانه ذوبآهن در کرج چهارمین تجربه ایران از زمان قاجار تا پهلوی اول برای تولید فولاد بود اما ذوبآهن کرج را میتوان نخستین تلاش سازمان یافته برای این منظور دانست.
در ادامه این گزارش به چهار تجربه مذکور و دلایل شکست آن به خصوص ذوبآهن کرج خواهیم پرداخت.
اولین تلاش: کوره آهنتراشی امینالضرب و مخالفت استعمارگران
از نخستین تلاشهای تکنوکراتهای ایرانی برای ایجاد ذوبآهن که در ابتدا به «کوره آهنتراشی» معروف بود به اقدامات «محمدحسن امینالضرب» از کارآفرینان زمان قاجار مربوط میشود؛ امینالضرب که دستی در صنعت داشت در سال ۱۸۸۷ (۱۲۶۶) اجازه انحصاری تأسیس کارخانه ذوبآهن را از ناصرالدین شاه به مدت ۳۰ سال گرفت و یک کوره هشت متری با ظرفیت تولید ۱۵ تن آهن در شبانهروز از فرانسه خریداری و در «آمل» مستقر کرد؛ اقدامات امینالضرب نه در میان تفکر توسعهستیز آن زمان جایگاهی داشت و نه به مذاق دولتهای استعمارگر وقت خوش آمد و همین باعث شد وی به تقلب در ضرب سکه متهم و به زندان بیفتد تا این تجربه مسکوت بماند.
دومین تلاش: کوره داماد مظفرالدین شاه در برابر رقبای خارجی خاموش شد
دومین تجربه تأسیس کارخانه ذوبآهن در ایران حوالی سال ۱۹۰۰ (۱۲۷۹) توسط «مرتضی قلیخان صنیعالدوله» داماد مظفرالدین شاه و نخستین رئیس مجلس شورای ملی رقم خورد؛ او برای این کار یک کوره از خارج خریداری و در «داوودیه» مستقر کرد؛ سنگ آهن مورد نیاز این کوره از منطقه «پس قلعه» و زغالسنگ نیز از «شمشک» میرسید اما دیری نگذشته که کوره صنیعالدوله در برابر رقبای خارجی تاب نیاورد و خاموش شد.
سومین تلاش: قانون احداث کارخانه ذوبآهن با مالیات قند و شکر
اتفاقات پس از مشروطه، ناآرامیهای داخلی و وقوع جنگ جهانی اول، دیگر مجالی برای طرح چنین افکار بلندپروازانهای نگذاشته بود تا اینکه «رضاشاه» پایان سلسله قاجار را رقم زد؛ در همان ماههای نخست سلطنت رضاشاه و در سال ۱۹۲۷(۱۳۰۵) قانونی در مجلس تصویب شد که براساس آن دولت مکلف بود چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان از محل عایدات قند و شکر به تأسیس کارخانه ذوبآهن اختصاص دهد.
سومین تجربه ایران در تأسیس کارخانه ذوبآهن پس از تصویب این قانون رقم خورد و یک کارخانه در «امینآباد شهرری» در سال ۱۹۳۴ (۱۳۱۲ )دایر شد اما خیلی زود به دلیل کمبود آب شکست خورد.
چهارمین تلاش: احداث ذوب آهن کرج بدون آنکه واقعاً بدانند چکار میکنند!
کارخانه ذوبآهن کرج چهارمین تجربه ایران برای تولید فولاد در داخل بود؛ این تجربه اگرچه پس از سه تجربه قبلی رقم خورد اما نخستین تلاش سازمان یافته برای این کار بود که «آلمان نازی» در آن نقش مستقیم داشت و برای احداث آن در سال ۱۹۳۹(۱۳۱۸) اولین قرارداد رسمی با کنسرسیوم «دماگ-کروپ» آلمان به امضا رسید.
طبق این توافق، قرار بود کارخانه ذوبآهن کرج روزانه ۳۰۰ تن و سالانه ۱۰۰ هزار تن فولاد مورد نیاز کشور را تولید کند؛ بر همین اساس ساخت تأسیسات کارخانه ذوبآهن کرج که هنوز سرپاست و در تصاویر مشخص است از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۰ (۱۳۱۸ تا ۱۳۱۹) طول کشید.
