لزوم آموزش تفکر روش‌مند به مردم

سال‌هاست که برخی متفکرین از لزوم آشتی فلسفه با جامعه و آموزش تفکر روش‌مند به مردم سخن به میان آورده‌اند. به همین سیاق، امروزه نیز اصفهانی‌ها علاقه وافری به فلسفه و تفکر پرسش‌گر و چالش‌گر دارند و حلقه‌ها و گعده‌های متعدد فلسفی در این شهر برگزار می‌شود.

فلسفه جنبه عمومی نیز دارد و همه مردم تا حدودی توان پاسخگویی به سؤالات فلسفی را دارند. پرسش‌گری سقراطی، روشی است که منجر به شروع فرآیند فکرکردن در افراد می‌شود و از این طریق می‌توان تفکر روش‌مند و با مبنا را به مردم آموزش داد. شهر اصفهان نیز در طول تاریخ، به استقبال افکار و آرای نو رفته است. نمونۀ مثال‌زدنیِ این آزاداندیشی در اصفهان، انجمن گفت‌وگوی صفاخانه است که به همت آقا نورالله نجفی، روحانی مشهور و مشروطه‌خواه اصفهانی در محله جلفا و با هدف ایجاد تعامل و گفت‌وگو بین ادیان ایجاد شد.

این شهر در سال‌های دورتر نیز میزبانیِ فلاسفه مشهوری از جمله، ملاصدرا و ابن‌سینا را در کارنامه تاریخی خود دارد. همچنین سال‌هاست که برخی متفکرین از لزوم آشتی فلسفه با جامعه و آموزش تفکر روش‌مند به مردم سخن به میان آورده‌اند. به همین سیاق، امروزه نیز اصفهانی‌ها علاقه وافری به فلسفه و تفکر پرسش‌گر و چالش‌گر دارند و حلقه‌ها و گعده‌های متعدد فلسفی در این شهر برگزار می‌شود که یکی از آن‌ها حلقه‌ای است که در کافه‌ای با شکل و شمایل فرهنگی و با هدایتگری سیدسبحان آیت برگزار می‌شود. 

لازم است مردم نیز فلسفه و تفکر روش‌مند را بیاموزند

حجت‌الاسلام والمسلمین جعفر شانظری، دانشیار گروه فلسه و کلام دانشگاه اصفهان، در خصوص لزوم توجه به فلسفه در رشته‌های مختلف، به ایسنا گفت: فلسفه پاسخ به چرایی است. با توجه به اینکه انسان ذاتاً پرسشگر و داناست، از این چرایی سؤال خواهد کرد. از این لحاظ همه انسان‌ها با فلسفه زندگی می‌کنند. همگی با پاسخ‌هایی که به سؤالات خود داده‌اند، زندگی می‌کنند و این همان فلسفه است. فلسفه، اندیشیدن به معنای عام و پاسخ به چرایی است.

او با بیان اینکه اندیشه هر انسان برای زندگی‌اش به نوعی برابر با فلسفه‌ او برای زندگی‌اش است، افزود: به این معنا، فلسفه در زندگی آدمیان هست. وقتی این چرایی عمق پیدا می‌کند، مسئله وارد حیطه‌های تخصصی می‌شود. عمده مردم در حد یافتن فلسفه زندگی خود، جرعه‌ای از دریای فلسفه برمی‌دارند، اما اگر آنها با چراهای عمیق مواجه شوند فلسفه تخصصی شکل می‌گیرد زیرا پاسخ به این سؤالات از حدی به بعد در توان همه مردم نیست.

او با تأکید بر دو جنبه‌ عمومی و تخصصی فلسفه بیان کرد: با عمیق شدن سؤالات فلسفی، به پاسخ‌های عمیق و علمی و تخصصی نیاز است. همه مردم می‌دانند که مدیریت کلان برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است اما وقتی سؤالات در حیطه فلسفه حکومت تعمق می‌یابند، وارد یک حیطه تخصصی از فلسفه خواهیم شد. وقتی کسی بیمار باشد، تا حدودی تلاش می‌کند تا با خوراکی‌ خود درمانی کند ولی وقتی بیماری عمیق‌تر شد، به متخصص یا پزشک مراجعه خواهد کرد. این مصداق در خصوص فلسفه نیز صدق می‌کند. فلسفه نیز تا حدودی عمومی است و پس از تعمق به عرصه تخصصی وارد می‌شود و به همین جهت لازم است مردم نیز فلسفه و تفکر روشمند را بیاموزند.

