عباس رشیدی رئیس دانشکده مهندسی و فناوری دانشگاه مازندران و عضو کمیته تخصصی پسماند جامد عادی استان است در گفتوگو با ایسنا در خصوص معضل پسماند مازندران که چندین دهه به عنوان چالش اصلی مطرح شده است، اظهار کرد: مدیریت بهینه پسماند، نیازمند جامع نگری و بسیج عمومی است. به نظر میرسد چند مشکل اساسی وجود دارد از جمله کم رنگ بودن حاکمیت قانون، بهروز نشدن قوانین، کمکاری در ارتقای فرهنگ عمومی حفاظت از محیط زیست، نبود مدیریت واحد، عدم تقسیم کار هدفمند بین مراکز علمی و اجرایی، و مهمتر آنکه همه دنبال مقصر میگردیم غافل از اینکه هر کدام مسبب بخشی از این قصور هستیم.
این استاد دانشگاه افزود: به نظر میرسد اولین گام ایجاد یک مدیریت واحد، قدرتمند و متقی برخاسته از عزم جدی و واحد همه ارکان تأثیرگذار است که تصمیمات این مدیریت واحد، باید فصلالخطاب باشد و همه خود را ملزم به اجرای این تصمیمات بدانند.
عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران تصریح کرد: تصمیمات در این خصوص میتوانند از جنس تقنین، اجرا و نظارت باشند البته در چارچوب قوانین بالادستی؛ درکشور ما ایجاد سازمان مدیریت پسماند استانی، با همین دیدگاه دنبال میشود ولی رسیدن به اهداف فوق الذکر ملزوماتی فراتر از ایجاد شکلی را میطلبد؛ از جمله مسائلی که چالش ایجاد میکند استقلال عملکردی است که شهرداریها برای خود قائلند.
رشیدی با بیان اینکه در سلسله مراتب مدیریت پسماند جامد، آخرین مرحله عبارت است از «دفن» و آن هم ملزومات خاص خود را دارد، یادآور شد: اینکه ما «دفن» آن هم به بدترین شکل ممکن را به عنوان مدیریت پسماند جامد بعد از جمعآوری، تعریف و اجرا کردیم، خیلی جای بحث دارد، اما اینکه چرا بدیهیترین معیارهای انتخاب محل دفن بعضا مورد توجه قرار نگرفته است، سوالی است که ذهن متخصصان را به شدت درگیر میکند. هرچند میدانیم مکانیابی برای مرکز دفن پسماند آن هم پسماند پردازشنشده در استان مازندران خیلی مشکل است، اما ایجاد مرکز دفن، گاه در کنار رود، در بکرترین نقاط جنگلی، در نزدیکی کانونهای جمعیتی و غیره خیلی عجیب به نظر میرسد.
این استاد دانشگاه با اظهار نظر در خصوص «ساماندهی علمی مراکز دفن موجود زباله» در نقاط مختلف مازندران، یادآور شد: از واجبترین و فوریترین کارها در زمینه مدیریت پسماند جامد استان است. تحقیقاتی در دنیا انجام شدهاست که نشان میدهد پیامدهای منفی دفن غیربهداشتی پسماند جامد تا چند دهه بعد از بستن محل، آب و هوا و خاک را تا شعاع چندین کیلومتری تحت تأثیر قرار میدهد.
رشیدی افزود: در سلسله مراتب مدیریت پسماند جامد عادی، وقتی به بازیافت میرسیم دو بحث جدی پیش میآید؛ موادی که هم میتوان از آنها مواد جدید تولید کرد و هم میتوان از آنها انرژی کسب کرد. آنچه که بدیهی است تا زمانی که فرصتهای جایگزین خدادادی برای کسب انرژی در دسترس است مانند انرژی خورشیدی، بادی، آبی، زمین-گرمایی، هستهای، امواج، و سوزاندن ماده برای کسب انرژی باید در اولویتهای بعدی باشد.
وی اضافه کرد: با این حال، سبد انرژی هر کشور به سیاستگذاری و بحث امنیت انرژی وابسته و نیز وابسته به زمان و مکان است. مطالعاتی در دنیا از دیدگاه ارزیابی پایداری صورت گرفتهاست که نشان میدهد استفاده از پسماند قابل احتراق، برای تأمین انرژی، گزینه ارجح نیست، بلکه بازیابی ماده از این پسماندها دارای ارجحیت غالب خواهد بود.
عضو هیات علمی دانشگاه مازندران اظهار کرد: با همه این توضیحات، حتی اگر فرض کنیم تنها فناوری در دسترس، زبالهسوز است یا اینکه کشور در شرایطی کارخانههای زبالهسوز را احداث کردهاست و طبیعتاً حذف عاجل آنها گزینه معقول نیست، بازهم بخش خاصی از پسماند را باید به این واحدها هدایت کرد که خود نیازمند مطالعات جدی درخصوص ارزش حرارتی و ارزش افزوده در مسیرهای مختلف است.
این استاد دانشگاه در مورد کاربردی بودن نیروگاه زباله سوز در مازندران خاطرنشان کرد: بخش خاصی از پسماند، مناسب این نیروگاهها است و مخلوط سوزی از ابعاد مختلف برای اقتصادی و محیط زیستی ضرر دارد، همچنین پایش و کنترل آلایندگی این واحدها باید بطور جدی توسط یک ناظر مستقل صاحب صلاحیت دنبال شود.
انتهای پیام