به گزارش ایسنا، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئههای دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشههای نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربهای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.
یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تاکنون همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کُرد و منطقه کردستان بوده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یکماهه گروگانگیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.
بدون شک بررسی تلاشها و اقدامات انجامشده برای آزادسازی سنندج، یادآور ایثارگریها و مجاهدتهایی است که برای حفظ آبوخاک میهن اسلامیمان انجامشده و سرمشقی برای نسل امروز و نسلهای آینده ایران در حفظ یکپارچگی و وحدت ملت ایران است:
حماسه ایرج نصرتزاد
ایرج نصرتزاد؛ فرمانده تیپ یکم از لشکر ۲۸ کردستان بود که در آن زمان چند بار فراتر از حیطه مسئولیت خویش ظاهرشده بود. در زمانی که بسیاری از افسران بر اساس مأموریت ابلاغشده در ناحیه کردنشین ایران حضور پیدا میکردند، او داوطلبانه همزمان با ورود ۴۰ نفر دیگر از نظامیان انقلابی، پا درصحنه خونین کردستان گذاشت و همواره در کانون توجهات خودی و دشمن قرار داشت. غیرت و شرافت او در لابلای سطوری که قاتلان او تقریر کردهاند، شفافتر و بیش از این سطور، برجسته و آشکار است.
او در اوضاع حساس بهناچار در تعاملات سازشکارانه نمایندگان دولت دخالت میکرد؛ ازاینرو عمق کینه مهاجمان مسلح نسبت به او بسیار زیاد بود. باوجوداین، او بدون واهمه و بیپروا، سلسلهمراتب را پشت سر میگذاشت و رشتههای خیانت به منافع ملی را پنبه میکرد.
او پس از چهار روز جلوگیری خصمانه گروهها از ستون کشی نظامی، زمینهای فراهم کرد تا سنندج، بلکه کردستان ایران از بحران خارج شود. حرکت دادن ستون با تلاش نصرت زاد (در ۳۱ فروردین ۱۳۵۹) برای فراهم کردن زمینههای ورود دیگر نیروهای انقلابی درصحنه، موجب تغییر چهره اردوگاه خودی از انفعال به فعال و انتقال ضعفهای خودی به اردوگاه مقابل شد.
از همین رو میتوان گفت؛ در کمین گاه جاده قشلاق، گروههای مسلح غیرقانونی تنها به دلیل رویدادهای گذشته و حال از نصرت زاد انتقام نگرفتند، بلکه به خاطر آینده دشواری که پیش روی آنها قرار داشت نیز بغض و کینهشان را خالی کردند.
درواقع، با صبر و درایت نصرت زاد و دیگر مدافعان انقلاب اسلامی پس از او، گروهها به دلیل مقاومت کور در برابر جمهوری اسلامی، آینده خود را خدشهدار کردند و این دستاورد کمی نبود که مهاجمان مسلح بهراحتی از آن بگذرند.
نصرت زاد در آخرین لحظاتی که در محاصره مهاجمان، زیر رگبار گلوله و آتش خمپاره قرار داشت و تنها همراهان او یکی، دو نفر مجروح منتظر شهادت بودند، همان روحیه و واکنش را از خود نشان داد که در جریان صلح تحمیلی، طی چهار ماه پیش در سنندج از خود بروز داده بود.
او چون هیچ مشروعیت و اعتباری برای عناصر مسلح گروهها قائل نبود و از باجخواهی گروهها و باجدهی به آنها رنج میکشید، از نخستین روز خروج اجباری سپاه پاسداران از کردستان و سنندج (در پی توافق با گروههای مخالف) بیهیچ ترس و واهمهای، اعتقاد و برداشت خود را اظهار میکرد.
در آن روزی که پاسدارها غریبانه و گریان، هریک کولهپشتی خود را به دست گرفته، بهطرف هلیکوپتر میرفتند؛ نصرت زاد یکسره به بچههای پاسدار پیوست و یکیک آنها را در آغوش گرفت. با این کار کمی از شدت اندوه آنها کاسته شد.
سماجت نصرتزاد بود که پس از تخلیه باشگاه افسران از پاسداران انقلاب اسلامی، مانع از استقرار عناصر مسلح حزب دموکرات در آن شد. وی در واپسین لحظههای اسارت، بااینکه تنها و مجروح شده بود، همچنان بر سر اعتقادات خویش پابرجا ایستاد و در آخرین پیام خود از بیسیم اظهار کرد:
«من سرهنگ ستاد، ایرج نصرتزاد به علت مجروح شدن و جراحات وارده در آخرین لحظات عمر سربازی خویش، نکاتی را برای همرزمان بازگو میکنم: جانم فدای ایران، درود بر رهبر انقلاب، جاوید باد ارتش جمهوری اسلامی ایران. زندهباد فرماندهان تیپ یکم لشکر ۲۸ سنندج.»
منبع:
نداف، مجید، بیستودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۱۵۹، ۱۶۰، ۱۶۱، ۱۶۲، ۱۶۳
انتهای پیام