بشیر و سهیل مزرعاوی دو برادر موی تای کار خوزستانی هستند که در یکی از مناطق حاشیه ای و محروم اهواز به نام زوویه زندگی می کنند. نخبه های ورزشی که علی رغم تمام محدودیت های مالی و حتی نبود سالن ورزشی در منطقه محل زندگی، ترجیح داده اند در میدان خاکی منطقه تمرین کنند اما ورزش را کنار نگذراند. استعدادهایی که با مشقت فراوان کاری کرده اند کارستان...
به گزارش ایسنا، سهیل اخیر از مسابقات جهانی موی تای در آنتالیا با مدال خوشرنگ طلا برگشته است؛ مسابقه ای که قرار بود به همراه بشیر بردار بزرگترش در آن شرکت کند اما نبود حامی مالی و جیب خالی این دوم قهرمان باعث شد فقط سهیل برود و تمام تلاشها و آرزوهای بشیر بر باد برود.
به همراه فریبا منصوری یکی از معلمان مدرسه سهیل، ساعتی را در خانه یکی از اقوام این دو بردار قهرمان میهمان آن ها بودیم؛ سهیل و بشیر از سختی های مسیر ورزشی شان گفتند. از کارت هدیه ۲۹۹ هزارتومانی که بابت مدال آوری در جهانی همین تابستان سال گذشته گرفتند تا تمرین در میدان خاکی منطقه محل زندگی شان و... سهیل از یک دغدغه بزرگتر هم گفت؛ او در مدرسه شان معلم ورزش ندارند یعنی از حداقل سهمی که یک دانش آموز برای سلامتی در مدرسه میتواند از آن به واسطه ورزش بهرهمند شوند نیز محروم است.
در ادامه گفت و گو با بشیر و سهیل مزرعاوی را می خوانید:
داستان زندگی سهیل
من از هفت سالگی به واسطه این که برادرم در رشته مویتای فعالیت داشت به این رشته علاقهمند شدم. اول به صورت تفریحی در مویتای فعالیت داشتم اما کم کم تصمیم گرفتم به صورت جدی تمرین کنم تا در بخش قهرمانی به موفقیت برسم. من در این مسیر سختیهای زیادی را متحمل شدم. در طول روز ساعتهای زیادی را به تمرین اختصاص میدهم و البته همزمان درس هم میخوانم. قبل از مسابقات ترکیه در مسابقات جهانی مالزی شرکت کردم و در آنجا هم به مدال رسیدم.
واقعاً در این مسیر خانوادهام و استادم آقای امین مقدم حامی من بودند. اگر ورزشکاران حمایت خانوادههایشان را نداشته باشند مطمئناً نمیتوانند موفق باشند و خوشبختانه هم پدر و هم مادرم در هر شرایطی کنار من بودند. مسیر طولانی در پیش دارم و میخواهم تا طلای رده سنی بزرگسالان پیش بروم و برای رسیدن به این مدال انگیزه زیادی دارم. در هیمن جا نیز از استادم آقای مقدم، پدر، مادر و برادرم که همیشه حامی و الگوی من بودهاند قدردانی کنم.
جالب است از زمانی که در این رشته فعالیتم را شروع کردم، پسرعمویم نیز به مویتای علاقهمند شده است و البته او فعلاً به صورت آماتور فعالیت میکند اما توانستهام با موفقیتهایم باعث شوم بچههای هم سن و سال خودم به ورزش علاقهمند شوند.
در مسابقات کاپ آزاد مویتای جهانی که طی روزهای گذشته در آنتالیا برگزار شد، در رده سنی نونهالان به مدال طلا رسیدم. سطح مسابقات عالی بود و حریفان قدرتمندی را پشت سر گذاشتم. پیش از این که به مسابقات اعزام شوم، شب و روز تمرین میکردم و هدف زیادی برای رسیدن به نشان طلای این رقابتها داشتم.
دغدغه سهیل چیست؟
مشکل و دغدغه اصلی من این است که برای هر مسابقه باید به دنبال اسپانسر باشم و ممکن است ماهها برای یک رویداد تمرین کنم اما در نهایت اسپانسری پیدا نشود و تمام تلاشهایم هدر برود. مسابقات آسیایی عربستان را پیش رو دارم و از الان سخت تلاش میکنم که هم مدال طلای جهانیام را مجددا تکرار کنم و هم ثابت کنم که من میتوانم و اینکه همیشه حریف ترسناکی برای رقبایم باشم.
