یکی از آسیبهای جدی که جوامع در حال توسعه را تهدید میکند، گسترش روزافزون کودکان خیابانی است که به دلیل گوناگون بخشی یا همه اوقات خود را در خیابانها سپری و عمدتاً از طریق تکدی گری، بزهکاری، شغلهای کاذب فصلی و ...امرار معاش میکنند.
ویژگی عمده کودکان خیابانی این است که احساس امنیتی را که بهطور طبیعی، خانواده طی مراقبت، تغذیه، آموزش و بازی با کودکان فراهم میکند به دست نمیآورند، درنتیجه اصول اخلاقی حاکم بر جامعه و روابط موجود در آن از سوی افراد فوق مردود شناخته شده و اکثراً نیز تمایل به رفتارهای مجرمانه، خود تخریب گرایانه و نظایر آن دارند.
این گروه از کودکان نسبت به خردهفرهنگ گروهی خود شدیداً پایبند بوده و از انسجام گروهی بالایی برخوردارند، بااینحال در مراقبت از خود سهلانگار بوده و حس هویت آنها باعث بیگانگی هر چه بیشترشان از جامعه میشود. شرایط زندگی این گروه از کودکان بهویژه در سنین اولیه بهگونهای است که امکان همنوایی با جامعه و هرگونه ساختاری را مشکل میسازد و درنتیجه به دلیل پرورش در چنین وضعیتی، اثرات عمیقی بر ابعاد جسمانی، هیجانی و عقلانی این کودکان بر جای مینهد که بهناچار تا سنین جوانی و بزرگسالی ادامه می یابد.
بر اساس اعلام نظر سازمان جهانی یونیسف، کودکان خیابانی با واقعیت تلخ جدایی از خانواده و خطر از دست دادن امکانات اساسی همچون بهداشت و آموزش مواجهاند. کارشناسان این سازمان، معتقدند که فقدان یا از دست دادن روابط با یکی از والدین، ازنظر بهداشت روانی یکی از بزرگترین مشکلات کودکان خیابانی است.
کودکان خیابانی، با فقر شدید و تجربه خطرهایی مواجهاند که اثر مخربی بر سلامتی آنها دارد. آنها با گرسنگی و تغذیه نامناسب، مشکلات بهداشتی، بیماری، حفظ سلامت روانی، تأخیرهای تحولی، مشکلات روانشناختی و عدم پیشرفت تحصیلی مواجهاند. پدیده نوظهور کودکان خیابانی در اصل محصول سیاستگذاریهای ناقص، فقدان برنامهریزیهای مناسب، سوء مدیریتها، ناهماهنگی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، جمعیتی و ... است که موجب شده ایران نیز مانند بسیاری از کشوهای در حال گذار در معرض این پدیده نابهنجار قرار گیرد.
از نگاهی دیگر میتوان به این مسئله مهم پی برد که پدیده کودکان خیابانی از نشانگران اصلی است که بر حسب آن میتوان، درجه صحت و سلامت نظام خانواده و جامعه را سنجید و در این راستا افزایش کودکان خیابانی، برآیندی از کژ کارکردها و کارکردهای نامناسب نهادهای اثرگذار در ظهور این آسیب است وگرنه هیچ کودکی، با افکار مجرمانه و بزهکارانه به دنیا نمیآید.
عوامل ظهور پدیده کودکان خیابانی
صرفنظر از نقش سایر عوامل، مهمترین عامل ظهور پدیده کودکان خیابانی، وجود عامل دافعه و بحران در نهاد خانواده است که خود، معلول عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی موجود در جامعه است. بهعبارتدیگر، خانواده بهعنوان اولین پایهگذار شخصیت و ارزشها و معیارهای فکری، نقش مهمی در تعیین سرنوشت و خطمشی زندگی آینده فرد دارد و اخلاق و صحت و سلامت روانی فرد تا حدود زیادی در گرو آن است.
ازآنجاکه خانواده، خود یک واحد اجتماعی است و ارزشها و معیارهای اجتماعی از طریق آن به کودک منتقل میشود، بهعنوان یک واسطه از لحاظ تأثیر محیط اجتماعی بر کودک اهمیت فراوانی دارد. از سویی دیگر خانه و خانواده مکانی است که کودک تمام تجربیات لحظههای اجتماعی و زندگی خود را در آن باز مییابد. در آنجا او به دنبال مداوا و مرهمی برای تألمات، شکستها و جراحات و زخمهای وارد بر خود میگردد تا آلام خود را تسکین بخشد.
خانه مکانی است که او تجربه اجتماعی روزانه خود را با شتاب به دورنش میآورد، آن تجربه را مورد ارزیابی قرار دهد، به خاطر آن ستایش و تشویق میشود و یا آن را به بوته فراموشی میسپارد و فقط بهعنوان یک تجربه از آن درس بمی آموزد.
