به گزارش ایسنا، این روزها برخی از افراد مشهور یا همان سلبریتی که در فضای مجازی زندگی ایدهالی از خود ارائه میکردند. پرده از بخش دیگر زندگی خود برداشتند که نه تنها ایدهال و جذاب نیست بلکه به شدت هولناک و غیر انسانی است. این اتفاق پرسش سمجی را دوباره در رسانهها مطرح کرد که پشت پرده زندگی جذاب افراد مشهور که در فضای مجازی به تصویر کشیده میشود چه خبر است که هر زمان درز میکند خوشایند نیست.
اما این نوشتار قصد تعمیم ندارد که همه سلبریتیها در زندگی شخصی خود دچار مشکل هستند اما از طرف دیگر این نشانهها را نباید نادیده گرفت همه زندگی آنها آن چیزی نیست که این افراد سعی دارند در فضای مجازی آن را بازنمایند.
متاسفانه این افراد مشهور دانسته یا نادانسته اسیر سبک زندگی غربی شدهاند که تبعات چنین زندگی میتواند جامعه را به مسلخ اعتقادی ببرد.
برای فهم سبک زندگی غربی چارهای نداریم اینکه مبانی سبک زندگی غربی را بشناسیم. دکتر عطاءالله رفیعی آتانی، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) لعالمیة، معتقد است: تفاوت سبک زندگی و غربی ریشه در نوع نگاه به «انسان» دارد. نوع نگاه به انسان این تفاوتها را رغم میزند.
چون ما انسان را به گونه دیگری میفهمیم، زندگیای که برای او مطلوب میدانیم متفاوت از زندگی یک انسان غربی است. در این نگاه، این انسان است که محیطاش را خلق میکند. این خانه و زندگی و سفر را انسان دارد میآفریند. بنابراین تفاوتها از این منظر قابل توضیح است.
رفیعی میگوید: غربیها چهار خصوصیت اصلی برای انسان قائلند. اولین خصوصیتی که غرب برای انسان قائل است و با تعریف ما متفاوت است، هدف زندگی است. در نگاه غربی به زندگی، هدف، کسب لذت مادی از زندگی است و بس. یعنی در نگاه آن انسانی که آن زندگی را ساخته، هدف این است که انسان از زندگی مادی و دنیوی خود حداکثر لذت را ببرد.
دومین خصوصیت آن انسان فردیت است در این فردیت، جامعه وجود حقیقی ندارد. جامعه، جمع جبری افراد است. یعنی مجموعه افرادی است که تک تک در کنار هم زندگی میکنند و هیچ ارتباط و امتزاجی بین این افراد نیست.
خصوصیت سوم این انسان، عقل اوست. به تعبیر آنان، انسان عقلی دارد که این عقل میتواند این فرد را به بهترین نحو به لذائذ زندگیش برساند.
ادعای چهارمشان که برای ما قابل قبول نیست این است که میگویند این انسان جهانی است. ادعایشان این است که همه انسانها در طول تاریخ همین گونهاند. این مبنای منطقی فلسفی ضرورت جهانیسازی زندگی غربی را به وجود میآورد. در دیدگاه آنان، همه انسانها همین گونهاند و یا دیریا زود هم همین گونه میشوند. مسئله تفاوت میان خود و دیگران را تنها یک تفاوت تأخیر تاریخی میدانند.
رفیعی در پاسخ به این پرسش که چنین تعریفی از انسان منجر به چه رفتاری میشود میگوید: در این نگاه به زندگی چون نگاه فردگراست و هدف چنین فردی حداکثرسازی لذت مادیِ زندگی است، این فرض هم وجود دارد انسان عاقل قادر است زندگیش را اداره کند. دولت در نگاه نخست شر ضرور به شمار میرود، چون با اصل آزادی منافات دارد. حتی اصل آزادی با اخلاق نیز تضاد دارد. چرا که اخلاق نیز در خود بایدها و نبایدهایی دارد و محدودکننده است. در این نگاه، اخلاق، دولت و دین، رقیب آزادی هستند.
