ماسکش را تا زیر چشمهایش بالا کشیده بود و دستش را سایهبان پیشانشیاش کرده بود. تیک عصبی پاهایش جلب توجه میکرد و من را هر ثانیه کنجکاوتر میکرد.
حضور و غیاب اولیه این اجازه را میداد که بدون سؤال از خودش، بفهمم اسمش چیست.
_ مبینا؟
_ حاضر!
ناخودآگاه دوست داشتم با او هم کلام شوم، اما انگار هیچ راه نفوذی برای ورود به حریم رفاقت با او وجود نداشت. بالاخره پیشنهاد کردم اولین ناهار اولین روز دانشگاهمان را باهم بخوریم که قبول کرد.
خودش را اینطور معرفی کرد: مبین هستم و از آشناییتون خوشحالم...
مطمئن نبودم درست شنیدم؛ مبین بود یا مبینا؟ چرا اینقدر ناشناسه؟ چرا صداش اینقدر متفاوته؟ حتی طرز راه رفتنش عجب بود، حسابی ذهنم درگیر شده بود!
پیش خودم فکر کردم شاید از همانهایی باشد که میگویند «اختلال هویت» دارد یا همان ترنس است. قبلاً در موردشان شنیده بودم، اما هیچ وقت ندیده بودمشان. فکر کردم موضوع را بزرگ میکنند، با پیشرفت علم یک عمل انجام میدهند و تمام. با همین و فکر و خیالها امروز را سر کردم و فردا باز راهی کلاس شدم؛ کنار همان کسی که نمیدانستم مبین بود یا مبینا!
ساعتها میگذشت و کلاسها تمام میشد، تا بالاخره دل به دریا زدم و خودم را از منجلاب افکارم با سؤال از خودش در مورد هویتش نجات دادم:
- «ناراحت نشو عزیزم، ولی شما دختری یا پسر؟»
- من «تی اس» هستم همون «ترنس سکشوال»
حالا دیگر همه چیز عوض شده بود و سوالات من از قبل بیشتر شده بود؛ سوالات و ابهاماتی که جوابش با رفیقی بود که نمیدانستم دختر است یا پسر، نمیدانستم جنسیت روحش مهمتر است یا جسمش، اما مگر مهم بود که دختر است یا پسر!؟ مهم این بود که محترم است، خیلی هم محترم است.
رفاقت هر روز بیشتر میشد تا روزی که به بهانه خرید کتابها از دانشگاه به کافه رفتیم و آنجا دیگر مبینای دانشگاه نبود؛ مقنعه و ماسک نداشت، تیک عصبی هم نداشت، او مبین بود، با موهای پسرانه، لباس پسرانه و رفتار پسرانهتر.
در بین صحبتها از فلان استاد، رسیدیم به اینکه چقدر بیشتر از سنش میفهمد و او در جواب گفت:
- بیشتر از سنم درد کشیدهام، اصلاً با درد بزرگ شدم، و ادامه داد: «من از ۶ سالگی مبینایی بودم که تو مهدکودک به جای عروسکا و گل سرها، دنبال تفنگ و ماشین بودم و به جای گشتن دنبال دوستیهای دخترونه، دنبال رفاقتهای پسرونه در کوچهها بودم. من از کلاس اول همکلاس دخترهایی شدم که هیچ وجه تفاهمی باهاشون نداشتم و دنبال راهی بودم که بفهمم من کیام و چی میخوام. من حتی به سن بلوغ هم که رسیدم دنبال درمان جوش جوانی و استرسهای بلوغ نبودم، من دنبال خودم بودم، حتی احساسات نوجوانیام صرف فهمیدن خودم میشد. من سالهاست همه چیزم را فدای کلمهای به نام «هویت» کردم، سالهاست دنبال هویت میگردم، اما مگه هویت چیز زیادیست که میخوام؟»
حالا دیگر میدانستم که مبینا میخواست مبین باشد؛ در جسمی که دختر بود، ولی آرزوی پسر شدن داشت، هویتی داشت که مالک آن نبود، مالک جسمی بود که هیچ تعلقی به آن نداشت، برعکس مالک روحی که عمیقاً آن را دوست داشت، پسری که به اجبار مقنعه سر میکرد، شناسنامهای داشت که مالک آن نبود، دنبال سندی بود که رسماً اعلام کند او مبینا نیست،مبین است.
اجتماعی را در نظر بگیرید که فرهنگ اختلال هویت در آن جا نیفتاده و مبین و مبینها در این جامعه هر روز پر از دغدغههای بیشتری میشوند.
اما این دغدغه به دنبال هویت گشتن باید روزی تمام میشد.