کودکان خیابانی اما اغلب کودکان طرد شده هستند. کودک مطرود، کودکی است که از طرف والدین اصلی خود طرد شده است. طرد کودک ممکن است به درجات مختلف صورت گیرد؛ یعنی کودک کاملاً از محبت والدین محروم شود یا نسبت به سلامت و خواستههای او بیتوجهی شود و یا کودک از زمان طفولیت از والدین خود جدا شود. بیشترین مسائل و مشکلات کودک مطرود یا محرومیت کشیده عاطفی ناشی از مناسبات ناسالم کودک و والدین است.
کودکان مطرود، اعتراض خود را بهصورت رفتار ناخوشایند، اضطراب و افسردگی ظاهر میسازند. غالب کودکان به اعمالی از قبیل فرار از خانه، مدرسه، دزدی، لجبازی، کتککاری و رفتارهای ناشایست دیگر دست میزنند.
نقش مددکاران اجتماعی در کنترل و پیشگیری از پدیده کودکان خیابانی
مددکاران اجتماعی به سه دلیل باید به کودکان خیابانی توجه داشته باشند. نخست برای اینکه از گرایش آنان به آسیبهای اجتماعی جلوگیری شود؛ دوم اینکه نقش احتمالی آنان در گسترش آسیبهای اجتماعی خنثی شود و سوم اینکه از آنان بهعنوان سرمایههای اجتماعی محافظت شود. همچنین مددکاران اجتماعی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم بر این قبیل کودکان خدماترسانی میکنند.
مددکاری اجتماعی بهصورت غیرمستقیم در حوزههای مختلفی نظیر بررسی ساختارهای قانونی به وجود آورنده مشکلات و آسیبهای اجتماعی و پیگیری برای تغییر قوانین اجتماعی، بررسی ساختارهای اقتصادی که به وجود آورنده مشکلات شدهاند و باعث شکاف طبقات اجتماعی شده و تلاش در جهت تغییر و اصلاح این ساختارها، بررسی ساختارهای نامناسب اجتماعی بهخصوص نامناسب بودن محیط زندگی افراد و تلاش در جهت این ساختارها و اصلاح محیط زندگی و بررسی ساختارهای تبعیضآمیز در یک جامعه که افراد زیادی را در معرض انواع تبعیضهای نژادی، قومی و فرهنگی قرار میدهد و پیامد آن میتواند خیابانی شدن کودکان باشد، فعالیت دارند.
پدیده کودکان خیابانی یک مسئله جهانی است. برابر برآورد سازمان جهانی دفاع از حقوق بشر حدود ۱۰۰ میلیون کودک در سراسر جهان در خیابان کار و زندگی میکنند. آنها برای زنده ماندن به کارهای گوناگون ازجمله تکدی گری، فروشندگی و ... مشغولاند. این کودکان، آسیبپذیرترین بخش جامعهاند که قادر به دفاع از خود نیستند و نیاز به حمایت بزرگسالان دارند. این پدیده در ایران با توجه به حضور این کودکان در خیابانهای سطح شهر به اشکال مختلف اعم از فروش آدامس، روزنامه، گل، دستمال کاغذی، واکسی و ... نمود پیدا می کند و سبب آزردگی خاطر و دغدغه جمع زیادی از مردم شده است.
امروزه این موضوع میتواند در زمره یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی با روند افزایشی که متأثر از سایر عوامل و زمینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه است، قرار گیرد.
اصولاً وجود کودکان خیابانی در جامعه نشان دهنده این است که جامعه حالت کارکردی خود را از دست داده است. جامعه کارکردی جامعهای است که تمام بخشهای آن با هماهنگی کار کند. منظور از جامعه غیر کارکردی، آن است که یک یا چند بخش آن البته بهدرستی و با هماهنگی سایر بخشها کار نکند.
زمانی که بخشهایی از جامعه دچار حالت عدم کارکرد صحیح شود و تعادل در بسیاری از بخشهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و جمعیتی بهوضوح و فراوانی به چشم میخورد، میتواند منجر به ظهور و بروز انواع آسیبهای اجتماعی ازجمله کودکان خیابانی شود، بنابراین لازم است کلیه دستگاههایی که در این خصوص وظایفی را به عهده دارند مانند بهزیستی، شهرداریها، کمیته امداد و سامانهای مردمنهاد و... به وظایف خود عمل نموده و تعامل لازم را نیز با سایر دستگاهها در جهت کاهش موازی کاری و همچنین بررسی بهتر موضوع داشته باشند.
سرهنگ علیرضا زارعان، رئیس اداره برآورد اجتماعی و افکار سنجی معاونت فرهنگی و اجتماعی فرماندهی انتظامی استان اصفهان
انتهای پیام