به گزارش ایسنا، شوپن به عنوان یک آهنگساز و موسیقیدان تأثیر خود را بر جهان گذاشت و آثار و آموزههای او بر هنرجویان و هنرمندان جوان اثرگذار بود. او همچنین به خاطر شیوه خلاقانهاش هنگام استفاده از کیبورد و پدال پیانو حین نواختن این ساز شناخته میشد.
شوپن پسر یک معلم بود
پدر شوپن از فرانسه به لهستان مهاجرت کرد تا به عنوان یک معلم خصوصی کار کند.
پدرش در ابتدا به خانوادههای نجیبزاده درس میداد و در ادامه پیش از اینکه شوپن به تولد یک سالگی خود برسد، به مدرسه رفت تا فرانسه تدریس کند.
نام پدر شوپن نیکولاس بود که به تدریج با دختر یکی از خانوادههایی که اوایل مهاجرتش به لهستان به آنها درس میداد، ازدواج کرد.
شوپن از سال ۱۸۲۳ تا ۱۸۲۶ در همان مدرسهای که پدرش تدریس میکرد، درس میخواند.
در خانوادهای هنرمند بزرگ شد
گفته شده که خانواده شوپن پر از هنرمند و حداقل افرادی بوده که تمایلات هنری داشتند. مادر و خواهر بزرگتر او هر دو پیانو مینواختند که این امر باعث شده بود شوپن به عنوان یک کودک در آن فضا بزرگ شده و نوای موسیقی آنها را گوش کند.
او در شش سالگی شروع کرد به نواختن آنچه که از نواختن مادر و خواهرش شنیده بود و در هفت سالگی نخستین درسهای موسیقی خود را از Wojciech Zynwy گرفت. اولین مربی او که موسیقیدانی با سررشته، دانش گسترده و ارج نهادن بالای ارزشها شناخته میشد.
اگرچه Wojciech Zynwy سبک نوازندگی سادهای داشت، شوپن توانست آن را به صدایی اصیل بسط دهد.
شوپن یک کودک نابغه بود
شوپن آهنگسازی را از سن کم آغاز کرد؛ به گونهای که نخستین اثر خود را در هفت سالگی منتشر کرد.
زمانی که او هشت سال داشت برای نخستین بار طی یک رویداد خیریه به روی صحنه رفت. پیش از اینکه برای عموم اجرا کند، در اجراهای خصوصی که به آن دعوت شده بود نواخته بود.
او چند سال بعد از نخستین اجرای عمومی خود، برای الکساندر اول، تزار روسیه نواخت.
البته کار او مورد توجه کنستانتین دوک بزرگ روسیه هم قرار گرفت.
قطعهای که شوپن در هشت سالگی نوشت Polonaise in G Minor برای اجرا توسط بند موسیقی نظامی کنستانتین در رژه، بازنویسی شد.
در هنرستان موسیقی Warsaw تحصیل کرد
شوپن در ۱۶ سالگی در هنرستان موسیقی Warsaw ثبتنام کرد؛ جایی که تحت تعلیم جوزف السنر، یکی دیگر از آهنگسازان روسی آموزش دید.
شوپن قبل از حضور در مدرسه، تئوری موسیقی را از السنر آموخته بود.
درحالی که السنر به خاطر شیوه سنتی تدریسش شناخته شده بود، تشخیص داد که شوپن برای کند و کاو به آزادی نیاز دارد.
زمانی که شوپن در Warsaw تحصیل میکرد، به او فضایی داده شده بود تا بتواند شیوه و استایل خود در موسیقی را پیدا کند.
در این قسمت میتوانید به یکی از مشهورترین آثار این آهنگساز؛ Nocturne No. 2 in E flat major گوش دهید:
رابطه شوپن با یک نویسنده رمان
زندگی عاشقانه شوپن آشفته بود؛ زیرا روابط او یک سال یا کمتر به طول میانجامید.
او ملاقات با نویسنده فرانسوی، ژرژ ساند را در سال ۱۸۳۸ آغاز کرد اگرچه نام اصلی این نویسنده Amantine Lucile Aurore Dupin بود.
پیش از بهار ۱۸۳۹ شوپن و دوپین در یک جزیره اسپانیایی به نام مایورکا وقت گذراندند ولی در مارس همان سال، به بیماری سل مبتلا شد. به همین جهت این دو به مارسی، شهری خارج از پاریس رفتند تا حال شوپن بهتر شود.