بعد از تامین آزادی برای انسان غربی، اقتصاد اصل به شمار میآید، یعنی مطلوب نهاییِ این انسانی که ما دربارهاش صحبت میکنیم زندگی اقتصادی است. مصرف، کسب رفاه و سود بیشتر، بهترین مطلوب این انسان است. در نتیجه، زندگی اقتصادی، زندگی مدار، زندگی اصل و جهت دهنده است. بنابراین اقتصاد دانش پایه میشود و دانش باید اقتصادی شود و تنظیمات سایر عرصهها ازجمله خانواده، نظام تعلیم و تربیت، سیاستورزی و ... باید برمبنای اهداف اقتصادی صورت پذیرد. در نگاه غربی، انسان باید به دنبال کسب سود باشد و اگر به دنبال سود نباشد در واقع به دنبال هدفش نیست و وقتی به دنبال این هدف باشد باید هر مزاحمی را از سر راه بردارد.
در نتیجه مفهوم و معنای تشکیل خانواده حول محوراقتصادی شکل میگیرد. خانواده بر مبنای اهداف اقتصادی تنظیم میشود. زن و مرد مثل دو تا شریک کاری با هم هستند تا منافع مادی خود را به حداکثر برسانند.
بنابراین سبک زندگی متاثر از نظام معنایی، آموزه ها، نهادها و ساختارهایی هستند که پیروانشان را در ایجاد سبک زندگی مبتنی بر آنها توانمند میکنند. این گونه سبکهای زندگی ناشی از یک فرهنگ دینی را میتوان«سبک زندگی دینی» نامید(مهدوی کنی، 1387، ص187). در نگاه غیردینی انتخاب سبک زندگی به سادگی صورت میگیرد چرا که اصالت با فرد و علاقه اوست و زیربنای سبک زندگی بر لذت و سود استوار است. اما در باورهای انسان ساز اسلام، یک مسلمان نمیتواند چنین رفتاری داشته باشد بلکه باید زندگی خود را بر اساس آموزههای دینی پیریزی کند.
از دید خداباورانه، فلسفه وجودی دین و ارسال پیامبران چیزی جز توانمند نمودن انسان به منظور ساختن سبک زندگی مومنانه برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت نیست.
دین سرمایههایی را در اختیار افراد قرار میدهد: اول، دین مشتمل بر یک جهان بینی و نظام معنایی است این سرمایه فرهنگی موجب تعالی بخشی نزد افراد میشود؛ دوم دین دارای یک نظام نمادی و دارای شعائر است که به پیروان خود سرمایهای نمادین میبخشد و سوم، این دارای گروه یا اجتماعی از پیروان است و همچنین نهاد و سازمان نسبتا منسجمی است که سرمایه های اجتماعی را در هر جامعه پدید می آورد(همیلتون، 1387، ص29).
راهکار پیشنهادی، به کارگیری باورهای دینی و پیروی واقعی از الگوهای رفتاری _ اسلامی است. از آنجا که رسول اکرم(ص) به عنوان بهترین الگوی زندگی و اسوه حیات قرار گرفتهاند، زندگی مدیریتی ایشان و به دنبال آن زندگی ائمه معصوم(ع) به عنوان بهترین منبع سبک دینی به شمار میروند.
در سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی رطب خورده منع رطب نمیکند و آیینه تمام نمایی از آنچه هست بازنمایی میکند. در خلوت و آشکار به یک صورت جلوه میکند. برای مثال از دو عالم دینی گرانقدر آیت الله جوادی آملی و حسن زاده آملی میتوان شاهد آورد. آنگونه آیتالله جوادی آملی کتاب «زن در آئینه جلال و جمال» را نوشت با همسرش رفتار داشت و این رفتار را در گریههای آیتالله جوادی آملی بر پیکر همسرش میتوان دید و یا توصیه آیتالله حسن زاده آملی بر اینکه او را در منزل مسکونیاش کنار همسرش دفن کنند. نشان از سبک سعادتمندانه و صادقانه سبک زندگی ایران اسلامی دارد.
انتهای پیام