شهید هادی رمضانی وشنوهای در ۲۷ فروردین ۱۳۴۳ در قم به دنیا آمد. سرانجام در ۱۹ آذر ۱۳۶۶ در عملیات کربلای ۶ در آبادان به شهادت رسید و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) قم آرام گرفت.
در وصیتنامه شهید هادی رمضانی وشنوهای آمده است:
«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی»
ای نفس مطمئن و دل آرام، امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنودی و از او تو خرسند است. باز آی و به میان بندگان خاص خود درآی و در بهشت من داخل شو.
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام و درود فراوان خدمت حضرت آقا امام زمان «عج» و نائب بر حق ایشان حضرت امام خمینی مدظلهالعالی رهبر و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و یگانه پرچمدار نهضت انبیاء و اولیاء بر ضد طاغوتیان و استعمارگران در این زمان، درود و سلام و درود فراوان بر شهدای اسلام از صدر تاکنون، مخصوصاً شهدای انقلاب اسلامی به خصوص شهدای جنگ تحمیلی و با عرض درود فراوان خدمت تمامی خانوادههای شهدا که به حق چشم و چراغ این ملتاند؛ همانهایی که اگر چنین فرزندان غیور و شجاعی نداشتند معلوم نبود که چه سرنوشتی در انتظار اسلام و انقلاب اسلامی و میهن اسلامیمان بود.
سلام و درود فراوان بر پدر و مادر عزیز و از جان بهترم و همچنین سلام گرم و صمیمانه خدمت تمامی برادران عزیز و تنها خواهرم و تمامی اعضای دیگر خانواده و فامیل و قوم و خویشان.
اکنون که مدتی است که خداوند باری تعالی ما را شایسته خدمت و انجام وظیفه این برهه حساس دانسته به جا و لازم است که قلم را به دست گرفته و آنچه را لازم است وصیت را بنویسم.
جبهه حق از باطل را در این عصر و زمانه تمیز دهیم و بدین وسیله بتوانیم با حق طلبان باشیم و در مقابل متجاوزین و جنایتکاران بایستیم. مثل سرور شهیدان حضرت حسین بن علی (ع) که در حقیقت او روشنگر راه ما بود؛ بایستیم و پوزه این پلیدان و نوکران شرق و غرب را به زمین خواری و ذلت بمالیم.
البته این را نباید از یاد برد که ما هنوز به پیروزی نهایی نرسیدهایم و تا پیروزی نهایی که آن هم سقوط کامل رژیم بعث عراق است به لطف و حول و قوّه الهی آخرین گام ها را بایستی که رزمندگان جان برکف اسلام دارند این متجاوزین کافر را به سزای اعمال خود برسانند و این امر مهم نیز قریب الوقوع است.
حال که در آستانه پیروزی قرار گرفتهایم و هر لحظه امکان دارد که برای انجام عملیات سرنوشت ساز به طرف خط مقدم جبهه حرکت کنیم. از خدای خود شهادت را که بهترین نوع مرگ است، می خواهم.
«انّی لا الی الموت الّا السعادة و الحیوة مع الظالمین»
من مرگ در راه خدا را جز سعادت و حیات و زندگی با ظالمین و ستمگران را جز ننگ و ذلت نمیدانم.
حال که مولایمان و سرور شهیدان این گونه به استقبال شهادت رفته است پس چرا ما که ادعای پیروی از آل محمد و مذهب شیعه حضرت علی (ع) را داریم از شهادت و مرگ در راه خدا بیم و هراس داشته باشیم.
بارالها میدانم که اگر بندگانت با دل شکسته به درگاهت روی آورند آرزوها و خواستههای آن عابدان را پذیرا خواهی شد و برایشان برآورده خواهی کرد. پس تنها خواسته این بنده سراپا تقصیر را که همان مرگ در راه خودت است نصیبم کن تا در دنیا و آخرت مصداق «خسرة الدنیا و الآخرة» نگردیم.
خواهر، زینبوار باش که چنانچه تمام شهیدان میفرمایند: حجاب تو خواهر کوبندهتر ز خون سرخ من است.
برادر، تو باید پس از شهادت من سلاح مرا برداری و به دشمنان دین و قرآن درس عبرت بدهی برادران سپاه پاسداران که همانا برادران شما هستند همکاری لازم با آنها بنمایید که به قول رهبر عزیز و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران میفرماید: اگر سپاه نبود کشور هم نبود.
در ضمن از برادرم حسن خواهش میکنم که بعد از شهادت من در سپاه ثبت نام کند تا بتواند به ملت خود خدمتی کرده باشد.
برادران، روحانیت را پشتیبانی کنید که شاخ و برگ امام بزرگوار هستند که به قول رهبر عزیز آن بتشکن زمان آن پیر جماران که میفرماید: کشور بدون روحانیت مانند کشور بدون طبیب است.
والسلام
انتهای پیام