به گزارش ایسنا، مقام معظم رهبری به تبیین سبک زندگی اهتمام ویژهای داشتند یکی از مواردی که ایشان تاکید داشته این درخواست بود که چه کنیم که حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعایت شود؟ چه کنیم که زن در جامعه ما، هم کرامتش حفظ شود و عزت خانوادگیاش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعیاش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعی و خانوادگیاش محفوظ بماند؟ چه کنیم که زن مجبور نباشد بین این چند تا، یکیاش را انتخاب کند؟ اینها جزو مسائل اساسی ماست. برای چگونگی رفتار عالمان ما با همسرانشان سراغ الگوها رفتیم.
سیره رفتاری شهید مطهری با همسر
خانم از اصفهان برمیگشت. چند روز بود رفته بود تا به دخترش سر بزند. نزدیک سحر بود و میدانست همسرش سحر را ازدست نمیدهد و همسرش از اول ازدواج تا به امروز عاشق بوده است. خداوند همیشه و در همه لحظات او حضور داشت. تا به امروز ندید تا آقا بدون یاد خداوند کاری انجام دهد. میدانست که آقا با تسبیح و سجاده به یاد عشق اول و آخرش است. تهجد و شب زندهداری و تامل و تفکر از خصیصه مرتضی است. هیچ تصوری دیگری از خانه نداشت. خانه همان آرامش همیشگی، خانه غرق نور خدا و راز و نیاز مرد متفکر و محبت جاری در همه اعضای خانواده و همین به همین ها فکر میکرد تا درب خانه رسید کلید انداخت و درباز شد و پر چادرش را به دندان گرفته بود بعد از بستن در با دستانی که بالای سر میرفت چادرش را جمع کرد و تا کرد تا خم بشود ساک را بگیرد مرتضی تمام قد روبه روی اش ایستاده بود و با لبخند ملیح سلام کرد و جوابش داد ساک دست مرتضی بود از دخترش پرسید که حالش خوب است و از حال خودش پرسید مرتضی جلو بود و او عقبش در حرکت بود. همیشه همینطور بود مرتضی. مطمین و غیرقابل پیشبینی و دوست داشتنی. مرد خدا بود. بچه ها خواب بودند اما خانه عطر چای تازه دم کرده میداد و میوه و شیرینی روی میز بود. پرسید مرتضی مهمان داریم. مرتضی گفت: نه صاحبخانه آمده است. اما ترسم این بود شما بیایید و من نباشم و کسی نباشد به استقبال شما بیاید. و رفت با سینی چای و شیرینی آمد. چه سحر شیرینی بود مرتضی مرد خدا.
سیره رفتاری امام خمینی رحمه الله در برابر همسر
در مورد حضرت امام رحمه الله از زبان فرزندبزرگوارشان چنین آمده است
سفره پهن شده است. غذا حاضر است. همه به ردیف نشستهاند و عطر غذا خانه را پر کرده است و من به شدت گرسنه ام است. پدر منتظر است. حتی اگر پدر امام امت باشد. دلیل نمیشود که خوردن غذا شروع شود تا مادر به سر سفره نیاید. امام آرام مانند همیشه نشسته است. هیچ اتفاقی در دنیا نمیتواند این کوه را تکان دهد. قانون قانون است و نمیشود تخطئی کرد. مادر می رسد. ظرف غذا را بر میدارد. و امام نیز ظرف غذاش بر میدارد و من مشغول میشوم. تا مادر سر سفره نیاید امام غدا نمی خورد.
سیره رفتاری علامه طباطبایی رحمه الله با همسر
در اتاق باز میشود خانم با چای میآید و علامه روی تشکی چهار زانو نشسته و چشم به قرآن دوخته است و مشغول نوشتن است و دو تا متکا قرمز و با رو متکایی سفید که لبههاش زیگزاگی شده است پشت داده است. قرآن روی میز کوچک چوبی چارپایه قرار دارد و دفتر و قلمش نیز کنارش. چشمهایش مانند همیشه پر از راز دانستن است. تا متوجه چای آوردن من میشود زودی بلند میشود. میگویم آقا ترا خدا زحمت نکشید و بلند نشید من خجالت میکشم. آقا با شرم همیشگی چشمش را به زمین میدوزد و میگوید وظیفه است. من چای را کنارش میگذارم و میروم و میگویم مزاحم نمیشوم به کارتون برسید. میگوید نه شما مزاحم نیستید و اگر کاری انجام دادم و به موفقیت رسیدم شما نقش اصلی داشتید. سربرمیگردانم و میگویم. جاج آقا بیشتر از اینها شرمندهام نکنید و بغض میکنم و به سمت آشپزخانه میروم.
سیره رفتاری علامه محمدتقی جعفری رحمه الله در برابر همسر
همیشه تعجب میکردم وقتی همه مرا به عنوان فرزند متفکر و فیلسوف میشناختند در عالم کودکی پدر من مانند همه پدرها فقط پدر بود. به حرفهایمان گوش میداد و با مادر مهربان بود و همیشه از مادر تشکر میکرد اگر ناملایمتی هم رخ می داد که به یاد ندارم تنها یه بار شاهد این بودم که پدر و مادرم سر یه موضوع از هم ناراحت شدند و پدرم به اتاق خودش رفت و بعد از مدتی که میخواست از منزل خارج شود آمد دست مادر را بوسید. از خانه خارج شد.
انتهای پیام