از روند جراحی تغییر جنسیت پرسیدم و اینطور برایم شرح داد:
- فرایند جراحی بسته به کسیه که میخواد عمل کنه و به شرایط شخص بستگی داره؛ به این شکل که به روانپزشک مورد تایید پزشکی قانونی و دادگاه مراجعه میکنی، روانپزشک با پرسیدن یه سری سوالات و تستها تشخیص به ترنس بودن یا نبودن میده. اصولا این جلسات روانشناسی و روانپزشکی برای افرادی که ترنس هستند سه جلسه و برای کسانی که مشخص نیست ترنس هستند یا نه، بیشتر طول میکشه و ممکنه از ۱۴ تا ۱۵ جلسه مراجعه ادامه پیدا کنه تا شخص بهطور دقیق هویتیابی بشه. این جلسات به این شکله که جلسه اول با خود فرد صحبت میشه، جلسه دوم و سوم با خانوادهها یا با حضور شخص یا بدون حضور شخص، و درنهایت دکتر تشخیص میده که اون ترنس هست یا خیر. اما دو تا سه روانپزشک مورد تایید پزشکی قانونی و دادگاه در هر شهر هست.
او اینطور ادامه داد: «وقتی از طرف روانپزشک مشخص شد که شما ترنس هستی یا نه، دو تا اتفاق میافته اگر پدر و مادر راضی به ادامه روند بودند و جلسات مشاوره ادامه پیدا کنه و پروسه عمل طی بشه، از طریق همون روانپزشک یک سال گروه درمانی انجام میشه؛ یعنی تعدادی ترنس اقا و خانم دور هم جمع میشن و با حضور یک یا چند روانپزشک و روانشناس صحبت میکنن و گروه درمانی طی میشه. بعد از گروه درمانی، دکتر نامهای به دادگاه و پزشکی قانونی میزنه تا مجوز گرفته بشه. در چهار ماهه اول گروه درمانی یک مجوز اولیه داده میشه بهعنوان مجوز پوشش که اگر لباس فرد با جنسیت فرد متفاوت بود و مشکلی پیش اومد، با نشان دادن مجوز و اعلام ترنس سکشوال بودن مشکل حل میشه.»
مبین این را هم اضافه کرد: «در صورت که پدر و مادر شخص راضی بودند پروسه جراحی تغییر جنسیت طی میشه. راه دیگه از طریق دادگاه و پزشکی قانونیه که با حضور در دادگاهها شرح حالی آماده میکنی و موضوع را تعریف میکنی که تغییر جنسیت از چه جنسی به چه جنسیه. دادخواست به دادگاه میرسه و با حضور در دادگاه باید شرح حالی از اتفاقات زندگی و غیره بدی و بعد از انجام این کار، با دادن نامهای که به پزشکی قانونی ارجاع میشه، معاینه بدنی در پزشکی قانونی انجام میشه و اگر ترنس مرد باشی، اندام جنسی زنانه بررسی میشه و اگر ترنس زن باشی، اندام جنسی مردانه چک میشه.»
مبین تأکید می کند: «مشکل ترنسها مشکل فیزیکی نیست، مشکل روحی و روانی و ذهنیتیه که عوض شده.»
او خاطرنشان کرد: «بعد از معاینات بدنی باید دو تا سه نوع آزمایش انجام بشه که تعداد آزمایشات بستگی به انتخاب پزشکی قانونی داره. آزمایش هورمون اولین آزمایشه که هورمونهایی که در بدن هست باید مطابق با فیزیک بدنی باشند، یعنی مثلا من که یک ترنس مرد با فیزیکی دخترانه هستم باید هورمونهای بدنم درست باشد و تستسترون (هورمون مردانه) بالا باشه، چرا که هورمون بر رفتار تاثیر داره و اگر هورمونهای مردانه بالا باشه، هورمونهای زنانه تزریق میشه. اگه در رفتار تغییری ایجاد نشد، روند ادامه پیدا میکنه و هورمون باید با فیزیک مطابق باشه و اگه تنظیم نبود این روند طی زمان بیشتری ادامه پیدا میکنه. آزمایش دیگه سونوگرافیه که طی اون، آزمایش بیضههای پنهان و غیره بررسی میشه. آزمایش کاریوتایپ آزمایش دیگه ایه که در آن کروموزوم های بدن بررسی میشه که مطابق با فیزیک باشه. بعد از انجام آزمایشها، پزشکی قانونی با روانشناس و روانپزشک حاضر در پزشکی قانونی یا مورد تایید پزشکی قانونی همراه با پدر و مادر حضور پیدا کرده و صحبت میکنن. اگه پدر و مادر راضی بودند، روند طی میشه و اگر راضی نبودند تعداد جلسات و تعداد روانشناسانی که با اونا صحبت میکنن ادامه پیدا میکنه... .»