این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه ما باید درمورد مسائل و رخدادها و همچنین پدیده‌ها و فرهنگ اجتماعی، به صورت روشمند و فکورانه بیندیشیم، گفت: البته نباید تصور کرد که ما می‌توانیم فهم عموم را نادیده بگیریم، در واقع باید فهم عموم را مستدل و روشمند و مستند کرد تا افراد بی‌مبنا و بدون استدلال سخن نگویند.

شانظری یکی از مراحل آموختن تفکر روشمند را، آزاداندیشی دانست و اظهار کرد: اگر ما بخواهیم مردم را فکور تربیت کنیم، در وهله اول باید آنها را در اندیشه خودشان آزاد بگذاریم، تا بتوانند آزادانه بر اساس فهم و مبانی فکری خود، نظرشان را بیان کنند. آزاداندیشی زمینه رشد فکر و تعقل را فراهم می‌کند اما لازم است که به این آزاداندیشی، روشمندی هم اضافه شود.

او خاطرنشان کرد: گعده‌ها و گروه‌هایی که تلاش می‌کنند تفکر روشمند را آموزش دهند، ممکن است ناخواسته، فضای اندیشه را محدود یا مسدود کنند و لازم است که به این نکته توجه داشته باشند تا دچار این‌گونه آسیب‌ها نشوند.

او با تأکید بر لزوم آزادی بیان در تفکر فلسفی و روشمند، افزود: گاهی اوقات جوانی که شاید از علوم و معارف دینی چیزی نمی‌داند، به خودش جسارت لازم برای بیان نظراتی خلاف نظرات دین را می‌دهد. ما باید به او اجازه و آزادی ابراز عقیده را بدهیم و با او وارد گفت‌وگو شویم. باید از او بپرسیم که بر چه اساسی و با چه مبنایی به این نتیجه و نظر رسیده است. همان‌طور که گفتم روشمندی را باید آموزش داد.

این عضو هیئت علمی دانشگاه، ادامه داد: به یاد دارم زمانی که من در جبهه بودم، همراه با یکی از دانشجویان تهرانی به زیارت مقبره دانیال پیامبر در شوش رفتیم. این دانشجو گفت که من به این نتیجه رسیده‌ام که غیر از این دنیا، چیز دیگری نیست و خدا و متافیزیک وجود ندارند. من گفتم که خیلی جالب است؛ اگر امکان دارد برای من اثبات کنید که چطور به این نتیجه رسیده‌اید. بین ما بحثی شکل گرفت و هر سخنی که می‌گفت و به نظر من در آن اشکالی وارد بود، مطرح می‌کردم. این دانشجو در پاسخ به چالش‌ها و اشکالاتی که مطرح می‌شد، درنگ می‌کرد و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که استدلال‌هایش به نتیجه‌ای که گرفته است، منتهی نمی‌شوند. به این دلیل است که ما باید روش‌نمدی تفکر را ترویج کنیم تا اظهار نظرهای عموم مردم، بی‌مبنا و بی‌شاکله نباشند.

احساس دانایی، اولین مانع جان گرفتن فلسفه در جامعه است

در این رابطه، به سراغ یکی از هدایتگران و مروجان اندیشه فلسفی در اصفهان رفتیم که به شکل کاملاً مستقل و عمومی گعده‌ای فلسفی را اداره و برگزار می‌کند. سید سبحان آیت، برگزارکننده و گرداننده جلسات گروهی که به طور منظم و هفتگی در کافه آلند برگزار می‌شود، گفت: درمورد آوردن فلسفه به کف جامعه ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که چرا فلسفه در جامعه ما (حتی در لایه‌های میانی، روشنفکران، صاحب‌منصبان و اقشار تحصیل‌کرده و اساتید دانشگاه) جان نمی‌گیرد؟

او تصریح کرد: اولین پاسخ به این پرسش این است که مردم و جامعه ما، همه‌چیزدان‌اند، یعنی ادعای دانایی در جامعه ما زیاد است. در هر جمعی، هر موضوعی مطرح شود، افراد به مثابه کسانی که سال‌ها در مورد این موضوع تدبر و تفکر کردند، و اصلاً موضوع مورد پژوهش‌شان بوده‌است، نظر می‌دهند. اعضای این جامعه اصلاً احساس نیاز نمی‌کنند که حرف‌های افراد دیگری چون فیلسوفان را درباره‌ جهان، هستی‌شناسی، سبک زندگی و زیستشان بشنوند.