در مدرسهام معلم ورزش ندارم
یکی دیگر از دغدغههای من این است که در منطقه زوویه هیچ سالن ورزشی برای تمرین وجود ندارد. این در حالی است که استعدادهای زیادی در منطقه محروم زوویه وجود دارند. یکی از انتظاراتم به عنوان یک مقامآور در مسابقات مویتای این است که مسئولان ورزش خوزستان به فکر ایجاد سالن ورزشی در تمام مناطق باشند زیرا داشتن سالن ورزشی حداقل سهم مردم یک منطقه است تا امثال من که علاقهمند به ورزش هستیم بتوانیم ورزش را آسان در اختیار داشته باشیم. من حتی در مدرسهای که تحصیل میکنم (منطقه زوویه)، معلم ورزش نداریم و این خیلی بد است و وقتی زنگ ورزش میشود ما مجدداً درسهای قبلیمان را مرور میکنیم. امیدوارم آموزش و پرورش حداقل برای مدرسه ما یک معلم ورزش بفرستد.
داستان زندگی بشیر
من از هشت سالگی ورزش را با فعالیت در رشته کونگفو آغاز کردم و در این رشته صاحب مدالهای کشوری هستم اما در ادامه به این نتیجه رسیدم که نمیتوانم به آنچه هدفم در حیطه ورزش است در این رشته دست پیدا کنم و بعد نیز با آقای امین مقدم آشنا شدم که مربی رشته مویتای بود و اعتقاد داشت که من در این رشته میتوانم موفق باشم. فعالیتم را به صورت جدی در این رشته شروع کردم و پس از یک ماه در مسابقات نونهالان موفق به کسب مدال نقره شدم و کم کم تمریناتم را جدیتر دنبال کردم و در مسابقات بینالمللی حرفهایهای مویتای در عربستان شرکت کردم و صاحب مدال شدم اما پس از همهگیری کرونا شرایط تغییر کرد و دو سال نتوانستیم در مسابقهای شرکت کنیم، اما من مداوم تمرین میکردم. پس از دو سال که مسابقات انتخابی تیم ملی برگزار شد واقعاً رقابتها سخت بود زیرا ما پیش از این عادت داشتیم به صورت مداوم در مسابقات شرکت کنیم که البته خدا را شکر پنج بازی در انتخابی تیم ملی انجام دادم و به مدال طلا رسیدم.
استعدادهایی که نبود حامی مالی تیشه به ریشه آنها میزند
در ایران حریفان قدری دارم و جالب است در جهانی توانستهام رقبام را ناکاوت کنم اما در ایران هنوز نتوانستهام. در ایران استعدادهای خوبی در رشته مویتای دارم که خیلی از آنها به دلیل اینکه حامی مالی ندارند نمیتوانند در مسابقات بینالمللی، آسیایی و جهانی شرکت کنند. یعنی استعداد در ایران تا ردههای سنی مختلف تیم ملی بالا میآیند اما چون شرایط مالیشان مهیا نیست، رویداد بینالمللی را تجربه نمیکنند و آن استعداد میسوزد.
قهرمانی که جیبش خالی باشد به چه دردی میخورد؟
خود من هم تاکنون چندین بار دلسرده شدهام زیرا واقعاً با توجه به اینکه حامی مالی وجود ندارد کار کردن سخت است و مگر خانوادههایمان تا کجا میتوانند از عهده هزینههای اعزامها برآیند و قهرمانی که جیبش خالی باشد به چه دردی میخورد؟ من متولد ۱۳۸۳ هستم و باید از الان به فکر آینده شغلیام باشم. خیلی از روزها به این فکر افتادهام که دیگر ادامه ندهم اما باز هم پشیمان میشوم و تمرین میکنم.
برخی روزها در میدان خاکی شهر زوویه تمرین میکنم
شاید باورتان نشود چون در محل زندگیمان سالن تمرینی نداریم و مجبوریم هر روز برای تمرین به منطقه دیگری از شهر برویم و این اذیت کننده است برخی روزها در میدان خاکی شهر زوویه تمرین میکنم، در حالی که منطقه ما با توجه به استعدادهایی که در آن سراغ دارم نیازمند یک سالن ورزشی است. حتی دیداری با آقای بنیتمیم مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان داشتم و از او خواستم که یک سالن ورزشی برای منطقه زوویه درنظر بگیرد اما متأسفانه هنوز اقدامی صورت نگرفته است. دغدغه اصلی من این است که نه اسپانسر دارم و نه سالن ورزشی در محل زندگیمان وجود دارد و بعد هم که در میدان خاکی تمرین میکنم. این را هم بگویم اگر شرایط به همین صورت پیش برود شاید واقعاً برای همیشه این رشته را کنار بگذاریم. حتی فدراسیون ورزشهای رزمی هم از ما حمایت نمیکند.
داستان فداکاری بشیر
قرار بود من به جای سهیل برادرم در مسابقات جهانی ترکیه شرکت کنم البته ما با مدیرکل ورزش و جوانان خوزستان صحبت کرده بودیم تا اسپانسری پیدا شود تا هم من هم سهیل به این رقابتها برویم اما هیچ کسی حامی ما نشد و دوستانم و مربیام آقای مقدم برایمان پول جمع کردند تا در نهایت بتوانیم در این مسابقات شرکت کنیم اما پولی که از طریق دوستان مان جمع شد به اندازهای بود که فقط یک نفرمان میتوانست به ترکیه اعزام شود که من هم تصمیم گرفتم سهیل برود و او هم به کسب مدال طلا آبروداری کرد.