مبین از نبود متخصص ترنسها در دادگاه و ارگانها گلایه داشت و گفت: «در دادگاهها ماهی سه یا چهار ترنس مراجعه میکنن و با وجود این تعداد ترنس، کام اوت (آشکارسازی ترنسها) و هیچ قانونی برای این افراد وجود نداره!»
مبین اظهار کرد: «همان روانپزشک و روانشناسی که با دزدها و جانیها سرو کار داره، تشخیص ترنس بودن و نبودن را هم میدهد، همان روانشناس و روانپزشک باید دنبال هویت داشتن و نداشتن ترنسها را بگیره.»
دغدغهای به نام هویت
هر ساعت که کنار مبین بودم از حجم رنجی که میکشید به درد میآمدم. راست میگفت مبین با درد و رنج بزرگ شده بود و حالا هم انگار با درد و رنج ادامه میدهد. این رنج همراه که از کودکی با او بزرگ شده بود، و این رنج هویت مبین را اینقدر بزرگ و محترم کرده بود که اگر هویت نداشت، انسانیت را خوب به دست آورده بود.
تلفن مبین زنگ خورد و با ذوق تمام قربان و صدقه شخص پشت تلفن رفت و با گفتن جمله مراقب خودت باش مامان گوشی را قطع کرد.
فکر کردم مادر یک ترنس سکشوال بودن چقدر سخت است و از نحوه مواجهه مادرش پرسیدم. اول که قربان و صدقه فهم و درک مادرش رفت و بعد گفت: شبی که بهش گفتم مبینا نیستم و مبینام، باورش براش سخت بود، آخه شما در نظر بگیرید ۱۰ سال فکر کنی دختر داری و یه شب زمستونی بیاد بگه دخترت این ۱۰ سال را با ذهنیت مردانه زندگی کرده. حالا تو یک دختر و یک پسر نداری دوتا پسر داری که عاشقت هستند. خب قبول این قضایا برای هر مادری سخته، اما بعد از سه ماه مقاومت، زیباترین نوع حمایت را از بچه اش با گفتن «انسانیت مهمتر از دختر و پسر بودنه» نشون میده.
حالا مبین، مردانه پای قولهایش ایستاده است و هر روز از این دادگاه به آن دادگاه برای مالکیت هویتش میرود چون به قول خودش سالهاست دنبال هویتش میگردد و آخر صاحبش میشود. روزی که رسماً در شناسنامه مبین میشود و جسماً هم همین طور.
کنار گذاشتن تفکرات قالبی در خصوص ترنسها
شکیب جوهری، استاد دانشگاه و روانشناس در گفتوگو با ایسنا، در خصوص ترنسها و مشکلات روحی آنها، اظهار کرد: ترنسها و افراد ترا جنسی دارای یکسری سیستم کروموزمی و هورمونی سالم هستند، اما در مورد هویت جنسی فعلی خود از لحاظ ذهنی و روانی مشکل دارند و آن را نمی پزیرند. آزمایشهای انجام شده روی این افراد نشان میدهد که این افراد هویت جنسی خود را نمیپزیرند و آن را دوست ندارند، در صورتی که هورمونها و کروموزومها و سیستم جنسی آنها سالم است و فقط با هویت جنسی خود مشکل دارند.
وی در خصوص کسب هویت این افراد توضیح داد: این حالت باعث میشود که فرد زمانی که در حال کسب هویت خود در نوجوانی است و از خود میپرسد: من چه کسی هستم؟ اینجا چه کاری دارم؟ هویت من چه چیزی است؟ و ... در مرحله پرسیدن این سوالات میماند، چون هویت خود را بهطور کامل کسب نکرده و جواب این سوالات را نمیدهد. این هویت کسب نشده باعث میشود شخص در جوانی و سنین بالاتر با مشکل مواجه شود که مشکلات بیشتر فردی و خانوادگی و در اجتماع برای آنها به وجود میآید.
این استاد دانشگاه در خصوص مشکلات اجتماعی که این افراد میبینند، تصریح کرد: دورکیم اندیشمندی بود که در خصوص هویت اشخاص و ویژگیهایی که افراد دارند صحبت کرده و گفته هویت کارکردی در جامعه است و محصول نیروهای فرهنگی و اجتماعی است. وقتی فرد بیثباتی هویتی و ناهمسویی با خود، جامعه، دیگران، فرهنگ و محیط کار را با خود میکشد و حمل میکند و از زمانی که خود را شناخته میگوید: من دخترم میخواهم پسر شوم یا برعکس، این بی ثباتی در هویت که کسب و ضبط نشده و یا حتی تاخیر هم در این کسب هویت ایجاد نشده و در طول زمان هم بهدست نیاورده، باعث میشود غالبا افراد و اجتماع این کسب نشدن هویت را نپذیرند و ترنسها را مورد فشار روحی و روانی قرار دهند.
