به نقل از اسپیرینگر، نتایج نشان میدهد که موانع و توانمندسازهای خاص همکاری دانشگاه و صنعت در مقاطع مختلف زمانی ظاهر میشوند.
همکاری بین دانشگاه و صنعت که اغلب با مداخله دولت پشتیبانی میشود، برای بهبود سیستمهای نوآوری منطقهای و ملی و توسعه اقتصادی، حیاتی تلقی میشوند. در واقع، عملکرد صنعت تحت تأثیر چگونگی مدیریت شبکه همکاران آن است.
شرکتها بهطور فزایندهای به منابع خارجی روی میآورند تا دانش فنی مورد نیاز خود را برای معرفی نوآوریهای محصول و فرآیند به دست آورند.
شبکهها مکانیزمی هستند که از طریق آن سازمانها دانش را به اشتراک میگذارند و نوآوریها را به طور موثر و کارآمد تولید میکنند.
فرآیندهای همکاری نوآوری دانشگاه و صنعت مبتنی بر تعاملات بین دانشمندان دانشگاه و صنعت است که در تلاش برای ترجمه علم دانشگاهی با پتانسیل تجاری به سمت کاربردهای بازار هستند.
دانشگاهها بهطور فزایندهای در حال همکاری با شبکههای خارجی هستند که سایر دانشگاهها همچنین شرکتکنندگان در صنعت را درگیر میکنند. این همکاریها علاوه بر ایجاد محرک برای رشد اقتصادی، منبع سود مالی برای دانشگاهها و شرکتها هستند.
به عنوان مثال، همکاری دانشگاه و صنعت برای ترویج توسعه محصول نوآورانه منجر به رشد فروش آن در بازار میشود. با این حال، باوجود مزایای آشکار برای صنعت و برای دانشگاه، موفقیت تضمین نمیشود و بسیاری از همکاریهای دانشگاه و صنعت تنشهایی را تجربه میکنند.
تفاوتهای فرهنگی بین دانشگاهها و صنعت نیز منجر به رویکردهای متفاوت در تحقیق میشود. دانشگاهها علاقهمند به تحقیقاتی هستند که دانش جدید را ایجاد و منتشر میکند و ممکن است به افقهای توسعه طولانیتری نیاز داشته باشد، در حالی که صنعت بهطور کلی به تحقیقات متمرکزتری نیاز دارد که به دنبال بهرهبرداری از دانش در سریعترین زمان ممکن باشد.
انتهای پیام