این دغدغه‌مند فلسفه، با اشاره به اینکه عدم احساس نیاز به فلسفه در گروهی چون هنرمندان بهتر و به خوبی قابل مشاهده است‌، افزود: شاعران، هنرمندان و نویسندگان ما احساس نیاز به فلسفه نمی‌کنند درحالی که این اقشار بیشتر از همه نیازمند به فلسفه، فکر کردن، تغییر نگرش و شکلِ دیگر دیدن اتفاقات هستند. برخی از آنان به دید هنری کفایت کرده و علاقه‌ای به مطالعه آثار فلسفی و آشنایی با مکاتب فلسفی ندارند. هنرمندی که در حوزه تئاتر فعال است اما درمورد فلسفه تئاتر و فلسفه زبان مطالعه ندارد، حتی دانایی‌هایش علاوه‌بر توهم دانایی، کیفیت اثر او را پایین می‌آورد.

آیت با اشاره به اینکه بسیاری از اهالی علوم انسانی نیز احساس نیاز به فلسفه نمی‌کنند، ادامه داد: روانشناسانی داریم که با فلسفه آشنایی ندارند و برای من سوال است که چطور ممکن است این متخصصان، روان انسان را بشناسند در صورتی که خودِ انسان را به صورت فلسفی نشناخته‌اند. برخی از دانشجویان، جامعه‌شناسان، اساتید دانشگاه نیز از این قاعده مستثنی نیستند، زیرا توهم دانایی و دانایی مانع‌شونده دارند. این صاحب‌نظریه‌ بودن و احساس دانایی، اولین مانع جان گرفتن فلسفه در جامعه ما است.

او با بیان اینکه سقراط در برابر  توهم دانایی می‌ایستد و سؤال را مطرح می‌کند، تصریح کرد: در واقع "سؤال کردن"، ابزاری است در دست سقراط تا به ما یاد بدهد که باید درمورد کلمه به کلمه باورها و دانسته‌هایمان فکر و تجدید نظر کنیم و آن‌ها را از نو بسازیم. ما باید به شیوه سقراط برگردیم. ما اکنون بیش از ملاصدرا و کانت و نیجه، به سقراط نیاز داریم تا غلبه دانایی را در جامعه ما فروبریزد. ما باید بدانیم که نمی‌دانیم، فکر کنیم و دوست داشته باشیم که بدانیم.

او در پاسخ دیگری به سوال از چرایی عدم جان گرفتن فلسفه در جامعه ما، بیان کرد: متأسفانه این نقد به اهالی فلسفه وارد است که خودشان را با پرسش‌های جامعه درگیر نمی‌کنند. آنها محتوای فلسفی را به خرده‌ محتواهای قابل فهم و قابل استفاده برای مخاطبان (مثل نویسندگان و روانشناسان و جامعه‌شناسان و غیره) تبدیل نمی‌کنند تا منجر به تولید آثار هنری عمیق و فلسفی شود. به مفاهیم کلی و انتزاعی عینیت نمی‌بخشند. این مسئله در انتخاب واژگان، لحن و بیان اهالی فلسفه هم که با نوعی تفاخر همراه است، دیده می‌شود. علاوه‌ بر فرم، از نظر محتوا هم این نقد به اهالی فلسفه وارد است.

این گرداننده یکی از حلقه‌های فلسفی در اصفهان، اظهار کرد: در غرب، اگزیستانسیالیست‌ها به خوبی بین علوم و فلسفه چون اقتصاد و فلسفه، روان‌شناسی و فلسفه، ادبیات و فلسفه، رابطه برقرار کردند و این مکتب فلسفی [نسبی‌گرایی] در میان مردم به ویژه در فضای مجازی بیشتر جا افتاده است. رگه‌های این تفکر در برخی از گزاره‌هایی که مردم استفاده و از آن استقبال می‌کنند برای کسانی که تا حدودی با فلسفه آشنایی دارند، به خوبی قابل مشاهده است.

آیت، درمورد جلسه فلسفی که خودش هدایت آن را برعهده دارد، گفت: ما در این جلسات سعی می‌کنیم به تفلسف و تفکر بازگردیم. من تلاش می‌کنم سقراط‌گونه توهم دانایی را در افراد حاضر فروبریزم. ما از حدود یک سال پیش و با نظم بیشتری در ماه‌های اخیر هفته‌ای یک تا ۲ جلسه برگزار می‌کنیم.