من نایب قهرمان مویتای جهان هستم؛ برای همین مسابقات با دردسر فراوان به مالزی اعزام شدم زیرا حامی مالی نداشتیم که خدا را شکر در روزهای منتهی به رقابتها یک خَیر ورزشی پیدا شد و من و سهیل توانستیم در این مسابقات شرکت کنیم. در همین رقابتها موفق شدم دو حریفم را ناکاوت کنم و حتی یکی از ناکاوتهایی که داشتم بهترین ناکاوتهای مسابقات لقب گرفت اما متأسفانه نایب قهرمان شدم زیرا به دلیل آسیبدیدگی با نظر پزشک اجازه حضور در بازی فینال به من داده نشد.
اسپانسر پیدا نشود، آروزهایم پَر
من روزانه شش ساعت تمرین میکنم و در حال حاضر هدفم حضور در مسابقات آسیایی عربستان است که طی ماههای آینده برگزار میشود. البته اگر اسپانسری برای ما پیدا شود در غیر این صورت تمام آرزوهایم به باد میرود. تا مدتی پیش در یک سالن ورزشی در کیانشهر اهواز تمرین میکردیم که همین سالن را هم از دست دادیم زیرا مربی دیگری توانسته بابت اجاره آن پول بیشتری بدهد و آن مربی آن را به رشته تکواندو اختصاص داده است و واقعاً الان نمیدانم تکلیف ما چه میشود و قرار است کجا تمرین کنیم؟!
تقدیر بچه محلهها به جای مسئولان
تاکنون حتی ادارهکل ورزش و جوانان خوزستان از ما تقدیر نکرده است و تقدیرهایی هم که صورت گرفته از سوی بچههای محلهمان و پدر و مادرم بوده است ولی من توان دارم و علیرغم تمام این بیتوجهیها میخواهم ادامه بدهم. من هر شب و روز رؤیای المپیک را درسر دارم و اگر حمایت شوم شک نکنید به طلای المپیک میرسم. واقعاً دوست دارم زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران به طلای المپیک برسم و امیدوارم حمایتهای خوبی در کشورمان از ما صورت گیرد.
کارت هدیه ۲۹۹ هزارتومانی!
مشکل دیگر ما این است آموزش و پرورش هم حمایت چندان خوبی از ما نداشته است. تابستان که از مسابقات مالزی برگشتیم به من یک کارت هدیه ۳۹۹ هزار تومانی و به برادرم یک کارت هدیه ۲۹۹ هزار تومانی دادند.
خانوادههایی که حالا مانع شدهاند
خانوادهام واقعاً در این سالها حامی خوبی برای من و برادرم بودهاند. بارها دلسرد شدهام و با خودم گفتهام که دیگر تمرین نکنم اما پدر و مادرم با حمایتهایی که داشتهاند من را از تصمیمم منصرف کردهاند و انشاءالله بتوانم زحمات خانوادهام را جبران کنم. خانوادههایی بودهاند که حامی فرزندانشان در ورزش بودهاند اما سختی این مسیر کاری کرده است که آنها هم دلسرد شدهاند و حتی از فرزندانشان میخواهند تنها برای سلامتی ورزش کنند و دیگر به بُعد حرفهای آن نپردازند.
کدام مدال بشیربرایش لذتبخش تر است؟
یکی از مدالهایم در مسابقات انتخابی تیم ملی برایم خیلی باارزش است زیرا بابتش در آن مبارزه خیلی کتک خوردم. البته در همین مسابقه بعد از کسب مدال خیلی گریه کردم زیرا حقم مدال طلا بود اما شرایط آن طور که میخواستم پیش نرفت و به مدال نقره رسیدم اما باز هم برایم لذتبخش بود. برای همین مسابقات چهار ماه متوالی تمرین کردم و در رژیم بودم و این را هم بگویم پدر و مادرم را خیلی اذیت کردم. وقتی رژیم میگیرم سبک غذایی خانوادهام نیزتغییر میکند زیرا دلشان نمیآید غذایی را بخورند که من نمیتوانم. برای یکی از رقابت هایم مادرم خیلی اذیت شد چون او هم با من رژیم میگرفت. واقعاً روزهای سختی داشتم.
من در پایان درخواست دارم با توجه به اینکه یک مدالآور در مسابقات جهانی هستم، حداقل بدون کنکور وارد دانشگاه شوم تا همزمان در کنار ورزش، تحصیلم را هم ادامه دهم.
انتهای پیام