غیر از آغاز جنگ جهانی دوم که مانع از ساخت این کارخانه شد، دیکتاتوری و اخلاق رضاخانی در برخورد با این موضوع فنی هم در ناموفق بودن تجربه چهارم ایران تأثیر داشت؛ این آفت در خاطرهای که «امانالله جهانبانی» مسئول راهاندازی کارخانه ذوبآهن کرج و رئیس وقت اداره صنایع ذکر میکند به خوبی مشخص است.
شاه گفت تا من از سفر برمیگردم کار باید تمام شده باشد!
وی در خصوص کارخانه ذوبآهن کرج میگوید: « وقتی رضاشاه برای مسابقات اسبدوانی به ترکمنصحرا میرفت از من که برای مشایعت شاه رفته بودم، میپرسد که کار ذوبآهن(کرج) چطور شد؟ من پاسخ میدهم: «مشغول هستیم»، رضاشاه میگوید تا من از سفر برمیگردم باید این کار تمام شده باشد.» امانالله ادامه میدهد: «من نمیدانستم چطور این کار را ۱۰ روزه تمام کنم؛ به هر حال شب و روز با نمایندگان دماگ - کروپ مذاکره کردند و قرارداد ذوبآهن را در کرج، با هزینه ۲۳ میلیون مارک، امضا کردند. بدون اینکه واقعاً بدانند چه کار میکنند.»
«ابوالحسن ابتهاج» یکی از پایهگذاران برنامهریزی توسعه در ایران و مدیرعامل سازمان برنامهریزی ایران بین سال های ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ و مدیرعامل بانک ملی ایران از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ هم بعدها در کتاب خاطرات خود در خصوص کارخانه ذوبآهن کرج ایراداتی را مطرح میکند.
کرج محل مناسبی نبود
ابتهاج در خاطرات خود میگوید: «امضای این قرارداد (ذوبآهن کرج) با شرکت دماگ-کروپ که از بزرگترین شرکتهای صنعتی آلمان بود با عجله و بدون مطالعه کافی انجام شد و در نتیجه محلی نامناسب را برای این کار در کرج انتخاب کرده بودند و پس از جنگ جهانی دوم احداث ذوبآهن کرج متوقف گردید.»
ابتهاج ضمن اشاره به مخالفت بانک جهانی با احدث ذوبآهن در کشورهای در حال توسعه به دلیل زیانهای آن و البته فشار زمامداران برای کسب محبوبیت، ادامه میدهد: « به هر حال برای فراهم کردن زمینه کار(ذوبآهن کرج) اسماعیل زنجانی را به سرپرستی کار تعیین و یک متخصص فرانسوی هم مأمور همکاری با او کردم؛ این دو نفر مطالعانی درباره ذوبآهن کرج انجام دادند و گزارشی تهیه کردند؛ من براساس آن با دماگ-کروپ وارد مذاکره شدم.»
ابتهاج در این کتاب عنوان میکند که نماینده شرکت آلمانی به دلیل اینکه معادن سنگآهن شمال فقط توان تأمین دو سال از نیاز این کارخانه را دارد که همین میزان هم از کیفیت مناسبی برخوردار نیست؛ این طرح را عملی نمیداند؛ او همچنین عنوان میکند که طبق نظر نماینده دماگ-کروپ زغال سنگ منطقه به عنوان سوخت کارخانه نیز کیفیت مناسبی ندارد.
شاه دستور داده محل کارخانه در کرج باشد ما هم به ناچار قبول کردیم
ابتهاج میگوید وقتی از او پرسیدم پس چطور چنین محلی انتخاب شده است نماینده شرکت آلمانی میگوید که «به ما گفتند شاه دستور داده محل کارخانه باید همین جا باشد و ما نیز به ناچار قبول کردیم.»
در نهایت بخشی از ماشینآلات مورد نیاز کارخانه ذوبآهن کرج در این تأسیسات نصب میشود اما باقی تجهیزات که در بحبوحه جنگ جهانی دوم در حال انتقال به ایران بود توسط متفقین توقیف میشود. البته روایت دیگری نیز وجود دارد که این تجهیزات پیش از توقیف به اتیوپی منتقل و در بیابان رها و پس از مدتی غیرقابل استفاده میشود که بخشی از آن بعد از جنگ جهانی دوم به ایران بازمیگردد.
حال ساختمانی که روزگاری قرار بود نخستین کارخانه ذوبآهن ایران در کرج باشد امروز به سن ۸۶ سالگی رسیده و هنوز هم پابرجاست؛ این ساختمان در سال ۱۳۸۶ به ثبت ملی رسیده است.
انتهای پیام