وی ادامه داد: افراد مراجعه کننده به من، علاوه بر مشکل با اجتماع، با خانوادهها هم مشکل دارند و دارای تفکرات قالبی خانوادهها هستند، چرا که ما هنوز اصلاح نگرش و فرهنگسازی در خصوص ترنسها انجام ندادهایم و به همین دلیل است که این افراد با این مشکلات دست به گریبان هستند.
جوهری گفت: یکی از دانشجویانم ترنس است، این دانشجو به من گفت من تغییر جنسیت دادهام، اما هنوز شناسنامهام تغییر نکرده است، اگر امکان دارد فقط به فامیل صدا کنید. این نشان میدهد که این افراد نمیخواهند همه متوجه تغییر جنسیت آنها شوند و همواره ترسی را در این خصوص حمل میکنند که این از مشکلات اجتماعی ترنسهاست که در حال دستوپنجه نرم کردن با آن هستند.
وی ادامه داد: مشکلات تعارض بین جسم و ذهنیت افراد، با مشکلات اجتماعی ادغام میشود و باعث بیماریهای روحی مثل افسردگی، گاهی خودکشی، پنیک اتک و آشفتگی روانی میشود.
این روانشناس با اشاره بر اینکه افراد بعد از عملهای جراحی هم دارای مشکلات روحی میشوند، اعلام کرد: این افراد بعد از عمل تغییر جنسیت، دچار مشکلات روحی میشوند که از طریق اجتماع به آنها وارد شده و این بیزاری جنسی باعث میشود از وضعیت قبلی رنج ببرند و از وضعیت جدید هم رنج ببرند که درنهایت باعث سردرگمی میشود.
وی در پاسخ به این سؤال که اگر عمل اتفاق نیفتاد چه مشکلی برای این افراد پیش میآید؟ گفت: افرادی که عمل نمیکنند بار دوگانگی، سردرگمی، خشم و غیره را با خود حمل میکنند و نمیتوانند خواستههای خود در خصوص آینده و شغل و غیره را برآورده کنند. علاوه بر اینکه از سمت خانواده و اقوام هم مورد تهاجم قرار میگیرند.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه تشخیص ترنس بودن افراد باید از سمت متخصص باشد، گفت: امکان تشخیص اشتباه در سنین بلوغ از سمت افراد وجود دارد که این افراد با مراجعه به روانشناس تحت درمان و ارجاع قرار میگیرند و به متخصص و آزمایشگاهها و تستها مراجعه میکنند. در آنجا تشخیص ترنس بودن و نبودن انجام میشود و هرکسی که لباس متفاوت با جنسیت فعلی خود بپوشد ترنس نیست و تشخیص این افراد یک کار علمی تحقیقاتی و به عهده متخصص است.
داغ ننگ برای ترنسها
جوهری افزود: داغ ننگ برای ترنسها وجود دارد، یعنی اطرافیان آنها بعضا قبول نمیکنند که این اتفاق یک موضوع طبیعی هست و یک ملال جنسیتی برای آنها به وجود آمده و به این افراد داغ ننگ میزنند که یک پسر برود دختر شود یا برعکس!
وی همچنین در خصوص مشکلات به وجود آمده بعد از عمل اینطور نظر داد: شرایط روحی بعد از عمل، طرد اجتماعی است که تقابل بین فرد و جامعه آن را به وجود میآورد و افراد در خانواده، در کلاس درس، در جامعه و ... مورد تهاجم قرار میگیرند. برای این افراد بین هویتی که الآن کسب کرده و قبلاً داشتهاند، شکافی عمیق به وجود میآید که این شکاف باب میل افرادی است که نادان هستند و در محیطهای مختلف مثل کار و خانه و غیره اطرافیان را مورد آزار قرار داده و وارد حریم خصوصیشان شده، مشکلات روحی برای آنها به وجود میآورند، به آنها ترحم میکنند و درنهایت ضعف در ارتباطات برای این افراد به وجود میآید.
جوهری با تأکید بر اینکه این افراد نباید به گذشته خود رجوع کنند، گفت: جامعه ما به شدت نیاز به فرهنگسازی دارد. بهطورکلی تفکرات قالبی برای ما سم است، مثلاً اینکه بگوییم همه ترنسها یک شکل هستند، اشتباه است و ما باید تفکراتمان در همه موارد و از جمله درباره ترنسها را کنار بگذاریم.
گزارش از باران هادیان
انتهای پیام