در طول این زمان شوپن تعدادی از مشهورترین آثار خود از جمله Sonata in B Minor را نوشت.
شوپن از آهنگسازان کلاسیک تأثیر گرفته بود
اگرچه که شوپن در آهنگسازی امضای منحصر به خود را داشت ولی با این حال از آهنگسازان دیگر تأثیر گرفته بود.
باخ، بتهوون و موتزارت جزو مهمترین هنرمندانی هستند که روی او اثر گذاشتهاند.
درحقیقت شوپن در سالهای اولیه آغاز فعالیتش یکی از ساختههای باخ را نزد خود نگه داشت. او حتی هنرجویان موسیقی خود را تشویق میکرد که موسیقی باخ را مطالعه کنند. شوپن زمانی که به شاگردانش آموزش میداد به تکنیکهای پیانوی ـ آهنگساز ایتالیایی ـ تکیه میکرد.
هامل و هایدن همچنین جزو دیگر آهنگسازانی هستند که شوپن از آنها تأثیر گرفته است.
روی فرم کوتاه موسیقی تمرکز میکرد
برخلاف سایر رفقای آهنگساز شوپن، تقریبا همه آثار او برای پیانو نوشته شده بودند و به جای نوشتن یک قطعه طولانی بر تولید قطعات کوتاه تمرکز داشتند.
شوپن هیچ سمفونی ننوشت و تعداد سوناتهایی هم که نوشته انگشت شمار است.
قطعاتی که شوپن نوشت را میتوان در کمتر از ۱۰ دقیقه نواخت و بیشتر قسمتها را میتوان در عرض سه تا پنج دقیقه نواخت. همسالان او معمولاً موسیقی بسیار طولانیتری می نوشتند.
در پاریس درگذشت
روزهای پایانی شوپن در پاریس سپری شد، جایی که در ۱۷ اکتبر ۱۸۴۹ درحالی که تنها ۳۹ سال داشته است، براساس آنچه که بیماری سل فرض میشود، درگذشت.
در حالی که جسد او در یک گورستان محلی دفن شده بود، خانوادهاش قلب او را در ورشو دفن کردند، همانطور که پیش از مرگش درخواست کرده بود.
در زمان مرگش رابطه او با نویسنده فرانسوی به پایان رسیده بود. آخرین حضور او در انظار عمومی ۱۶ نوامبر سال ۱۸۴۸ در جزایر بریتانیا بود.
شوپن میخواست که آثارش نابود شود
شوپن پیش از مرگش ابراز تمایل کرد که آثار موسیقایی منتشر نشدهاش را از بین ببرد ولی خوشبختانه پس از مرگش، مادر و خواهرش و ناشر او به این خواسته این آهنگساز پایبند نبودند.
آنها تصمیم گرفتند با انتشار آثاری که هنوز منتشر نشده بودند، پیش بروند.
امروزه بسیاری از والسها، پولونزها و قطعات موسیقی شبانه منسوب به شوپن پس از مرگ او منتشر شدهاند. مشخص نیست که چرا این آهنگساز درخواست کرده که آثار منتشر نشده او پیش از مرگش از بین بروند.
با این حال، گفته میشود که ژرژ ساند، او را به چیزی که امروز به عنوان هیپوکندری (خودبیمار انگاری) شناخته میشود، متهم کرده است.
ممکن است که به صرع مبتلا بوده باشد
گفته میشود پس از آنکه دختر ساند خانه را ترک و ازدواج کرد، شوپن به طور فزایندهای بد خلق شد که این منجر به آسیب دیدن رابطه او با ساند شد.
برخی حدس میزنند که رفتارها و خلق و خوی شوپن بیشتر به شرایط فیزیکی او مربوط میشود تا رابطهاش. تصور می شود شوپن مبتلا به صرع بوده است؛ وضعیتی که می تواند باعث تشنج، غش، سرگیجه و خستگی شود.
این وضعیت همچنین میتواند به اضطراب و افسردگی و خیره شدن طولانی مدت به یک نقطه منجر شود. این حالات میتوانند نوعی تشنج را نشان دهند که شامل لرزش یا تکان خوردن قابل مشاهده نیست.
انتهای پیام