او در مورد روند و رویه اداره جلسه بیان کرد: ما موضوعی را پیش از جلسه مشخص می‌کنیم و دوستان آنچه را که در رابطه با آن موضوع می‌دانند، در جلسه مطرح می‌کنند و من روبه‌روی تک‌تک واژه‌ها، گزاره‌ها و پیش‌فرض‌هایی که در رابطه با آن موضوع دارند، علامت سؤالی می‌گذارم.

این مروج فلسفه، ادامه داد: در این جلسه، اگر فرد تعریفی از عشق، زیبایی، عدالت، ازدواج، خیر و شر، جبر و اختیار و غیره دارد، باید بتواند از تعریف خودش دفاع کرده و برایش استدلال بیاورد.

آیت با بیان اینکه خودش در این جلسه نقش پرسش‌کننده را دارد، تصریح کرد: من درصدد این هستم که افراد را به عقب برگردانم و آنها را وادار به فکر کردن کنم. در این جلسات من نظریه خاصی را مطرح نمی‌کنم و حتی پاسخی به سوالی که در موضوع جلسه مشخص شده هم نخواهم داد، در واقع من پرسش کننده هستم.

او با اشاره به اینکه مطرح شدن پرسش، منجر به فروریختن توهم دانایی و شروع فرایند فکر کردن می‌شود، افزود: مخاطبین این جلسه در پی نگاه‌های جدید و ریشه‌یابی تفکراتی که داشتند، به جستجو می‌پردازند و به دنیایی که پیش‌تر تجربه‌ی زیستن در آن را نداشته‌اند، سلام می‌دهند. من فکر میکنم اغلب مخاطبان ما این اتفاق را تجربه کردند و به همین دلیل علاقه‌مند به فلسفه و این سبک گفت‌وگوها شدند.

این فعال و منتقد اجتماعی در مورد جمع‌بندی و نتیجه‌گیری در این جلسات افزود: معمولاً از من خواسته می‌شود که در پایان جلسه نتیجه‌گیری کنم یا نظر خودم را بگویم ولی من ترجیح می‌دهم پایان را باز بگذارم تا فکر افراد به جریان خود ادامه دهد و مسدود نشود.

آیت در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: البته لازم به ذکر است که هر فرد با توجه به زیست خود فکری دارد و آن فکر قابل احترام و قابل بیان است. ما باید شرایط امنی به وجود بیاوریم و تلاش کنیم که هیچ انسانی از فکر کردن و بیان کردن آنچه در فکر می‌پروراند، نترسد.

پروسه نظرخواهی و به چالش کشیده‌شدن مهم و جذاب است

در مرحله بعد به سراغ یکی از حاضران و شرکت‌کنندگان این جلسه رفتیم تا نظر او را در خصوص این نشست جویاشویم. سارا جعفری، یکی از شرکت‌کنندگان این  جلسات فلسفی، در خصوص تجربه شرکت در نشست‌های فلسفی، به ایسنا گفت: در ابتدا برگزارکننده جلسه، موضوع جلسه را روی تابلو می‌نوشتند و بعد نظر همه حاضرین را در رابطه با آن موضوع می‌پرسیدند. سپس همه نظرات با یک‌سری گزاره‌های منطقی به طوری که آدم واقعاً به فکر فرو می‌رفت، به چالش کشیده می‌شد.

او در خصوص پایان‌بندی این جلسات افزود: نتیجه‌گیری در این جلسه چندان مهم نیست، بلکه پروسه نظرخواهی و به چالش کشیده شدن مهم و جذاب است. شرایطی در جلسه پیش‌ می‌آید که همه افراد با پرسش‌هایی درخصوص عقیده‌شان مواجه شده و به چالش کشیده می‌شوند. به همین دلیل هم کسی از ابراز نظرش خجالت نمی‌کشد.

این شرکت‌کننده در جلسات فلسفی، با اشاره به اینکه این جلسه انرژی فکری زیادی از انسان طلب می‌کند و لازم است که جلسه بیش از ۴۵ دقیقه تا یک ساعت ادامه نیابد، گفت: برای من که به حوزه علوم انسانی به ویژه فلسفه و روانشناسی علاقه‌مندم ولی تحصیلاتم در زمینه دیگری بوده، این جلسه جالب و مفید بود.

انتهای پیام

  • شنبه/ ۲۷ آبان ۱۴۰۲ / ۱۲:۵۹
  • دسته‌بندی: اصفهان
  • کد خبر: 1402082719518
  • خبرنگار : 50624